۰

جاسوس MI6 در جبهه مقاومت ملی؟

چهارشنبه ۲ عقرب ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۵۱
فعلا ماهیتاً چیزی بنام جبهه مقاومت ملی وجود ندارد. بیشتر شبیه شرکتی با سهامی خاص است. جبهه از خود تعریف دارد. مقاومت از خود تعریف دارد. ملی از خود تعریف دارد. جبهه مقاومت ملی سه دروغ در یک نام هستند.
جاسوس MI6 در جبهه مقاومت ملی؟

پس از نگارش بخش اولِ تحلیلِ "جبهه مقاومت ملی در مسیر فروپاشی"  تعدادی از بزرگان جبهه مقاومت و بزرگان سیاسی افغانستان با بنده تماس گرفته و تفصیلاً تبادل نظرهایی صورت گرفت.
اما برخی عناصر نفوذی و افرادی که درون جبهه مقاومت، منافعی کسب می کنند؛ منتقدین را متهم کرده اند که حتی یک روز در جبهه ضد طالبان نجنگیده اند و لذا حقی برای نقد و اصلاح گری ندارند. این بهانه؛ مرا یاد توجیه طالبان انداخت که به یک ملایِ رعیتِ شیعه، گفته بودند: چون شما در جهاد ما علیه امریکا سهمی نداشتید پس حقی هم در حکومت ما ندارید!

فردی که بطور همزمان رئیس چند تا کمیته در جبهه است، منتقدان را با عنوان "نفوذی های طالبان" و "ابله های مفید" و "خبرنگاران زرد" خطاب کرده و آنها را متهم کرده که کمپاین رسانه ای منظم را در تخریب جبهه مقاومت راه اندازی کرده اند.

اولاً سخن قبلی خود را تکرار می کنم که فعلا ماهیتاً چیزی بنام جبهه مقاومت ملی وجود ندارد. بیشتر شبیه شرکتی با سهامی خاص است. جبهه از خود تعریف دارد. مقاومت از خود تعریف دارد. ملی از خود تعریف دارد. جبهه مقاومت ملی سه دروغ در یک نام هستند.
 
من به احترام بزرگانی که با من تماس گرفتند و به دلیل جلوگیری از سوء استفاده طالبان، از نقد درونی، هویتی و ماهیتی این مثلا جبهه خودداری می کنم.
 
اما پاسخ مختصری به فرد هتاک باید بدهم. این جوان، ظاهراً با استفاده از نوازش ها و همصنفی گری های احمد مسعود، جوگیر شده و بی ادبی می کند. 
 
من و خبرگزاری جمهور هیچگاه از مبارزه با طالبان کوتاه نیامده ایم. در مبارزه علیه طالبان حاضر به هرگونه قربانی بودیم و هستیم. طالبان دشمنی علنی خود با خبرگزاری جمهور را از سال 2013 آغاز کردند. چندین بار شدیدترین واکنش را در قبال فعالیت ما نشان داده اند که مستند وجود دارد.

طالبان، بعد از ورود به کابل نیز دفتر خبرگزاری جمهور را اشغال کردند. به کمتر رسانه ای به اندازه خبرگزاری جمهور، فشار آوردند. خبرنگاران ما را تهدید، شکنجه و زندانی کردند. خبرنگار ما در ولایت ننگرهار را کشتند. برای شخصِ بنده از هیچ بدی دریغ نورزیدند. بارها احضار کردند، استنطاق کردند، تهدید کردند، اذیت کردند؛ به خانه آمدند و با فیر گلوله های کلاشینکف نزدیک که جان دخترک 4 ساله ام را بگیرند. من هنوز هم تحت تهدید و تعقیب طالبان هستم. به همین تازگی برای فشار بر من، عموزاده هایم را احضار و تهدید کرده اند.

بنده تا زمانی که کابل بودم، زیر سایه طالبان علیه طالبان مبارزه می کردم، علیه آنها هرکاری که توانستم کردم. مخفیانه نه؛ بلکه علنی مبارزه کردم. نفرتم را بر روی رهبران و بزرگان شان میگفتم. این مبارزه ام را تاکنون علیرغم خواهشِ خیلی از دوستان و دلسوزان، متوقف نکرده ام.
از همین دریچه، به همه مدعی های هتاک، چلنج می دهم: بیاییم و مبارزات تمام مدعیان را قیاس و وزن کنیم تا دیده شود چه کسانی مرد عمل هستند و چه افرادی اهل لاف اند. شما که از جبهه مقاومت ملی سخن می گویید و جبهه را در جیب مبارک تان گذاشته اید؛ حق و مشروعیت زیرسئوال بردن امثال مارا ندارید.

 اگر از "نقد" برآشفته می شوید، خودتان را و روش تان را اصلاح کنید. اگر اصلاح نمی کنید از جیب مردم ما خرج نکنید و نام گروه تان را تغییر بدهید. شما در حد و اعتبار "جبهه" ، "مقاومت" و "ملی" عمل نکرده اید. وقتی که نام جبهه مقاومت ملی را می گیرید اما کاری نمی کنید، به حرفی گوش نمی دهید، خلاقیتی در کارتان ندارید و آسیبی به طالب زده نمی توانید، بهتر است به مردم امیدواری خلق نکنید.

