سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، در ششمین نشست فرمت مسکو از کشورهای غربی خواست که تحریمها علیه طالبان را لغو کنند و مسئولیت بازسازی این کشور را که از دههها جنگ ویران شده، بپذیرند.
او تاکید کرد که روسیه «معتقد است که ادامه گفتگو با رویکرد عملی با حاکمان فعلی افغانستان ضروری است.»
به گفته او یک «گفتگوی سازنده» با حکومت طالبان «در جهت منافع، امنیت و توسعه اقتصادی منطقه است.»
در همین حال، الکساندر بورتنیکوف؛ رئیس سرویس امنیت فدرال روسیه (افسیبی) هم از همکاری «متقابل سودمند» با استخبارات طالبان تمجید کرد.
ششمین نشست فرمت مسکو در شرایطی برگزار شد که امیرخان متقی؛ سرپرست وزارت خارجه طالبان به عنوان مهمان ویژه این نشست در مسکو حضور داشت. در مقابل اما از هیچ یک از رهبران مخالف طالبان برای شرکت در نشست فرمت مسکو دعوت نشد.
به جز این، محتوای سخنرانیهای ارائه شده در فرمت مسکو نیز نشان داد که مقامات روس مصمم هستند تا راه چین برای تعامل با طالبان را طی کنند و از شعارها و پیش شرطهای اولیه خود برای توسعه روابط با رژیم طالبان دست بردارند.
به این ترتیب، برای روسیه هیچ اهمیتی ندارد که چه نوع حکومتی در کابل وجود دارد، حقوق بشر چه جایگاهی در سیاستهای اساسی طالبان دارد و چرا سایر اقوام و اقلیتهای قومی و مذهبی افغانستان به طور عمدی از جانب طالبان پشتون تبار از حکومت محروم شده اند و هیچ نقشی در معادلات قدرت ندارند.
اولویت روس ها در شرایط کنونی، تامین امنیت منطقه و مهار تروریزم فرامرزی فعال در افغانستان است؛ چیزی که به باور آنها از مسیر تعامل با طالبان به دست میآید.
بنابراین، برخلاف شعارهای گذشته رهبران روس، تشکیل دولت فراگیر، مشارکت عادلانه و برابر سایر اقوام در مناسبات قدرت و پایبندی رژیم طالبان به تعهدات بینالمللی افغانستان عملاً از فهرست اولویتهای مسکو حذف شده است.
روسیه حتی برای تسهیل مسیر تعامل با طالبان به نظر میرسد که مخالفان طالبان را نیز کنار گذاشته و چشم خود را بر تنوع قومی و تکثر اجتماعی و مذهبی در افغانستان نیز بسته است؛ سیاستی کاملاً غیرواقع بینانه که پیامدهای آن بدون شک دامن منافع و موقعیت روسیه در معادلات افغانستان و منطقه را نیز خواهد گرفت.
با این همه اما روس ها تاکید میکنند که آنها مصمم به گفتگوهای عملی با طالبان هستند. مقامات روس در عین حال میگویند که در زمینه تعامل با طالبان بر بنیاد واقعیتهای موجود عمل خواهند کرد.
اینها همه نشان میدهد که مسکو مغلوب بازیهای ریاکارانه طالبان بر اساس رهنمودهای شیطانی واشنگتن شده است.
به بیان دیگر، روسها با تاکید بر اینکه سیاست آنها نسبت به طالبان و افغانستان عملگرایانه و مبتنی بر واقعیتهای موجود خواهد بود به طور تلویحی سیطره طالبان را پذیرفتهاند؛ همان چیزی که امریکا نیز به دنبال آن است و این زمینه به گونهای هوشمندانه عمل کرد که حتی جدیترین قدرتهای متخاصم امریکا در منطقه مانند روسیه نیز قواعد بازی را پذیرفته و به نقشه امریکا برای آینده افغانستان و منطقه تمکین کرده اند.
