۰

اين رأي من است...

محمدنادر اخباري - روزنامه نگار و پژوهشگر ايراني
سه شنبه ۳۰ ثور ۱۳۹۳ ساعت ۱۴:۱۶
روزي را مي‌بينم كه دكتر عبدالله عبدالله، رئيس جمهور افغانستان، در كاخ ايوان صدر اسلام آباد، در كنار همتاي پاكستاني اش نشسته و در برابر دهها و صدها خبرنگار لبخند مي‌زند و مذاكرات تنش زدايي با همسايه جنوبي را از موضعي مقتدرانه- و نه چون سال‌هاي اخير از موضع ضعف و از سر استيصال -پيش مي‌برد. موضعي قوي، قاطع ، شفاف و مستقل كه شايسته ملت بزرگ افغانستان است...
اين رأي من است...

آناني چون من كه دكتر عبدالله عبدالله را مستقيم و بلاواسطه نشناخته اند و البته تاريخ پر فراز و نشيب معاصر افغانستان را پيگير بوده اند، شخصيت و عملكرد ايشان را از اوايل دهه هفتاد خورشيدي از طريق رسانه ها رصد كرده‌اند. در سال ۱۳۷۱ خ، افغانستان عزيز به همت و پايمردي مجاهدان دلاور- كه دكتر عبدالله نيز از برجستگان شان بود- از چنگال بيگانه رها شد و مي‌رفت كه روي آرامش و آسايش ببيند. رسانه ها طي دوره ي نويد بخش اما كوتاه دولت اسلامي در كابل، جواني آراسته و با وقار را در حلقه ياران قهرمان شهيد احمد شاه مسعود معرفي مي كردند كه با مشي و منشي منحصر به فرد جلوه مي نمود. او در كسوت رياست دفتر و سخنگويي وزارت دفاع ملي دولت اسلامي، به واسطه ظاهر متمايز و رفتار آرام و اصيلش در مواجهه با ارباب جرايد و رسانه ها، متفاوت از همقطارانش نشان مي‌داد. او، دكتر عبدالله عبدالله بود.
پيشينه فعاليت هاي اجتماعي، سياسي و جهادي دكتر، به سال هاي دهه ۶۰ خ بر مي گردد. پزشك جواني كه مي‌توانست پس از اتمام تحصيل پزشكي در سال ۱۳۶۲ خ، راه مهاجرت به غرب را در پيش گيرد و يا لااقل به جاي مراجعت از پاكستان در سال ۱۳۶۴ خ، سال هاي بيشتري را به دور از هياهو و جنجال هجمه ارتش سرخ، در بيمارستان سيد جمال‌الدين پيشاور به طبابت ادامه دهد و از مزاياي يك زندگي تضمين شده و مرفّه بهره مند گردد، راهي را برگزيد كه بسياري از مدّعيان امروز عرصه سياست افغانستان ، حتّي يك گام عملي در آن مسير ننهادند. اين راه، راه نيويورك، لندن، پاريس يا رم نبود. راهي بود بس دشوار و نامطمئن، راهي سنگلاخ و پر مخاطره: " راه چترال به پنجشير"، مسيري مستقيم به قلب جهاد و مقاومت.
آنانكه پس از اشغال خاك پاك افغانستان، يا زير بيرق داس و چكش پناهنده شدند و يا آسوده، زير سقف ايمن و مستحكم پايتخت هاي غربي، تنها به صدور بيانيه ها و اعلاميه‌ها بسنده كردند، از سينه‌هاي دريده و دست و پاهاي قطع شده مجاهدين چه مي‌دانستند؟ امّا عبدالله جوان در پنجشير ، دست در كار داشت و درمان يارانش را سختكوشانه مديريت مي‌كرد. در كوتاه زماني آنچنان در چشم و قلب شهيد راه استقلال و آزادي، احمد شاه مسعود، جلوه نمود و جاي گرفت كه از كسوت صرفاً يك طبيب و درمانگر مجروحين برون شد و به حلقه نزديكترين ياران مسعود وارد گشت...
