۰

ترامپ از دوستی با روسیه تا دشمنی با چین

چهارشنبه ۲۴ قوس ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۳۲
سرمایه گذاری های سرسام آور چینی ها روی پروژه های بزرگ و زیربنایی اقتصاد کشورهای جهان از امریکای شمالی و جنوبی تا اروپا، آسیا و افریقا، دامنه هراس ایالات متحده را نیز گسترش داده است.
ترامپ از دوستی با روسیه تا دشمنی با چین

دونالد ترامپ؛ رئیس‌جمهوری منتخب امریکا با انتقاد از پکن در زمینه‌های اقتصادی و سیاسی گفته شاید دولت او از سیاست دولت‌های گذشته تحت عنوان"چین واحد" که در چهار دهه اخیر تایوان را بخشی از چین محسوب کرده است، پیروی نکند.
بنابر سیاست چین واحد که کاخ‌ سفید از سال ۱۹۷۹ آن را رعایت کرده، امریکا به خواسته دولت چین در مورد اینکه تایوان بخشی خودمختار از این کشور است، احترام گذاشته و روابط دیپلماتیک مستقیمی با تایوان نداشته است.
با وجود این، آقای ترامپ گفت اگر پکن با واشنگتن بر سر مسایل تجاری و دیگر اختلاف‌ها به توافق نرسد او لزومی نمی‌بیند دولتش به سیاست چین واحد وفادار بماند.

روابط میان دو قدرت برتر اقتصاد جهان، از زمان تماس تلفنی میان رئیس‌جمهوری تایوان و آقای ترامپ ملتهب شده است.
این در حالی است که آقای ترامپ گفت او "خوش ندارد" که پکن برایش "تعیین تکلیف کند".

این در حالی است که دونالد ترامپ حتی در زمان کارزارهای انتخاباتی اش هم نظر مساعد و مثبتی نسبت به چین نداشت. او چندین بار، از سیاست دولت چین مبنی بر پایین نگه داشتن عمدی ارزش واحد پولی خود در برابر دالر امریکا، انتقاد کرد.

او همچنین، اخیرا در چند حمله توییتری پی در پی، رویکرد چین در مورد دریای چین جنوبی را مورد حمله قرار داد. بنابراین، آقای ترامپ نه تنها هیچ تلاشی برای پنهان کردن رویکرد ضد چینی اش نمی کند؛ بلکه علنا بر آن تأکید می نماید و چه بسا تصور می شود که سعی در برجسته سازی آن دارد.

گفتگوی تلفنی اخیر او با رییس جمهوری تایوان، سیاست رسمی و دیرین ایالات متحده که مبتنی بر پیروی از سیاست دولت چنین موسوم به «چین واحد» بودرا نقض کرد و آن را آشکارا نادیده گرفت. این حرکت، خشم و اعتراض شدید پکن را برانگیخت و چین در این زمینه یک اعتراض شدید دیپلماتیک، ثبت کرد.

اگرچه افراد نزدیک به دونالد ترامپ پس از این اقدام، سعی کردند آن را بی اهمیت نشان داده و وفاداری خود به سیاست «چین واحد» که تایوان را نیز بخشی از چین به شمار می آورد، نشان دهند؛ اما خود آقای ترامپ، پس از آن، چندین بار دیگر علیه چین، مواضع بحث برانگیزی اتخاذ کرده است.
به این ترتیب، آیا با روی کار آمدن دولت به رهبری ترامپ در واشنگتن، باید منتظر رویارویی جدی تر دو غول اقتصادی شرق و غرب باشیم؟

این سؤال زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که رویکرد مثبت و سازنده ترامپ در مورد روسیه را در نظر آوریم و توصیفات متقابل ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ از همدیگر را مورد توجه قرار دهیم که در آن، پوتین، ترامپ را مردی صادق و باهوش، توصیف می کند و ترامپ نیز از پوتین به عنوان «رهبری قوی» یاد می نماید.

با توجه به این دوگانگی و با در نظرداشت اینکه چین و روسیه، در معادلات بین المللی، در کنار همدیگر و به عنوان قطبی از قدرت جهانی که در برابر لیبرال دموکراسی به رهبری امریکا، ایستاده اند، در نظر گرفته می شود، پاسخ به این پرسش آسان نیست.

دشواری دیگر در یافتن پاسخی برای این سؤال، نامشخص و ناپایدار بودن بسیاری از سیاست ها و موضع گیری های اصلی ترامپ و دولتی است که او قرار است رهبری آن را بر عهده بگیرد.

مواضع ترامپ پس از پیروزی در بسیاری از موارد، با آنچه او پیش از برگزاری انتخابات، بیان می کرد، تفاوت های چشمگیری را تجربه کرده است. شاید رویکرد او در مورد چین هم تابع واقعیت های بزرگی که در این زمینه، بر سیاست خارجی ایالات متحده، سایه انداخته، چنین مسیری را بپیماید؛ اما نکته مهمی که در این میان وجود دارد، تغییر رویکرد محسوس امریکا در قبال چین، حتی در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما است.

امریکا در سال های اخیر سعی فراوانی کرده تا از اختلافات ارضی و مرزی میان چین و همسایگانش، حد اکثر استفاده را برای تقویت حضور نظامی و سلطه سیاسی خود در منطقه شرق دور ببرد. در این میان، اقدامات تحریک آمیز امریکا از طریق جاپان در دریای چین جنوبی و نیز تشکیل سازمان های منطقه ای با رویکرد اقتصادی با مشارکت همه کشورهای همسایه چین و همسو با امریکا به منظور تحت شعاع قرار دادن سیاست های اقتصادی چین در منطقه، از مهم ترین اقدامات در این زمینه بوده است.

به این ترتیب، آیا امریکا خود را برای رویارویی مستقیم با چین –دست کم در ابعاد سیاسی و اقتصادی- آماده می کند؟
چنین رویدادی، بعید نیست؛ زیرا استراتژيست های اصلی سیاست خارجی ایالات متحده از دیرباز به اینسو، سعی دارند «خطر» ظهور چین جدید به مثابه یک غول اقتصادی که رقیب جدی ایالات متحده خواهد بود را گوشزد کنند.

بربنیاد این ارزیابی ها، اقتصاد چین که اکنون بعد از امریکا، دومین اقتصاد بزرگ دنیا است، در سال ۲۰۵۰ از ایالات متحده، پیشی خواهد گرفت و به اقتصاد اول جهان بدل خواهد شد.
افزون بر این، سرمایه گذاری های هنگفت دولت چین، روی صنایع نظامی این کشور به ویژه توانمندسازی نیروی دریایی ارتش آن کشور، بارها نگرانی رسمی امریکا را در قبال داشته است.

سرمایه گذاری های سرسام آور چینی ها روی پروژه های بزرگ و زیربنایی اقتصاد کشورهای جهان از امریکای شمالی و جنوبی تا اروپا، آسیا و افریقا، دامنه هراس ایالات متحده را نیز گسترش داده است.
بی تردید، اینها مواردی نیستند که دونالد ترامپ به عنوان یک رییس جمهوری تجارت پیشه به آسانی توانایی هضم شان را داشته باشد.

خبرگزاری جمهور- فرهمند
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین