یکی از مواردی که رهبران تروریستهای طالب آن را به عنوان تقویت روحیهی جنگجویان خود به کار می بردند، فسق و فجور به معنای عام در ملا عام و در سطح بالای حکومت و ارگ بود.
به طور مثال طالبان از این موارد بر ضد حکومت جمهوری و علیه تمام تلاشها برای صلح در جهت سرنگونی جمهوری استفاده میکردند:
۱) داستان فضلی گروپ به معنای واقعی در سراسر افغانستان و رسانهها به عنوان مثال بارز فحشا در حکومت و ارگ غنی پیچیده بود. این ماجرا تنها داستان و خیالپردازی نیست. من شخصن از این ماجرا با خبر شدم. دخترانی از یک قوم خاص که به ارگ و فضلی گروپ و پی پی اس و وزیران دفاع نزدیک بودند و به دلایل قومی توسط غنی منصوب شده بودند، دختران نوجوان را از اقوام دیگر به بهانههای مختلف در گردهماییها و پارتیها شکار می کردند. به آنها وعدههای کلان میدادند و آنها را وارد تیم خودشان میساختند. این دخترکهای ساده دل نیز به نوبه خود از اینکه در مکانهایی مثل ارگ و اداره امور و وزارتها گماشته میشدند، با گذاشتن استوری و عکس از پارتیهای خانههای وزیراکبرخان، اسناد بسیار قابل دسترس و ارزان به طالبان ارایه می کردند. من یکی دوتا از این دخترکان ساده دل را میشناسم که بعد از برخوردهای رفتاری ارگیان و سوء استفادههای جنسی متعدد، بعد از سقوط کابل، هوش و حواس خود را به صورت دردآوری از دست دادهبودند و تحت تداوی پزشکان در اروپا قرار دارند.
۲) داستان آبروریزی سلطانزوی بر همگان واضح است. اما چرا طالبان پس از تصرف کابل به وی کاری نداشتند!؟
۳) موضوع سوء استفاده جنسی از دخترکان فوتبالیست توسط کرامالدین کریم که در پنجشیر پناه گرفت و امروز هم بدون تعقیب در سایه حکومت طالبان قرار دارد.
۳) سالها پیش من با خبر شدم که معاون والی آن زمان در هلمند بر یک خواننده دختر در خانه خود تجاوز جنسی کرده بود که این خبر را خودم با مسئولین حقوق بشر در آن سال تایید کردم.
۴) بی توجهیهای تلویزیون طلوع نسبت به فرهنگ رسانهای در افغانستان. این تلویزیون در واقع مرکزی برای فحشای رسانهای شده بود. برنامههای پوچ و بی معنایی تولید و پخش میکرد که بیشتر باعث تقویت روحیهی طالبان برای قیام و بربادی افغانستان میشد.
حالا که وقت آن رسیده تا دلایل سقوط کابل را خودمان تحلیل کنیم -که البته این موضوع فقط یکی از مثالها است- باید دنبال این موضوع باشیم که آیا فعالیتهای فضلی گروپ قصدا و عمدا برای نابودی جمهوریت و برپایی حکومت قومی بودهاست یا خیر!؟ آیا افشا و رسانهای ساختن این مسایل کمک به قیام طالبان بوده است یا خیر!؟ چه شد که طالبان نه به سلطانزوی و نه به فضلی کاری داشتهاند و هیچگاه مستقیم از این افراد انتقاد نمیکنند!؟ آیا دست ارگیها از یک قوم خاص برای تباهی جمهوری با طالبان در یک کاسه نبوده است؟! چرا طالبان هیچگاه از «محب پخسه» و برخی دیگر از افرادی هم قوم خود در ارگ انتقاد نمیکنند!؟
نوت:
جدیدن طالبان در تیکتاک به نام دختران حساب باز میکنند و با نوشتن مطالبی بسیار غیراخلاقی به نام دخترانی که از افغانستان خارج شدهاند و با املاهایی به شدت خراب -که دقیقن نشان میدهد آن نوشته از فارسیزبانها نیست - در تلاشند تا نشان دهند دختران و کسانی که در روز سقوط کابل گریختند، انسانهای فاسد و فاحشههایی بیش نبودهاند!! مسلما اصلی که پشت این موضوع قرار دارد این است که به حامیان پولی و عقیدتی خود بنمایانند که باسواد شدن دختران یعنی رفتن به سمت فحشای مطلق! جالب است که افرادی (در شبکههای مجازی) هم با حماقتهای خود به این آتش سوخت میرسانند!
نویسنده: مسعود حسینی- فوتوژورنالیست