همراهي و همكاري مسعود و ياور شايسته‌اش عبدالله، سال‌ها ادامه يافت تا خاك گلگون افغانستان از لوث وجود متجاوز پاك شد. افسوس كه در اوايل دهه هفتاد خورشيدي، از يك سو فتنه منافقانه حزب اسلامي حكمتيار با حمايت مرتجعين منطقه برخاست و كابل را زير گلوله و راكت گرفت و از سوي ديگر، فتنه برخاسته از جنوب، با هدايت و پشتيباني سرويس اطلاعات ارتش پاكستان و حمايت همان واپسگرا‌هاي ساكن شبه جزيره، چونان سرطاني قوت يافت و كشور را فرا گرفت. اگرچه دولت نوپا، مشروع و قانوني اسلامي افغانستان به شمال عقب نشست، امّا به زعامت استاد شهيد ربّاني، تحت هدايت نظامي آمرصاحب مسعود فقيد و با ديپلماسي دكتر عبداله و كمك ساير ياران، در پنجشير سنگر گرفت و ايستادگي كرد؛ پنجشيري كه پيوسته به نام شهيد احمد شاه مسعود شناخته مي شود. طي اين دوران سخت، دكتر عبدالله كه خطر واقعي طالبان را، نه فقط براي افغانستان كه براي ثبات منطقه و نيز صلح جهاني درك كرده بود، كراراً در مجامع و محافل جهاني اعلام خطر كرد. امّا نه منطقه و نه غرب، نشانه هاي خطر را جدّي نگرفتند. تا زماني كه وقوع فاجعه ۱۱ سپتامبر، ائتلافي بين المللي را برضد القاعده و طالبان حامي بن لادن ايجاد نمود و باعث شد كارزار غرب در نهايت به سود مدافعين مقاوم در پنجشير تمام گردد. اين بار مدافعين دولت اسلامي بودند كه از كنج شمال بدر آمدند و منزل به منزل به كابل نزديك شدند تا سرانجام كابل دوباره آزاد شد. همگان، تصاوير شوق انگيز و زيباي ورود مبارزين بويژه جناب يونس قانوني به كابل و گپ و گفتشان سوار بر يك خودروي نظامي را به ياد داريم. امّا در اين فضاي شادماني و سرور، جاي يك نفر بيش از همه براي دكتر عبدالله خالي بود. تروريست‌هاي واپس گرا كه ديگر تاب و تحمّل مسعود بزرگ را نداشتند، دو روز پيش از رويداد ۱۱ سپتامبر، در اقدامي ناجوانمردانه او را به آرزويش شهادت- كه آرزوي همه مجاهدين است- رسانده بودند و خاموش شدن اين شمع براي دكتر
ماجراي همسايگان، خود حكايت ديگري است. محافلي در برخي كشورهاي همسايه حتّي روي نام دكتر عبدالله عبدالله حساسيت غريبي نشان مي‌دهند. از وراي يك مرز، امكان دسترسي به سايت‌هاي اطلاع رساني شخصي، رسمي، انتخاباتي و سايت‌هاي طرفداران دكتر عبدالله وجود ندارد و از وراي مرزي ديگر، كمپين‌هاي عبدالله ستيزي با طرح برخي كليد واژه‌ها و عبارات و تيترهاي كذب و جعلي.. سعي در ايزوله كردن ايشان دارند.
عبدالله چه غم انگيز و دردآور بود. امّا مسير روشني كه آمر صاحب فرا راه آينده ترسيم كرده بود، خاموش شدني نبوده و نيست.
از ۲۰۰۱
دكتر عبدالله پس از سال ۲۰۰۱م، به جايگاه سياسي قبلي بازگشت و بار ديگر ، به لباس ديپلماتيك درآمد. او مجدّداً موفق شد به عنوان عالي ترين سطح تماس ديپلماتيك افغانستان با جهان، تصويري جديد از افغانستان پويا نشان دهد. امّا افسوس دولت افغانستان كه در نخستين سال هاي دهه ۸۰ خ، گام‌هايي بلند و جهش‌وار به جلو بر مي داشت، كم كم دچار آفات مديريتي شد كه با خط آرماني مجاهدان حقيقي و شهداي راه استقلال و آزادي، كاملاً در تضاد بودند. فساد و اوليگارشي، اندك اندك تا ارگ ریاست جمهوري ريشه دواندند. برخي از كشورهاي منطقه و كشورهاي غربي كه در جهاد اوّل مقابل شوروي، مجاهدين را ياري كرده بودند، اكنون از افغانستان سهم طلب مي ‌كردند. دكتر عبدالله كه در سه دوره حكومت موقت، انتقالي و اولين دوره انتخابي، ثقل هدايت ديپلماسي افغانستان را بر دوش تحمل كرده بود، ديگر تاب همراهي دولتيان در مسيري كه مي دانست به استقلال و رفاه ملت منتهي نمي‌شود را نداشت. لذا آرام و موقّر ، از كرسي دولتي كنار كشيد تا انتخابات ۱۳۸۸ خ فرا رسيد. رقابتي سنگين و نفسگير ميان حامد كرزي با پشتوانه كوهي از حمايت مالي و روابط و زد وبندهاي داخلي و جهاني و دكتر عبدالله فقط با پشتوانه حمايت مردمي. رقابتي ناعادلانه كه باعث شد دكتر عبدالله از شركت در دور دوم انتخابات انصراف دهد. او لباس رياست جمهوري كه به سفارش و هزينه آمريكا و با هماهنگي برخي از همسايگان و توسط خياطان ايتاليايي در رم دوخته مي شد را بر تن خود نمي‌پسنديد. پس لباس گرانبها را به صاحبان لباس واگذاشت و با سربلندي از ادامه اين رقابت خودداري نمود.
تا امروز
دكتر عبدالله، پس از انتخابات مبهم ۱۳۸۸ خ، " ائتلاف ملي تغییر و امید" را به عنوان تنها اپوزيسيون شاخص تشكيل داد؛ و اين واژه ملّت، عجيب واژه اي است. فقط صداي واژه ای كافيست تا خواب خودكامگان تماميّت خواه و حكام فاسد و وابسته، آشفته گردد. در اينجا بر آن نيستم تا نقايص وخطاهاي دولت جناب كرزي، علي الخصوص در دور دوم رياست جمهوريشان را بر شمارم و بكاوم كه خود مجالي بسيار وسيع مي‌طلبد. ليكن به ذكر يكي دو نمونه اكتفا مي‌كنم. كيست كه ماجراي انبوه دلارهاي تقديمي سازمان اطلاعات مركزي ايالات متحده در دفتر رياست ارگ جمهوري را نداند؟ دلارهاي آغشته به خون هزاران خواهر و برادر افغانيمان، و اين بازي نخ نما شده امضاي معاهده امنيتّي با آمريكا و نمايش عوامفريبانه ناز و نياز دو رئيس جمهور بر سر امضاي اين قرارداد.
آمريكا تاكنون براي اقدامات به اصطلاح امنيّتي خود، كدام توافق را انتظار كشيده؟ راكت‌هاي هوشمند شليك شده از هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا، آنقدرها هم هوشمند نبوده اند تا معناي صبر و انتظار را پيش از اصابت به زمين بازي كودكان افغان يا قبل از برخورد به سقف مطبخ زنان افغان، در مدارهاي الكترونيكشان پردازش نمايند.‌
ماجراي همسايگان، خود حكايت ديگري است. محافلي در برخي كشورهاي همسايه حتّي روي نام دكتر عبدالله عبدالله حساسيت غريبي نشان مي‌دهند. از وراي يك مرز، امكان دسترسي به سايت‌هاي اطلاع رساني شخصي، رسمي، انتخاباتي و سايت‌هاي طرفداران دكتر عبدالله وجود ندارد و از وراي مرزي ديگر، كمپين‌هاي عبدالله ستيزي با طرح برخي كليد واژه‌ها و عبارات و تيترهاي كذب و جعلي مانند "چرا هزاره ها به دكتر عبدالله رأي ندادند؟" "چرا تاجيك ها از دكتر عبدالله حمايت نكردند؟ " "احمدزي با يونس قانوني براي اتحّاد ملاقات كرد"، سعي در ايزوله كردن ايشان دارند.
برخي نيز با انتقاداتي بر اطرافيان دكتر عبدالله، از جمله ايراد به انتخاب معاون اوّل، جناب محمدخان و اصرار بر طرح سوابق محمدخان در همكاري مقطعي با گلبدين حكمتيار، سعي در ترور شخصيت‌ها دارند. محمدخاني كه نزديك‌ترين اعضاي خانواده‌اش را در راه وطن از دست داده است. اغلب اين تعابير تفرقه افكن، ترجمه‌هايي دري از القائات اردو هستند. علي الظاهر، رسم حسن همجواري و مهر همسايگي در اين منطقه از كره ارض، فقط در حد گرفتن عكس هاي يادگاري و ارسال پيام تبريك به مناسبت‌هاي ملّي رعايت مي شود.
آينده اي نزديك
با اين حال، از هم اكنون روزي را مي‌بينيم كه دكتر عبدالله عبدالله، به نمايندگي از ملّت آگاه، شريف و فهيم، در قامت رئيس جمهور افغانستان و به دعوت رسمي همتاي ايراني اش، از كريدور ديپلماتيك فرودگاه مهرآباد تهران وارد مي شود و مقام مستقبل ايراني به ايشان خوش آمد مي‌گويد.
