۰

جنگ سوریه؛ درسی که طالبان باید بگیرند

يکشنبه ۱۸ قوس ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۳۸
رویدادهایی که امروز در سوریه جریان دارد پیش از این در افغانستان نیز تجربه شده است؛ رویدادهایی که در نهایت به تسلط طالبان به سرنوشت مردم افغانستان منجر شد با حمایت خارجی و استفاده انحرافی از مفاهیم انقلابی اسلام به نفع هژمونی استعمار.
جنگ سوریه؛ درسی که طالبان باید بگیرند
کریم خرم؛ رئیس دفتر حامد کرزی می‌گوید که وضعیت سوریه درس بزرگی برای افغان‌ها دارد. به گفته خرم، درس سوریه این است که نارضایتی‌های داخلی نباید حل‌ناشده باقی بماند. او تاکید کرد که حاکمیت‌ باید پیش از همه با ملت صلح کند.
 
او درباره درگیرهای جاری در سوریه نوشت که در افغانستان نیز کنفرانس بن در سال ۲۰۰۱ نارضایتی مخالفان را نادیده گرفته بود.
 
او هشدار داد که نادیده گرفتن نیروهای مخالف در ممالک منزوی که کشورهای دور و نزدیک در آن منافع متضاد دارند، خطرناک است.
 
اگرچه آقای خرم به طرز ظریف و زیرکانه‌ای به دلیل ملاحظات امنیتی ناشی از زندگی زیر پرچم طالبان، نادیده گرفتن این گروه در نشست بن را محور موضع‌گیری تازه خود قرار داده و به طور ضمنی نتیجه گرفته است که این امر زمینه‌ساز مداخلات خارجی و در نهایت سقوط نظام جمهوری شد؛ اما هدف او بدون شک ساختار استبدادی رژیم کنونی طالبان و نادیده گرفتن مشارکت عادلانه سایر اقوام و اقلیت‌های کشور در سیاست و قدرت از سوی رهبران این رژیم است.
 
به این ترتیب، طالبان با وجود اینکه از پیشروی‌های گروه تروریستی هیأت تحریرالشام که پیش از این از متحدان اصلی شبکه القاعده محسوب می‌شد به شدت خوشحال هستند و حتی گزارش‌هایی از حمایت طالبان از متحدان تروریست شان در سوریه منتشر شده؛ اما فراموش نکنیم که یکی از مقصران بحران جاری در سوریه، دولت به رهبری بشار اسد است؛ دولتی که طی سال ها با اتکا به حمایت‌های خارجی در برابر هرگونه تغییر در داخل کشور مقاومت کرد و اجازه نداد که حتی در سال‌های صلح و آرامش پس از جنگ، مردم سوریه نقشی تعیین کننده در ساختار سیاست داشته باشند و یک دولت مبتنی بر اراده ملت سوریه شکل بگیرد.
 
به عبارت روشن‌تر، قدرت‌های خارجی بر نارضایتی‌های داخلی در سوریه سرمایه‌گذاری کردند و با سوء استفاده از احساسات ضد دولتی و گرایش‌های اسلامی مردم این کشور، علیه دولت سکولار بشار اسد، یک نیروی تکفیری و تروریستی مخوف و خشن را با استفاده از مفاهیم پویا و انقلابی اسلام یعنی جهاد و مبارزه جهادی، سازماندهی کرده و برای به قدرت رساندن آن و تشکیل یک رژیم دست نشانده، سرکوبگر، تروریست و وابسته به سازمان‌های استخباراتی خارجی تلاش کردند.
 
رویدادهایی که امروز در سوریه جریان دارد پیش از این در افغانستان نیز تجربه شده است؛ رویدادهایی که در نهایت به تسلط طالبان به سرنوشت مردم افغانستان منجر شد با حمایت خارجی و استفاده انحرافی از مفاهیم انقلابی اسلام به نفع هژمونی استعمار.
 
سکه سوریه، روی دیگری نیز دارد و آن انباشت نارضایتی‌های داخلی و بی‌عدالتی‌های سیاسی است؛ چیزی که در افغانستان تحت سلطه طالبان هم به وضوح قابل مشاهده است. به عبارت دیگر، ممکن است بخشی قابل توجه از مردم سوریه از تروریست‌های ضد دولتی حمایت کنند و این حمایت پیش از آنکه برآمده از همذات پنداری قومی و ایدئولوژیک آنها با تروریست‌ها باشد، ناشی از نارضایتی از سلطه یک حکومت سکولار، غیردموکراتیک و ضدیت با خاندان قدرت است. 
 
در افغانستان اما طالبان برای دومین بار شانس خود برای سلطه سیاسی بر سرنوشت میلیون‌ها نفر از اقوام این کشور را آزمایش می‌کنند. آنها در دوره اول با اعمال خشونت خونین و عریان بر اقوام و اقلیت‌ها تلاش کردند سیطره قومی خود را بر کشور مستحکم سازند، مخوف، قدرتمند و شکست ناپذیر به نظر برسند؛ اما در نهایت به سرعت متلاشی شدند؛ به همان سرعتی که اکنون دولت بشار اسد در حال فروپاشی است؛ زیرا ریشه‌های مردمی ندارد و متکی به حمایت‌های خارجی است؛ اما این حمایت‌ها ابدی نبود و دیگر ارائه نمی‌شود.
 
بنابراین، طالبان در دوره دوم، این فرصت را دارند که برای بقا در قدرت به حکومت خود مشروعیت ملی ببخشند و سهم صلح‌آمیز و عادلانه تمام اقوام و اقلیت‌های کشور در ساختار قدرت را به رسمیت بشناسند. این تنها فرمول بقا و تضمین ثبات سیاسی قدرت‌ها در سراسر جهان است؛ در غیر آن صورت، سقوط اجتناب ناپذیر است؛ زیرا نارضایتی عمومی برای همیشه توسط سرکوب و سرنیزه قابل کنترل و مهار نیست.
 
با این حال، هیچ نشانه‌ای از اصلاح و تغییر طالبان نسبت به دوره اول حاکمیت این رژیم مشاهده نمی‌شود؛ رهبران طالبان همه روزه در حال دروغ پراکنی و کارزارهای گسترده تبلیغاتی برای تحمیل این باور کاذب بر افکار عمومی افغانستان و جهان هستند که رژیم آنها مشروع و برآمده از اراده واقعی مردم افغانستان است و در آن نمایندگان تمام اقوام و اقلیت‌ها سهم و نقش دارند!
 
از جانب دیگر، سیاست‌های سرکوبگرانه طالبان که در دوره اول حاکمیت این رژیم به طور بی‌پروا اعمال می‌شد به مرور در حال بازگشت و احیا هستند. بنابراین اگر مسیر جاری توسط رهبران و کارگزاران رژیم حاکم تغییر نکند دیر یا زود سرنوشت بشار اسد و همه رژیم‌هایی که به ملت خود پشت کردند و مطالبات مشروع آنان را با اتکا به قدرت نظامی و حمایت خارجی نادیده گرفتند در انتظار طالبان نیز خواهد بود، حتی اگر از حمایت امریکا برخوردار باشند.
 
نرگس اعتماد - جمهور 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین