>> جمهور - از مرگ نمي ترسم، مرگ و زندگي دست خداوند است
 
۰
مارشال فهیم:

از مرگ نمي ترسم، مرگ و زندگي دست خداوند است

يکشنبه ۱۸ حوت ۱۳۹۲ ساعت ۲۰:۵۱
وقتي كه به من مارشال خطاب مي‌شود؛ عزت نفس پيدا مي كنم و خود را هميشه نماينده مجاهدين مي‌دانم و اين لقب را افتخار تمام دست اندركاران جهاد و مقاومت مي دانم نه تنها منحصر به خودم، و هميشه باشنيدن اين نام احساس مسئوليت مي كنم...
از مرگ نمي ترسم، مرگ و زندگي دست خداوند است
این گفتگو را سالها قبل در منزل مارشال انجام دادم. گفتگوی بسیار صمیمی بود که در پیام مجاهد نشر شد و در برخی رسانه های معتبر بین المللی نیز بازتاب یافت. مارشال در آن زمان از گردانندگان جبهه ملی بود. حسینی مدنی- خبرگزاری جمهور
جناب مارشال صاحب، با تشكر از اينكه دعوت بنده را به گفتگو، پذيرفتيد. به عنوان اولين سئوال، خود شما، مارشال صاحب فهيم را چگونه معرفي مي کنید؟
... فقط گفته مي توانم كه انساني هستم مجاهد، هميشه بامطالعه سروكار دارم، در رابطه به مضامين ديني بيشتر مطالعه ميكنم و برداشت بخصوص خود را در ارتباط به مبارزه و جهاد و رسالت انسان نسبت به اين مسايل دارم. كوشش مي كنم هميشه مسئوليت پذير باشم. در رابطه به منافع كشور و دشمنان اسلام، آدم سرسخت و مقاوم هستم. اما برعكس در برابر مسلمانها آدم با عاطفه و رحمدل مي باشم؛ به اين مسأله زياد فكر مي كنم كه چگونه بتوانم با همه مردم، رابطه صميمي و طبيعي را برقرار بسازم.

شما چقدر دوست داشتيد كه به جاي آمرصاحب مسعود مي بوديد؟‌
جناب آمرصاحب در زندگي خودش انساني منحصر به فرد بود. ما همرزم و همسنگر ايشان و دوست و رفيق خوب يكديگر بوديم. بيشتر كارهايي كه مربوط آمر صاحب بود من انجام مي دادم و هميشه كوشش مي كردم كه همكار هميشگي شان باشم و فشار كارها را ازسرشان كم كنم.
در دوران مقاومت، هرگاه آمرصاحب نمي بود من در جايش كار مي كردم. ولي به اين گمان و باور نبودم كه روزي آمرصاحب نباشد و من جانشين او باشم. او شخصي بود مورد قبول همه، ولي باخود هميشه تعهد مي كردم كه اگر آمر صاحب نباشد حتي براي يك ثانيه هم اگر زنده باشم از آرمان او دفاع مي كنم كه همانطور هم شد. باوجود آنكه روش كلي را بلد نبوديم، در موضوع استراتيژي افغانستان معلومات درست نداشتيم، اما هميشه حركات و فعاليتهايمان به خاطر برآورده شدن آرزوي آمر صاحب بود. من به اين اميد نبودم كه روزي بيايم و وزير شوم، بلكه فداكاري هاي مان فقط برآوردن هدف آمر صاحب شهيد بود.
وقتي كه آمر صاحب، شهيد شد به اين باور بودم كه اين خبر كه به گوش مردم برسد يقيناً جبهات سقوط مي‌كند. چون جناب آمر صاحب يك نيرو و روحيه بود، به همين خاطر به دوستان خود اشاراتي داشتم كه اگر آمرصاحب، شهيد شده باشد جبهات سقوط مي‌كنند و به احتمال قوي ما و شما اسير يا كشته خواهيم شد. اما شما مي‌توانيد از پهلوي من برويد. ولي قسمي كه ديده شد تغييرات و تحولات بدست خداوند«ج» است و چيز ديگري رونما گرديد.

چه فكر مي‌كنيد اگر آمرصاحب در قيد حيات مي بود از سياستهاي شما راضي مي بود؟
آمرصاحب اگر در قيد حيات مي بود، كارهاي ما حتماً نسبت به فعلاً فرق داشت. چون هيچ گاه تصميم مسعود ناقص و غلط نبود. اگر زنده مي‌بودند موفقيت هايي زيادي نسبت به فعلاً مي‌داشتيم، ما براي تسخير ذهنيت هاي جامعه جهاني و اذهان مردم افغانستان و زدودن عقده‌ها و تعصب هاي قومي و نژادي يك حركت همه جانبه و مشاركت ملي را به ميان مي آورديم، اما مثل آمرصاحب در عقب جبهه، زياد مديريت نتوانستم؛ متوجه شدم كه عقب جبهه تقريباً از هم پاشيده است. و دليل همه نابساماني را فقدان آمر صاحب مي دانم. اگر آمرصاحب شهيد، زنده مي بودند به يقين كامل، پيشرفت ما چند برابر فعلي بود.

از شخصيت هاي سياسي فعلي به كي نزديكتر هستيد؟‌
درسياست يك مقوله وجود دارد كه مي گويند، سياست نه دوستي دائمی دارد و نه دشمني، يعني در كل ميتوانم بگويم، گاهي به خاطر منافع، سياستمداران از هم دور و نزديك مي شوند، اما در رابطه به نزديك بودن با سياستمداران، نزد من چند معيار وجود دارد كه در قدم نخست مسلمان بودن مطرح است، دوم سابقه انديشه و مبارزه سياسي و سوم هركس داراي برنامه و استراتژي باشد من با آن شخص نزديكتر هستم.