یکی دیگر از ملاحظات مهم روسیه، استفاده از طالبان برای تقابل با داعش است. روسها چند ماه پیش هدف یک حمله تروریستی مرگبار منسوب به داعش قرار گرفتند که دهها نفر کشته و زخمی شدند. افزون بر این، عناصر وابسته به داعش که عمدتاً از اتباع و شهروندان آسیای مرکزی، شرکای سنتی و راهبردی روسیه محسوب میشوند در زندانهای این کشور دست به شورشهای مرگبار و خونین زدهاند و به این ترتیب، نگرانیهای روسیه از توسعه تروریزم متاثر از وضعیت حاکم بر افغانستان دوچندان شده است.
با این وجود، مسکو با توجه به حاکمیت طالبان بر افغانستان و همچنین درگیری روسیه با اوکراین، امکانات اندکی برای مقابله با هستههای تروریستی فعال در داخل خاک افغانستان دارد و به همین دلیل ناگزیر است که دست به دامن طالبان شود و از این گروه برای رسیدن به اهداف امنیتی خود در افغانستان استفاده کند.
اما به باور آگاهان مسائل امنیتی، روسیه دچار یک اشتباه بزرگ میشود و آن اینکه ظاهرا فراموش کرده است که طالبان خود یک چتر بزرگ برای گروههای فراملیتی تروریستی است و با تسلط این گروه بر افغانستان، بهشت امن تروریستهای فرامرزی در این کشور بار دیگر احیا شده است. بنابراین هرگونه کمک به طالبان به بهانه مبارزه این گروه با تروریزم به یک معنا کمک مستقیم به خود تروریزم است؛ چیزی که روسیه و شماری دیگر از کشورهای منطقه در حال حاضر مشغول انجام آن هستند.
در این میان، شاید رقابت بر سر قدرت، سرزمین و سلطه میان طالبان و داعش وجود داشته باشد و یا اینکه کشورهای حامی هر یک از این دو گروه در رقابتهای تنگاتنگ استراتژیک قرار داشته باشند و این امر به تقابل میان این دو گروه منجر شده باشد؛ اما فراموش نکنیم که تروریستهای فعال در افغانستان صرفاً به داعش محدود نمیشوند و حتی اگر داعش به طور کامل در افغانستان مهار و منهدم شود خطر تروریزم فرامرزی فعال در کشور از میان نمیرود و تهدیدهای ناشی از آن علیه کشورهای همسایه و منطقه همچنان وجود خواهد داشت و این امر به طور کامل مرتبط با ادامه حاکمیت رژیم طالبان در فرمت فعلی آن است.
به این ترتیب، رویکرد به اصطلاح عملگرایانه و مبتنی بر واقعیت روس ها در قبال طالبان حاکم بر افغانستان عملاً یک خطای محاسباتی و راهبردی به حساب میآید که پیامدهای زیانبار آن نه تنها دامن مردم افغانستان را میگیرد؛ بلکه فراتر از آن، امنیت و ثبات در سراسر آسیای مرکزی و حوزه قفقاز به عنوان گستره ژیوپولوتیکی تحت نفوذ روسیه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
بنابراین رویکرد معقول و مفید برای سران کرملین فشار بر طالبان برای تمکین در برابر مطالبات جامعه جهانی به منظور ایجاد عدالت سیاسی، مشارکت عادلانه اقوام و اقلیتهای قومی و مذهبی در قدرت، پذیرش تعهدات بینالمللی افغانستان و تمکین در برابر ارزشهای حقوق بشری جهانشمول از جمله به رسمیت شناختن حقوق زنان و دختران و اقلیتهای قومی و مذهبی از یک سو و ادامه روابط سنتی روسها با جریانهای سیاسی و قومی غیرپشتون در افغانستان است تا در نهایت راه برای ایجاد یک دولت فراگیر برآمده از گفتگوهای ملی صلح با مشارکت تمام طرفهای تاثیرگذار سیاسی قومی و مذهبی کشور در شرایطی برابر و عادلانه باز شود. فرمت مسکو هنوز میتواند این ماموریت استراتژیک و سرنوشت ساز را به عهده بگیرد.
عبدالمتین فرهمند - جمهور