مقدمه
زنان و مردان بعنوان خلیفه و نماینده خداوند (ج) در روی زمین از کرامت انسانی یکسان و ارزش مشابه برخوردار هستند. پروردگار عالم زن و مرد را از بدو خلقت بدون هرگونه تبعیض خلق نموده و از روح خویش در ایشان دمید تا آنان بعنوان بنده های صالح خداوند، یار و مونس هم باشند و آفریده شده اند تا به عبادت و شناخت خداوند متعال بپردازند. دین مقدس اسلام هیچ نوع برتری را میان زنان و مردان قایل نبوده و به آنان ارزش و اهمیت یکسان داده است و آنچه که از نظر اسلام تفوق و برتری شمرده میشود همانا تقوا و پرهیزگاری است.
وجود برخی شباهت ها و تفاوت های ذاتی، میان زنان و مردان امری طبیعی است که مشییت الهی بر آن قرار گرفته تا از این طریق زن و مرد نواقص همدیگر را برطرف نموده و با ملحق شدن به همدیگر کامل شوند. تفاوتهای موجود میان زن و مرد و صحبت نمودن از تساوی خلقت و حقوق آنان لزوماً بمعنای "تشابه" نمیباشد. یعنی زن و مرد از لحاظ حقوقی و جایگاه انسانی در یک سطح قرار داشته و هر دو آن در انجام کارها و فعالیت های مشخصی را در زندگی دارا هستند ولی نظر به اساسات خلقت و سرشت هر کدام آنان میبایست مطابق طبیعت شان به انجام رسالت های زندگی مبادرت ورزند. مفهوم امر اینست که زنان و مردان هر دو بطور یکسان میتوانند در امور تعلیم و تحصیل پیشرفت نمایند و یا از نظر معنوی به مقام والای انسانی نایل شوند ولی در انجام کارهای زندگی هر کدام مطابق خصلت های انسانی و توانمندی های جسمی خویش عمل نمایند. در میثاق های بین المللی و اعلامیه های جهانی حقوق بشر نیز جایگاه زنان بطور مساوی با مردان در نظر گرفته شده و هیچ گونه تفاوت و تبعیض میان آنان موجود نمیباشد.
حق تحصیل برای زنان از نظر دین مقدس اسلام
تعلیم و فراگیری دانش یکی از عمده ابزارهایی است که هر انسانی میتواند تنها بوسیله آنان به شناخت حق نایل شود و در پیرامون زندگی و چگونگی خلقت کنکاش و تحقیق نماید. از اینرو در دین مبین اسلام اهمیت و چایگاه ویژه ای برای تعلیم و تربیت در نظر گرفته شده است و نمونه های فراوانی از آیات قرآن و احادیث وجود دارد که در آن مسلمانان به فراگیری علم ترغیت شده اند.
"هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون" (1) ترجمه: آیا برابرند آنانیکه میدانند و آنانیکه نمیدانند؟
"اقراء و ربک الاکرم الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم" (2) ترجمه: بخوان. و پروردگار تو بس گرامی است. همان که انسان را آموزش داد. و به انسان چیزی را که نمیدانست آموخت.
"انما یخشی الله من عباده العلموا" (3) ترجمه: از میان بندگان خداوند تنها دانشوران از او خوف و خشیت دارند.
آیات فوق و آیات دیگری که در قرآن شریف در رابطه به جایگاه تعلیم و تربیه اشاره دارند تمامشان نشاندهنده اهیمت اساسی علم و دانش است و به همین صورت احادیث زیادی نیز در این رابطه نقل شده است.
"اطلبوا العلم ولوکان بالصین" ترجمه: بجوئید علم را اگر چه در چین باشد.
"طلب علم فریضة علی کل مسلم والمسلمه" ترجمه: یادگیری علم بر هر زن و مرد مسلمان فرض است.
آنطوریکه در آیات و احادیث فوق ذکر گردید در هیچکدام این آیات و احادیث گفته نشده است که علم و دانش و تعلیم و تربیت تنها برای مردان بوده و زنان نمیتوانند بیاموزند. بلکه در تمام موارد بالا بدون تفکیک جنسیتی برای مرد و زن بطور مساوی حق داده است تا بیاموزند و بیاموزانند. همانطوریکه زندگی انسانها هم چیزی نیست جز آموختن و کسب تجارب و دانش بیشتر، برای زندگی بهتر و شناخت خوبتر از پروردگار جهان.
جایگاه تحصیل زنان در قانون اساسی افغانستان و اعلامیه جهانی حقوق بشر
دولت جمهوری اسلامی افغانستان و قانون اساسی کشور مطابق به دستورات دین اسلام و با در نظر داشت حقوق اساسی زنان در اعلامیه جهانی حقوق بشر و معاهدات بین المللی؛ کوشیده است تا جایگاه خوبی را برای حق تحصیل زنان در افغانستان مشخص نماید. بدون شک کشوری مثل افغانستان که در حال توسعه میباشد و زیر بناهای اساسی آن در طی سالهای جنگ نابود گردیده بود بیشتر از همه به ظرفیت بشری و نیروی مسکلی و تحصیکلرده اعم از زن و مرد نیاز دارد تا همه با هم برای بهبود شرایط زندگی و انکشاف افغانستان کار نمایند و از همین رو دولت افغانستان در ده سال گذشته تلاش نموده است تا فرصتهای آموزشی را برای اتباع این کشور و بویژه زنان فراهم نماید.
ماده (43) قانون اساسی افغانستان تعلیم و تحصیل را حق تمام اتباع افغانستان دانسته که تا مقطع لیسانس در مراکز تعلیمی و تحصیلی دولتی بصورت رایگان از طرف دولت ارائه میگردد. و همچنین مطابق بند دوم این ماده، دولت افغانستان موظف است تا برای تعمیم معارف بصورت متوازن در سرتاسر افغانستان و تامین تعلیم اجباری تا سطح متوسطه، پلانهای موثر طرح و تطبیق نماید.
ماده (17) قانون اساسی: دولت افغانستان مکلف است تا تدابیر لازم را برای انکشاف تعلیمات دینی، تنظیم و بهبود مساجد، مدارس و مراکز دینی اتخاذ نماید. دولت افغانستان بر علاوه اتخاذ تدابیر لازم برای بهبود مراکز آموزشی دینی، مکلف است که نصاب واحد تعلیمی را بر مبنای احکام دین مقدس اسلام و مطابق به فرهنگ ملی و اصول علمی؛ طرح و تطبیق نماید.
و همچنان در قانون اساسی آمده است که؛ دولت مکلف است بمنظور ایجاد توازن و انکشاف تعلیمی برای زنان، بهبود تعلیم کوچیان و امحای بی سوادی در کشور، پروگرام های موثر را طرح و تطبیق نماید.
در این ماده های قانون اساسی بدون یک مورد که به گونه مشخص به تحصیل زنان اشاره دارد در سایر موارد بطور عام در مورد تعلیم و تربیه زن و مرد صحبت شده که هر دو میتوانند از امتیاز یکسان برخوردار باشند.
طبق قوانین هیچ شخصی نمیتواند زنان را از حق تحصیل شان محروم بسازد و مطابق قانون ممانعت از استحقاق حقوق تعلیم و تحصیل زن یک عمل جرمی بوده و مطابق به ماده (35) قانون منع خشونت علیه زنان مرتکب آن حسب احوال به حبس قصیری که از شش ماه بیشتر نباشد محکوم میگردد.
در اعلامیه ها و کنوانسیون های بین المللی نیز حق تحصیل برای زنان و مردان تصریح گردیده و بصورت روشن مشخص شده است. طوریکه ماده نهم اعلامیه حقوق بشر اسلامی میگوید: طلب علم یک فریضه بوده و آموزش یک امر واجب میباشد. بر جامعه و دولت لازم است که راهها و وسایل آنرا فراهم نموده و متنوع بودن آنرا به گونه ای که مصلحت جامعه را بر آورد، تامین نماید. و به انسان فرصت دهد که نسبت به دین اسلام و حقایق هستی معرفت حاصل نماید و آنرا برای خیر بشریت بکار گیرد.
در همین حال ماده (26) اعلامیه جهانی حقوق بشر در مورد حق تعلیم و تربیه چنین صراحت دارد:
الف) هر کس حق دارد از تعلیم و تربیه استفاده کند. تعلیم و تربیت باید دست کم در مورد آموزش ابتدایی و اساسی رایگان باشد. تعلیمات فنی و حرفه ای باید برای همه ممکن باشد، دسترسی به تعلیمات عالیه باید برای همه و بنا به شایستگی هر کس امکان پذیر باشد.