روزي را مي‌بينم كه دكتر عبدالله عبدالله، رئيس جمهور افغانستان، در كاخ ايوان صدر اسلام آباد، در كنار همتاي پاكستاني اش نشسته و در برابر دهها و صدها خبرنگار لبخند مي‌زند و مذاكرات تنش زدايي با همسايه جنوبي را از موضعي مقتدرانه- و نه چون سال‌هاي اخير از موضع ضعف و از سر استيصال -پيش مي‌برد. موضعي قوي، قاطع ، شفاف و مستقل كه شايسته ملت بزرگ افغانستان است...
و اين رأي من بود، رأيي كه شايد در افغانستان خوانده شود، امّا طبعاً شمرده نمي‌شود.
محمدنادر اخباري - روزنامه نگار و پژوهشگر ايراني
ارسالی به خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


محمد
بسیار زیبا نوشته اید آقای اخباری. از اینکه به حیث یک شهروند ایرانی نسبت به افغانها چنین نظری دارید تشکر.
در مورد مداخله های همسایگان مان هم اشارات خوبی داشته اید
عبدالمتین قبادی
روزي را مي‌بينم كه دكتر عبدالله عبدالله، رئيس جمهور افغانستان، در كاخ ايوان صدر اسلام آباد، در كنار همتاي پاكستاني اش نشسته و در برابر دهها و صدها خبرنگار لبخند مي‌زند و مذاكرات تنش زدايي با همسايه جنوبي را از موضعي مقتدرانه- و نه چون سال‌هاي اخير از موضع ضعف و از سر استيصال -پيش مي‌برد. موضعي قوي، قاطع ، شفاف و مستقل كه شايسته ملت بزرگ افغانستان است. بسیار عالی
مریم جعفری
اشرف غنی احمدزی یک آدم عصبی و بیمار است. پیروزی اشرف غنی کشور را به سمت بحران می برد همه کسانی که از اشرف غنی حمایت می کنند هر کدام شان مشکلات شخصیتی دارند
حسام الدین
خانم مریم بسیار عقده داری و عقده ای نظر دادی. اشرف غنی یک آدم دانشمند است. به جای اینکه به داکتر اشرف غنی اهانت کنی از کاندیدای خودت تعریف کن
محمدنادراخباری-ایران
برای آقایان محمد،عبدالمتین قبادی،حسام الدین وسرکارخانم مریم و ملت بزرگ افغانستان عزیز،آرزوی سعادت وصلح دارم.
مهدی هاشمی
به نظر من داکتر عبدالله جتما در انتخابات دور دوم، پیروز خواهد شد. اشرف غنی شانسی برای پیروزی ندارد
ضیا. ر
حمایت سید انوری و احمدضیا از اشرف غنی هیچ سودی به حال اشرف ندارد آنها اصلا وزنه و محبوبیت مردمی ندارند پس عبدالله پیروز است
سلیمان رضایی
این برادر ایرانی بسیار با زیبایی تحلیل کرده اما کاشکی در مورد مهاجرین افغانستانی که در ایران زندگی می کنند و مورد ستم دولت ایران قرار دارند هم بنویسد.
خدیجه شریفی
هر آدم با فرهنگ و با انصاف که از داکتر عبدالله و داکتر احمدزی شناخت داشته باشد مانند این برادر ایرانی ما تحلیل می کند. از داکتر اشرف غنی فقط یک سایت اسرائیلی حمایت کرده اما بیشتر رسانه ها و نویسندگان از کشورهای گوناگون که انصاف و شناخت داشته اند از داکتر عبدالله پشتیبانی کرده اند
هزاره دلیر
این آقای اخباری چرا از کشور خودش نمی نویسه چرا از حکومت و دولت خودشان یاد نمیکنه؟ چرا از استبداد در کشور خودش نوشته نمی کنه؟ از راه دور و بدون شناخت نظر میته. زنده باد داکتر اشرف غنی احمدزی
س
از حسن نظر و احساس پاک این برادرمان تشکر می کنم. درست است که رأی شما خوانده نمی شود اما فهم و احساس شما بسیار ارزشمند است. تحلیل شما و ابراز دیدگاه تان ارزشمند است. برای همه ملت ها آرزوی پیشرفت و رفاه دارم.
س. عضوی از ستاد اصلاحات و همگرایی
پربازدیدترین