در دو- سه روز پسین مردم افغانستان، در انتظار اعلام دو نتیجه بودند: نتیجه آزمون کانکور و نتیجه انتخابات. نتیجه آزمون کانکور امروز رسماً اعلام شد. شاید در این آزمون، افراد بسیاری کامیاب شده باشند و شماری هم ناکام. اعلام کامیابها و ناکامهای آزمون کانکور، اگر چه چیزی است به مراتب با اهمیتتر از اعلام نتایج انتخابات، اما آنقدر اهمیتی که افغانستانیها برای دومی قایل هستند، برای اولی نیستند. صدرنشینی سیاست از فرهنگ در کشورهای جهان سوم، بهویژه افغانستان، بیشتر از آنکه یک امر ارادی و اختیاری باشد، ریشه در وضعیت شکننده اجتماعی و سیاسی این جوامع دارد. کشورهای جهان سوم، کشورهایی از لحاظ سیاسی توسعهنیافته هستند و با اندکی اغماض، حتا میتوان گفت در وضعیتِ پیشاسیاسی زندگی میکنند. جنگ، خشونت، ترور، وحشت و ظلم و ستم را میتوان در این جوامع به وفور یافت. در این جوامع، نه تنها حق انسانی آدمیان پاس داشته نمیشود، بل هرلحظه زندگی شان نیز در معرض خطر قرار دارد. برای انسان جهان سومی، هیچ جایی، مصون نیست. کابوس مرگ و نابودی، در همه جا او را تعقیب میکند. خیابان، رستوران، مسجد و محل کار، همه جا، برای او خط مقدم جبهه جنگ است. او وقتی در رستوران برای صرف غذا میرود، با گلوله مواجه میشود. او وقتی در خیابانهای شهر به گشت و گذار میپردازد، با مهاجم انتحاری روبرو میگردد. در این لحظاتی که این یادداشتها را مینویسم، بار دیگر یاد و خاطره سردار، روزنامهنگاری که چندی قبل با اعضای خانوادهاش، در هوتل سرینا به شهادت رسید، در ذهنم زنده میشود. سرنوشت سردار، سرنوشت احتمالی هرکدام مان است. بسیار محتمل است که هرکدام مان، شبیه سردار و خانوادهاش، در محلی به قتل برسیم. بسیار محتمل است که کودکان هرکدام مان، دچار سرنوشت ابوذر شود. در اینجا وضعیت هابزی (جنگ همه، علیه همه) جریان دارد و مردم، دغدغه حفظ جان دارند. در چنین وضعیتی طبیعی است که فرهنگ و مسایل فرهنگی، اهمیت خود را از دست میدهد و دغدغههای سیاسی بر صدر مینشیند. فرهنگ، از دید مردم ما، بخش از نیازهای ثانویه است. نیازهای ثانویه، دقیقاً زمانی برای انسانها اهمیت پیدا میکند که نیازهای اولیه شان برآورده شده باشند. آدمی که جانش در خطر باشد، غم کتابخانهاش را ندارد. صادقانه بگویم، امروز برایم خستهکنندهترین روزها بود. چطور خستهکند نباشد، در حالی که وزارت تحصیلات نتایج کانکور را اعلام نموده است، جوانان ما به جای اندیشیدن به کامیابها و ناکامهای این آزمون، به نتیجه انتخابات میاندیشند؟ من در آرزوی روزی هستم که نتیجه کانکور برای ما با اهمیتتر از نتیجه انتخابات جلوه کند. من در آرزوی روزی هستم که چنان به توسعه سیاسی و اقتصادی برسیم که به فراغت خاطر، کارهای فرهنگی را دنبال کنیم. من در آرزوی روزی هستم که مردم افغانستان، دیگر در خیابانها و رستورانتها به قتل نرسند. من در آرزوی روزی هستم که ابوذری، بیپدر نشود. من در آرزوی روزی هستم که همه ابوذرها، داغ یتیمی را نبینند. این روز آمدنی نیست، باید به دنبالش برویم. باید خودمان، آن را بیاوریم. ما میتوانیم اگر همت کنیم. ما میتوانیم اگر به ترور و وحشت و دهشت، «نه» بگوییم. ما میتوانیم اگر مانند روز انتخابات بسیج شویم و علیه هرچه زشتی و پلشتی است، بایستیم!
عبدالشهید ثاقب-
خبرگزاری جمهور