چون اگر به مردم امیدواری خلق کردید اما آنها را عملاً ناامید کردید، سخت تر و کشنده تر از طالبان به مردم ضربه می زنید. بزرگترین ضربه به مردم ما این است که روحیه شان بشکند و امیدشان ناامید شود. شما اگر اهل کار و عمل بر معیار اصول و سیستم نیستید، بهتر است با تبلیغات واهی، به مردم امید ندهید. رفقا و همصنفی های امیر، بهتر است پای شان را جمع کنند.
 
اما عطف به مصاحبه فرد هتاک با افغانستان اینترنشنال و اهانت به رسانه ها و منتقدان؛ قبل از آنکه به اتهامات منسوب به ایشان بپردازم لازم است، مسائلی را خطاب به احمد مسعود مطرح کنم:   
جناب امیر جوان! تازه شعله ی گشت و گذار شما با "برنارد هِنری لِویِ" یهودی، فروکش کرده است. آن نشست و برخاست ها ویرانگر بودند. من فهم خودم از سیاست و نگرانی کشورهای منطقه را بیان می کنم. فعلا کشورهای منطقه، میزبان شما هستند. وقتی خود شما با برنارد لِوی که به حامی اغتشاشگران و تجزیه طلبان و جنگ افروزان شهره است؛ می گشتید، طبیعی است که در قبال شناخت عناصر اطراف خود دقت به خرج ندهید.
 
همصنفی شما که یک شبَه وی را همه کاره جبهه کرده اید؛ متهم به جاسوس MI6 انگلیس است؛ این اتهام، از درون جبهه گفته می شود. برخی اعضای جبهه می گویند او یک کار مثبت در خدمت جبهه نکرده و هیچگونه تحول مثبت در کمیته های سیاسی، رسانه ای، ارتباطی ایجاد نکرده و کار را در حوزه مسئولیت های خود، متوقف نگاه داشته است.

این فرد بعد از اشغال وظیفه در دفتر دوشنبه و در شعبه امنیت، در حضور رئیس کمیته امنیت و جمعی دیگر از اعضای دفتر، صراحتا گفته که دروس و روش های استخبارات را در لندن، تعلیم دیده است. می گوید: "من دروس چهارساله استخبارات را طی دوسال در لندن خوانده ام. او از ارتباطاتش با افتخار یاد می کند و می گوید همصنفی های استخباراتی ام، حالا هرکدام در کشورهای مختلف وظیفه دارند."

سیستم نفوذ استخباراتی؛ آموزش، حمایت و اعزام آنها به جوامع هدف است. برخی شخصیت های مطرح جبهه؛ مخصوصا اعضای دفتر دوشنبه، ضمن آنکه عمیقا به او مشکوک هستند، معتقدند که وی گزارش جبهه را به استخبارات بیرونی، درز می دهد و با عوامل سازمان استخبارات انگلیس در تماس است. مأموران سازمان مذکور از طریق این فرد، بطور مداوم، گزارش جلسات، ملاقات ها، تصامیم و فعالیت های میدانی دفترها و اعضای مهم جبهه مقاومت در دوشنبه، مشهد و برخی ملاقات های مهم را مخفیانه راپور می دهد. این مسئله را حداقل دو تن از اعضای رسمی و معتبر و مورد وثوق جبهه، به نگارنده بیان داشتند.

در بیرون از جبهه، نیز برخی شخصیت های خوشنام و شناخته شده در صحبتی با اینجانب، بر جاسوس بودن فرد مورد نظر صحه گذاشته و می گویند که در نفوذی بودن وی، هیچگونه ابهامی ندارند. آنها باتوجه به نزدیکی غیرقابل فهم احمد مسعود به این همصنفی اش، حتی در سلامت اطلاعاتی خود وی نیز تردید دارند و با توجه به عدم تجارب شان، از اینکه ایشان دستمایه سازمانهای استخباراتی باشند، ابراز تشکیک و نگرانی می کنند. خوبست که جناب امیر جوان از همکاران خود بطور پنهان و مجزا از این مسائل، سئوال کنند.

خیلی سخن ها هست که جناب احمد مسعود یا نمی دانند و یا اهمیتی نمی دهند. همه اینها بر میزان اعتماد و سرمایه گذاری کشورها و سازمانها بر روی این گروه، تأثیر دارد.

من به همین کوتاه، بسنده می کنم. به احترام بزرگانی که از بنده خواستند؛ بخش های بعدیِ نوشته مهم خود تحت عنوان : "جبهه مقاومت ملی در آستانه فروپاشی" را ادامه نمی دهم و شواهد و قرائن مهم مسئله را بیان نمی دارم.

تصمیم داشتم بسا مسائل را در ملاقات رودرو با امیر جوان بیان کنم اما بخاطر اینکه ایشان را اهل قول و صداقت و عمل و مستقل ندیدم، وقت خود را ضایع نمی کنم.
 
حسینی مدنی- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین