احمدالله وثیق؛ سخنگوی کمیسیون تماس طالبان میگوید، این کمیسیون "جز اشرفغنی" به همه شخصیتهای افغان در خارج از کشور پیغام فرستاده تا به وطن بازگردند.
به گفته او از زمان ایجاد این کمیسیون تاکنون ۳۷۰ تن شامل وزیران، معینان، نمایندگان پارلمان، کارمندان امنیت ملی، خبرنگاران و چهرههای مطرح سیاسی دوباره به کشور برگشته اند.
آقای وثیق افزود: کمیسیون تماس با شخصیتها بر اساس فرمان رهبر طالبان ایجاد شده و تا زمانی که یک افغان در خارج بماند برای برگشتاش تلاش میکند.
احمدالله وثیق علاوه کرد که برحسب لزوم افراد بازگشته به کشور که نخبه و مسلکی باشند به کار در نظام گماشته میشوند.
او افزود در سفر دوباره افرادی که به کشور آمده اند به خارج از کشور نیز هیچ ممانعتی وجود ندارد.
آقای وثیق بار دیگر از شهروندان به ویژه سیاسیون، چهرههای نخبه و علمی خواست تا در کشور بمانند و دوشادوش دیگر هم میهنان خود برای آبادی و سربلندی افغانستان تلاش کنند.
ادعای سخنگوی کمیسیون تماس طالبان درباره بازگشت ۳۷۰ نفر از وزیران، معینان، نمایندگان پارلمان، کارمندان امنیت ملی، خبرنگاران و چهره های مطرح سیاسی به کشور در نتیجه تلاش های این کمیسیون، نیازمند راستی آزمایی است؛ اما حتی اگر از نظر کمی، این تعداد نفر به کشور بازگشته باشند، این افراد بدون شک، کسانی نیستند که بازگشت شان تغییر مورد نظر طالبان را به همراه داشته باشد.
به بیان دیگر، رهبر طالبان قصد داشت با اعلام «عفو عمومی» و سپس تشکیل کمیسیون تماس با شخصیت های افغان برای نظام «امارت» مشروعیت کسب کند و اینگونه نشان دهد که افغانستان تحت سلطه طالبان به اندازه ای امن و باثبات و مبتنی بر عدالت است که حتی سرسخت ترین مخالفین آنها که سال ها علیه شان جنگیده بودند نیز امروزه می توانند آزادانه به کشور برگردند و در کمال امنیت و مصونیت، زندگی کنند.
اما چرا این اتفاق رخ نداد؟
نکته اول این است که «عفو عمومی» مورد ادعای طالبان، یک بازی تبلیغاتی بود که هدف از آن در گام نخست، مهار موج وحشتناک فرار از کشور و ارائه تصویری مطلوب، ملایم و قابل تحمل از طالبان برای مخالفان شان بود و در گام بعدی، به دام انداختن، دستگیری، شکنجه، باج گیری و حتی قتل فرماندهان و نیروهای نظامی و استخباراتی و حتی کارمندان عادی دولت بود.
بنابراین فرمان «عفو عمومی» رهبر طالبان در همان ماه های ابتدایی اعمال قدرت آنها رنگ باخت و اعتبار خود را از دست داد؛ زیرا همان گونه که اشاره شد، طالبان به آن متعهد نماندند و اساسا این فرمان، یک پوشش ریاکارانه برای تحمیل سیاست ها و تحقق اهداف سیاسی و امنیتی طالبان بود.
بر این اساس، رخداد یادشده موجب شد تا سران و رهبران و چهره های سرشناس سیاسی، فرماندهان نظامی و حتی خبرنگاران و فعالان مدنی که سابقه فعالیت ها و موضع گیری های ضد طالبانی داشتند، هرگز جرات نکنند به کشور برگردند و فریب فراخوان بازگشت کمیسیون تماس طالبان را بخورند و در مقیاس گسترده به این فراخوان، اقبال نشان دهند.
موضوع دیگری که موجب ناکامی کمیسیون تماس طالبان در بازگرداندن چهره های فراری به کشور شد، این بود که این چهره ها به خواسته های واضح خود مبنی بر راه اندازی روند مذاکرات صلح، تشکیل لویه جرگه، تدوین قانون اساسی و ایجاد یک دولت با بنیادهای وسیع، دست نیافتند و مطمئن شدند که رهبران طالبان، هرگز نمی خواهند تغییری در نظام سیاسی و حتی ترکیب دولت شان وارد کنند و به این ترتیب، هرکسی که به کشور بازمی گردد، لزوما باید حاکمیت بلامنازع طالبان را به رسمیت بشناسد، زیر پرچم آنان زندگی کند و قوانین و فرامین آنها را بپذیرد.
بنابراین، افرادی که به کشور بازگشته اند یا اهداف طالبان را به درستی فهم نکرده اند و یا پیشتر از نظر قومی و ایدئولوژيک با آنان پیوندهای وثیقی داشته و برای مشروعیت دادن به قدرت شان به تماس کمیسیون تماس طالبان، پاسخ مساعد داده اند.
این افراد اما نه وزنه ای مهم و قابل اعتنا در عرصه سیاست افغانستان محسوب می شوند و نه حضور و غیاب شان در کنار طالبان، تغییری ایجاد می کند.
به این ترتیب، کمیسیون تماس طالبان موفق نشد چهره های اصلی، رهبران تاثیرگذار و عناصر مؤثر را به کشور برگرداند و از این نظر، این یک شکست سیاسی بزرگ برای طالبان بود و مشروعیت داخلی و خارجی شان را بیش از پیش، زیر سؤال برد.
نرگس اعتماد - جمهور