براساس اطلاعات و تحقیق جدید
خبرگزاری جمهور در میان کشته شدگان حمله بر گردشگران خارجی یک کارمند استخبارات این گروه نیز شامل است که طالبان از فاش کردن هویت او خودداری کرده اند.
طالبان سابقه ای شناخته شده در پنهانکاری و دستبرد به واقعیت های مربوط به رویدادهای ضد امنیتی، انفجارها و ترورها دارند. آنها از زمان جمهوریت که کشتارهای هدفمند و مرگبار را در تبانی با نهادهای امنیتی دولت دست نشانده امریکا انجام می دادند تا پس از بازگشت به قدرت که با بایکوت خبری محل رویدادهای ضد امنیتی به مردم و خبرنگاران، اجازه دسترسی به آمار و واقعیت های رویداد را نمی دهند، به این رویکرد وفادار مانده اند.
بر اساس اطلاعاتی که در اختیار
خبرگزاری جمهور قرار گرفته عمادالدین عمری مدت ۳ ماه به عنوان ولسوال طالبان در ولسوالی سیغان ایفای وظیفه کرده و پس از آن کارمند استخبارات این گروه بود و بر اساس برخی اطلاعات، اخیرا مدیر استخبارات ولسوالی کهمرد نیز بوده است.
او احتمالا یکی از نیروهای انتحاری طالبان بوده که پس از رسیدن این گروه به قدرت به عنوان پاداش حضور در لیست انتحاری ها به سمت های دولتی رسیده است. با این حال، رفتارشناسی طالبان نشان می دهد که اعضای واحدهای انتحاری این گروه، علیرغم احراز سمت های مهم دولتی، همچنان در این لیست باقی می مانند و در صورت نیاز از آنها برای اهداف مشخص، استفاده می شود و به نظر می رسد که عمادالدین هم در همین راستا به کار گرفته شده است.
تصویری که از جسد عمری در اختیار
خبرگزاری جمهور قرار گرفته نشان می دهد که موترسایکل او در چند متری و روبروی موتر تونس حامل گردشگران قرار دارد و جسد وی نیز کمی دورتر از موترسایکل قرار گرفته است.
موترسایکل یک وسیله نقلیه سبک، تیزرفتار، کم مصرف و قابل استفاده در مسیرهای سختگذر روستایی است و به همین دلیل در کنار بشکه زرد که نماد بمب گذاری های مرگبار و حملات انتحاری خونین طالبان محسوب می شود، یکی دیگر از کارابرازهای این گروه برای اقدامات نظامی، موترسایکل است که ظاهرا هنوزهم به طور گسترده مورد استفاده جنگجویان این گروه قرار می گیرد.
عمادالدین عمری به همراه یک نفر از همدستانش سوار بر موترسایکل بوده اند. او خودش سلاح کلاشینکف داشته که در میان دستمالی پیچانده بوده و همدستش که بعداً موفق به فرار شده، سلاح ام فور امریکایی داشته است.
استفاده از موترسایکل و کلاشینکف برای ترورهای هدفمند توسط عناصر طالب در گذشته سبب شده بود که دولت پیشین در برخی شهرهای ناامن، سوار شدن دو نفر بر یک موترسایکل را ممنوع قرار دهد؛ زیرا طالبان در گذشته، از این طریق دست به تیراندازی و ترور می زدند و خود موفق به فرار می شدند. استفاده از این تاکتیک در حمله بر توریست های خارجی در بامیان هم نشان می دهد که تروریست های طالب، قصد کشتار و سپس فرار را داشته اند و لزوما دست به حمله انتحاری نزده بودند.
بعد از نزدیک شدن به موتر حامل گردشگران خارجی، ابتدا همدست عمری از موترسایکل پیاده شده به سمت دکانها و در کنار موتر گردشگران می رود و شخص عمری نیز از روبرو بر راکبین موتر خارجی ها تیراندازی را شروع میکنند.
مشارکت هردو سرنشین موترسایکل در تیراندازی بر توریست ها به معنای آن است که آنها در پی تحمیل حداکثر تلفات بر گردشگران بوده اند و از سوی دیگر، احتمالا مطمئن بوده اند که خطری از جانب مقابل، آنان را تهدید نمی کند و انتظار نداشته اند که کسی از طرف گردشگران نیز دست به تیراندازی متقابل بزند و جان تروریست های طالب را به خطر بیاندازد.