ب) هدف تعلیم و تربیت باید شگوفایی کامل شخصیت بشری و تقویت احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی باشد. تعلیم و تربیت باید حسن تفاهم و گذشت و دوستی بین همه ملتها و گروهها از هر نژاد و دین را فراهم نموده و همچنین گسترش فعالیتهای سازمان ملل متحد را برای حفظ صلح تسهیل کند.
ج) پدر و مادر برای تعیین نوع تعلیم و تربیت فرزند خود اولویت دارد.
البته ماده های بالا که به آن اشاره شد بصورت عام جایگاه و اهمیت تعلیم و تربیت را در جهان مشخص میسازد که بدون شک زنان بخش از آن است.
حال با توجه به مباحث بالا و جایگاه و ارزش علم و دانش در دین اسلام و قوانین ملی و بین المللی چرا درصدی شمولیت دختران در مردکز آموزشی افغانستان پائین است؟ کدام چالشها و مشکلات سر راه تحصیل دختران قرار دارد؟ و چگونه میشود حضور زنان را در نهادهای آموزشی تقویت نموده و با مشکلات موجود مبارزه کرد؟ کوشش میگردد در ذیل به برخی موانعی که سر راه تحصیل دختران در افغانستان قرار دارد به گونه فشرده اشاره گردد.
1- باورهای غلط اجتماعی: افغانستان کشوری است که بیشتر مردم آن در دهات و روستاها زندگی نموده و اکثر خانواده ها بیسواد هستند که این موضوع سبب شده است مردم آن مناطق با افکار بسته و سنت های قدیمی پیوند ناگسستنی قایم نموده و به یک تعداد از هنجارهای رایج اجتماعی به عنوان تابو بنگرند. متاسفانه هنوز هم تعدادی زیادی از قبیله ها و اقوام هستند که زنان را خانه نشین فرض نموده و معتقد هستند که آنان خارج از چهارچوب منزل رسالتی دیگری ندارند و تعلیم و تحصیل آنان را از وظایف اصلی شان که خانه داری و کارهای منرل است فارغ میسازد. فارغ از اینکه خانه داری و انجام امور منزل هم اگر قرار باشد بصورت خوب و با روش مناسب انجام شود نیازمند تعلیم و دانش است. عده ای رفتن دختران به مکاتب را ننگ پنداشته و برای آن توجیهاتی از آدرس دین برمیشمارند که اصلا صبغه دینی ندارند، چه اینکه اگر کسی از زنان و یا مردان بخواهد عالم شود و یا خداوند را به گونه درست عبادت نماید و شناخت بیشتری نسبت به عالم هستی پیدا کنند ناگزیر باید به مکتب بروند و به کتاب و مواد آموزشی متوسل شوند. در میان تعدادی از مردم افغانستان که تحصیل دختران را ممنوعه و تابو میشمارند باور بر اینست که زنان باید فرزندان خودشان را بزرگ کنند نه اینکه وقت شانرا در مکتب و مدرسه هدر دهند (!) در حالیکه همین بزرگ نمودن فرزند و تربیه اولاد هم در حال حاضر در صورتی بشکل بهتر انجام میشود و مادری میتواند فرزند خوب تربیت کند که باسواد بوده و دستورات دینی و اصول روانشناسی آشنا باشد. به هر صورت اینها و دهها باور سنتی دیگر در گوشه و کنار افغانستان در قرن 21 سبب شده است که تعدادی زیادی دختران از رفتن به مکتب محروم شوند.