شاهدان عینی میگویند به عمری از سمت موتر تونس شلیک شده که خروجی گلوله از عقب سر عمری بوده است، از طرفی هم به سمت گردشگران از فاصله نزدیک و از پیش روی شلیک شده بود که معلوم میشد گردشگران پیش درب تونس هدف گلوله قرار گرفته اند، دری که روبروی عمری قرار داشته است و گلوله به قلب یا سر گردشگران اصابت کرده است.
به این ترتیب، مهاجم طالب از پشت سر، هدف گلوله قرار گرفته است؛ جایی که او تصور نمی کرده خطری جانش را تهدید کند.
برخی از شاهدان عینی میگویند یکی از افراد مهاجم بر موترسایکل سوار بود و صورت خود را پیچانده بود. برخی شاهدان دیگر که متوجه صورت مهاجم شده اند میگویند مهاجم چهره ای زردرنگ داشت.
با این اوصاف، انتظار نمی رود که پیشرفتی در شناسایی و دستگیری عامل فراری این کشتار به دست آید؛ زیرا طالبان نه توان و تکنولوژی این امر را دارند و نه اراده لازم برای معرفی عوامل اصلی این کشتار را.
به همین دلیل هم است که المرصاد سایت مربوط به استخبارات طالبان در ادعایی عجیب نوشته که یکی از طراحان حمله «هزاره» بوده؛ اما تحقیقات جمهور نشان می دهد که قطعا افراد مهاجم عمری و همدستش بوده اند، چون از یک طرف تیراندازی به صورت دقیق و از ساحه نزدیک و از پیش روی شده و از طرف دیگر عمری در فاصله ای نزدیک پیش روی گردشگران با موترسایکل خود افتاده است. همچنین طالبان هویت وی را پنهان کرده و نام او را به عنوان شهروند عادی مطرح کرده اند.
پنهانکاری طالبان درباره هویت این فرد هم نشان می دهد که او نه توریست بوده، نه مترجم؛ بلکه همان تروریستی است که دست به کشتار مستقیم گردشگران زده است.
اما شخص هزاره که طالبان به این اتهام گرفته اند، سرور نام دارد که دچار اختلال روانی است و باشنده قریه میرهاشم است. او اندکی به زبان انگلیسی آشنایی داشته و همیشه با دیدن توریست های خارجی با هدف ترجمانی و پول گرفتن از آنها به آنان نزدیک می شد و فرد بی آزاری بود. او نیز زخمی و در شفاخانه بستری می باشد.
طالبان و سایر گروه های تروریستی از جمله داعش، از نظر تبلیغاتی توجه ویژه ای به انتساب حملات تروریستی به جریان های قومی غیرپشتون دارند تا از این طریق هم برچسپ شرم آور تروریزم را از پیشانی پشتون ها پاک کنند و هم مدعی شوند که سایر اقوام نیز تروریست دارند! آنها همچنین از این طریق می خواهند آتش تنش های فرقه ای را شعله ور کنند و زمینه را برای سرکوب اقوام غیرپشتون به بهانه ایجاد ناامنی و... فراهم سازند و خود از این رهگذر، نیرو جذب کنند.
به عنوان نمونه، داعش نام مهاجم خود در قندهار را که ده ها عضو طالبان را در صف بانک کشت «معاویه الپنجشیری» اعلام کرد تا نشان دهد که این حمله توسط یک پنجشیری تاجیک تبار در پایتخت قدرت پشتون ها صورت گرفته و به این ترتیب، دو قومیت را در مقابل همدیگر قرار دهد و پشتون های متعصب و افراطی را در صفوف خود جذب کند.
انتصاب حمله تروریستی بر توریست ها در بامیان به یک «هزاره» نیز درست به همین هدف صورت می گیرد تا این قومیت خوشنام و خشونتپرهیز را بدنام کنند و مدعی شوند که هزاره ها هم تروریست دارند و موجب ناامنی می شوند؛ اما هیچکس این ادعای مضحک را از طالبان که ید طولایی در ترور دارند نخواهد پذیرفت؛ همان گونه که تلاش مذبوحانه برای پنهان کردن هویت تروریست های واقعی این حمله از جمله عمادالدین عمری را قبول نخواهد کرد.
عبدالمتین فرهمند - جمهور