2- مشکلات اقتصادی: نا دیده نمیتوان انگاشت که تعدادی زیادی از مردم افغانستان در شرایط بد اقتصادی زندگی میکنند و در زیر خط فقر قرار دارند. زراعت و مالداری پیشه هایی هستند که بیشتر مردم افغانستان از طریق آن امرا معاش میکنند و نیاز است که افراد خوانواده اعم از زن و مرد سخت کار نمایند تا چرخه زندگی بچرخد. موضوع فقر اقتصادی هم از عواملی است که باعث محرومیت تعدادی از پسران و دختران از تحصیل شده است. برای اینکه آنان نه زمینه و امکانات آموزشی را در اختیار دارند و نه هم از فکر نان فارغ هستند که بتوانند با خیال آسوده روی تعلیم و تربیت فکر کنند. هزاران دختر و پسری که امروز در سرکهای افغانستان مشغول انجام کارهای شاقه و یا گدایی گری هستند خود بیانگر اینست که آینها به سبب فقر مجبور شده اند تا آینده شان را بخاطر لقمه نانی بخطر بیاندازند و از تحصیل محروم شوند چونن حمایتی از جانب دولت صورت نمیگیرد.
3- نا امنی: وضعیت بد امنیتی در مناطق نا امن افغانستان و فعالیت گروههای مسلح مخالف دولت باعث شده است که تعدادی از رفتن به مکاتب باز مانند و بویژه دختران با تهدید جدی تری مواجه هستند. تعدادی زیادی از مکاتب دخترانه در مناطق نا امن افغانستان بسته هستند، تیزاب پاشی بر روی دختران دانش آموز، قتل و اختطاف آنها از نمونه هایی است که در افغانستان وجود داشته و دانش آموزان دختر و خوانواده های آنان را دچار ترس و اضطراب ساخته است. بارها اتفاق افتاده است که طالبان و مخالفین مساح دولت افغانستان مکاتب را به آتش کشیده اند و مخالفت شان را با تعلیم دختران ابراز کرده اند که همه اینها به نحوی بر کاهش حضور دختران در مراکز آموزشی تاثیر گذار بوده است. از سه سال بدینسو متاسفانه ما شاهد مسمومیت صدها دانش آموز در مکاتب دخترانه بوده ایم که این خود برنامه ایست که برای جلوگیری از حضور دختران در نهادهای آموزشی براه انداخته شده است. اما متاسفانه نه تنها دولت افغانستان و مقامات مسول در این رابطه کاری نکرده اند بلکه با تهدید دانش آموزان و معلمان شان میخواهند سر این قضایا سرپوش بگذارند که اینموضوع نگرانیها را از دلسردی دختران برای رفتن به مکاتب افزایش میدهد.
4- کمبود مراکز آموزشی دخترانه: متاسفانه در افغانستان مکاتب کافی دخترانه وجود ندارد، هنوز هم شاگردان در مکانهای سرباز درس میخوانند و یا هم مجبور هستند تا ساعت ها برای رسیدن به یک مکتب دخترانه پیاده روی کنند. مشخص است که دوری راه و پیمودن فاصله های دور برای دختران مقدور نیست و همچنان از نظر امنیتی نیز میتواند که آنان را با مشکل مواجه سازد. از اینرو تعدادی از خوانواده ها مانع از آن میشوند که دختران شان از یک منطقه تا قریه دیگر راه طولانی را بپیمایند و به اینصورت انصراف تعدادی از دانش آموزان از رفتن به مکاتب دور، باعث کاهش حضور آنها میگردد. از جانب دیگر دیده شده است که در برخی مکاتب به نسبت کمبود امکانات دختران و پسران مجبود هستند تا در یک مکتب و یک صنف بصورت مختلط درس بخوانند که این امر هم به سبب رویکرد سنتی خوانواده ها و فرهنگ حاکم بر جامعه افغانی برای خوانواده ها قابل پذیرش نبوده و مانع تحصیل دختران شان شده و اقدام به اخراج آنان از مکاتب مینمایند گه در این زمینه در سالهای گذشته بصورت عینی مشکلاتی وجود داشته است.
راهکارها
1- افزایش آگاهی عمومی در میان مردم
در صورتیکه ما بخواهیم تا جامعه سنتی افغانستان موانع تحصیلی را از سر راه دختران بردازند و به آنان اجازه دهند تا بعنوان انسان از حق تعلیم و تحصیل برخوردار گردند باید از طریق تبلیغات و افزایش آگاهی عمومی ذهنیت بسته و سنتی مردم را تغییر داده و آنان را به این باور برسانیم که زنان با سواد و تحصیلکرده میتوانند در بخشهای مختلف زندگی اجتماعی در جامعه مفید و موثر باشند. رسانه ها و مطبوعات میتوانند نقش بسزایی در تنویر افکار عامه و تشویق آنان برای شمولیت بانوان در مراکز آموزشی داشته باشند. البته نادیده نمیتوان گرفت که طی 12 سال گذشته رسانه ها نقش خوبی را در این جته ایفا نموده اند و نهادهای دولتی نیز از این ابزار برای تبلیغات و افزایش آگاهی مردم بهره جسته اند. رسانه ها مسولیت دارند تا در پهلوی اطلاع رسانی و انتشار اخبار و حوادث، در جهت انکشاف ذهنی جامعه و زدودن باورهای غلط اجتماعی که مانع رسیدن کشور به یک زندگی مرفه و بدون تبعیض میگردند مبادرت ورزند. از جانب دیگر نقش عمای دینی در گوشزد نمودن ارشادات دین مبین اسلام و ترغیب مردم برای فراگیری علم و دانش بسیار برجسته و حایز اهمیت میباشد. مردم باید بدانند زمانیکه آنان نمیگذارند که زنان و دختران شان بوسیله معلم مرد تدریس گردد و یا آنان بوسیله داکتران مرد معاینه گردند پس لازم است که ما معلم و داکتر زن در جامعه خویش داشته باشیم و این امر میسر نمیگردد مگر با فرستادن دختران به مکاتب و تشویق آنان جهت فرا گیری علم و دانش.
2- آماده سازی زمینه های مناسب آموزشی از سوی دولت
دولت افغانستان مکلف است تا زمینه های آموزشی را برای دانش آموزان فراهم نماید. ایجاد مکاتب و مراکز آموزشی در نقاط مختلف کشور و بویژه مناطق دور دست که دسترسی به مکاتب میسر نیست. تشویق و حمایت دانش آموزان دختر برای شمولیت در مکاتب با استفاده از روشهای گوناگون و مهمتر از همه تامین امنیت مکاتب و دختران دانش آموز میتوانند از عوامل موثری باشند که حضور دختران را در نهادهای آموزشی افزایش دهند. بدون شک برنامه های اداره های زیربط دولتی برای حمایت خوانواده های فقیر و فراهم سازی زمینه های تحصیلی برای فرزندان شان شرایط بهتر را جهت شمولیت آنان در مکاتب فراهم میسازد.
در مجموع عوامل بالا در بخش چالشها و مشکلات فرا راه تحصیل دختران از عمده موانع تحصیلی در برابر بانوان بوده و تلاش دولت و موسسات همکار در بخش تعلیم و تربیت برای مقابله با این چالشها میتواند زمینه افزایش درصدی حضور دختران در مکاتب را افزایش دهد.
پانوشت ها
1- سوره زمر (آیه 9)
2- سوره فاطر (آیه 28)
3- (سوره علق (آیات 3-5)
4- قانون اساسی افغانستان
5- اعلامیه جهانی حقوق بشر
زنان بعنوان توده های تاثیر گزار در حوزه ی تعلیم و تربیه ی نسل های آینده در نظام خوانواده و اجتماع بیشتر از هر قشری دیگر مسولیت دارند تا با الگوپزیری از زنان دانشمند تاریخ اسلامی درخصوص تعلیم و تعلم تلاش نمایند و از این حق شرعی وحقوقی برای روشنگری و تربیه ی سالم فرزندان جامعه که درحقیقت تشکیل دهنده نظام اجتماعی هستند استفاده ی بهینه نمایند .
دراین یک نکته هم قابل تذکر خواهد بود همانطوریکه اسلام با تئوری جهان شمول وحکمت محور خویش درمسئله تعلیم علوم برای مردان وزنان حق میدهد، از سوی دیگر برای استفاده ی درست این حق، وبخاطر حفظ اجتماع سالم واخلاق مند ورعایت عفت وطهارت جامعه یکسری اصول ومقررات شرعی ومنطقی را در خصوص شیوه ی حصول تحصیل وسیستم آموزش علوم نهاده است که مردان و زنان بخاطر حفظ عفت ، آبرو وحیثیت یک دیگر مکلف به رعایت آ ن هستند .
ونظام تعلیمی یک جامعه اسلامی میباید بر اساس نظام تعلیمی اسلامی که درآن عفت وپاکدامنی ومحیط امن برای همه اقشار تضمین شده است تهداب گزاری شده وبه پیش برود .
تا