از نظر شما حامد كرزي چگونه شخصيتي است؟‌
حامد كرزي يك شخصيت با عاطفه، جوان با استعداد و از نظر روشهاي شخصي داراي اخلاق نيك، فطرتاً يك شخصيتي است كه مي تواند در جامعه با همه سازگار باشد.
در رابطه به روشهاي كاري آقاي كرزي بايد بگويم كه وضعيت فعلي سياسي افغانستان طوري است كه روشهاي آقاي كرزي يكجانبه است، كه اين موضوع بيشتر سبب شده كه برايش مشكل آفرين باشد.
امّا در اداره ‌انتقالي همه با آقاي كرزي شريك و همكار بودند و خود را در امور مملكت سهيم مي‌دانستند. ولي بعد از به پايان رسيدن اداره ‌انتقالي، آقاي كرزي براي خودش كابينه جداگانه ساخت و به نفع خودش كار كرد نه به نفع كشور. به همين اساس، آقاي كرزي به مشكل بزرگي مواجه شدند و هستند. مشكل اساسي آقاي كرزي در رابطه امور مملكت، نداشتن مديريت شان است؛ نسبت به اوضاع فعلي كشور نه تنها آقاي كرزي بلكه هيچكسي به تنهايي نمي تواند مشكل افغانستان را حل كند.

به حيث مشاور آقاي كرزي، تا حال شده كه ايشان را مشوره بدهيد؟
دوست داشتم هميشه با آقاي كرزي مشوره مي دادم و هميشه كوشش مي كردم مشوره هاي خير و به صلاح مملكت را به آقاي كرزي بدهم. اما متأسفانه از وقتي كه به عنوان مشاور ارشد اعلام شدم، تاحال آقاي كرزي از من مشوره نخواسته، و تنها به نام، مشاور ارشد هستم و بس.

كرزي بيشتر حرف چه كساني را مي شنود؟
مشكل اساسي در افغانستان اين بوده كه هركس رئيس جمهور شده، قبل از اينكه به ساختن جامعه و مملكت فكر كند به ساختن خود فكر مي كند.
تلاش هاي آقاي كرزي به خاطر ساختن محورهاي خاص خودشان بيشتر بوده است؛ فعلاً حرف هاي بيگانه ها را آقاي كرزي زيادتر گوش مي دهند و نتيجه اش را همه مي بينند.

به نظر شما آقاي كرزي از خارجي ها مشوره مي گيرد؟
آقاي كرزي در اكثر موضوعات با خارجي ها مشوره مي‌كند. و در داخل، تيم خاص خود را دارد كه با آنها هم مشورت مي‌كند، ولي يك واقعيت است كه آقاي كرزي هم تحت فشارخارجي ها قرار دارد وهم تحت تأثير تيم وگروهي كه در داخل افغانستان دارد.

عواملي كه شما (در یک مقطع) از قدرت كنار زده شديد چه بوده است؟

من تا وقتي كه در امور دولت مسؤوليت داشتم با افتخار گفته مي توانم كه اوضاع نظامي را توانسته بودم سامان دهم.
به اساس فيصله بن، در افغانستان ما همراه‌ رئيس جمهور يك تيم مشترك را ساختيم و كار كرديم. اگر در افغانستان كاري هم صورت گرفته در همان دو سال اول بوده و بس. بعد از آن، كاري در افغانستان انجام نشده و بحران هم از آن به بعد روز بروز زيادتر شده است.
ما در وزارت دفاع هميشه بُعد ملي را در نظر مي گرفتيم، اكثراً كارها را تحت نظر خودمان انجام مي داديم نه با خارجي ها. به اين باور بودم كه نبايد صددرصد تحت تأثير آنها قرار بگيريم. و موضوع كنار زدن من اين بود كه ماهميشه صادقانه فكر مي‌كرديم اما طرف مقابل، درصدد از هم پاشيدن و ضعيف ساختن مجاهدين بود نه تنها من بلكه بسياري شخصيت هاي محوري كه بدرد ملت و جامعه مي‌خورد از صحنه كنار زده شدند. موضوع اساسي در مورد حذف من همين بوده؛ چون به گمان آنها با حضور ما شايد نتوانند همان حكومتي كه خودشان مي‌خواهند بسازند.

وقتي كه به شما مارشال خطاب مي‌شود چه احساسي پيدا مي كنيد؟
عزت نفس پيدا مي كنم وخود را هميشه نماينده مجاهدين مي‌دانم و اين لقب را افتخار تمام دست اندركاران جهاد و مقاومت مي دانم نه تنها منحصر به خودم، و هميشه باشنيدن اين نام احساس مسئوليت مي كنم و تجديد پيمان به خود مي بندم، كه در مقابل مردم و كشور هميشه با مسئوليت باشم.

امتيازات مارشالي براي شما چيست؟
فقط همين نام براي من داده شده و امتيازات ديگري تاحال نديده ام چون هنوز در افغانستان حكومت رقابتي است. بنابراين براي ملتي كه سالها مبارزه كرده فقط همين افتخارشان است كه نماينده شان را مارشال ساختند به پاس مبارزه همين ملت.

تاحال شده كه شبی را گرسنه خوابيده باشيد؟
يك شب را نه، بلكه شب ها و روزها را هم گرسنه سپري كرده ام. من از ثور ۱۳۵۸ در جبهه حضور داشتم، در ولايت كنر باكساني كه همراه ما بودند و توتهايي‌ كه از درختها در مابين ديوار بودند مي كشيديم و مي خورديم و روز خود را به سكوت سپري مي‌كرديم و اين مسئله يك امر معمول بوده كه وقتي در جبهه و جنگ باشي، گرسنگي، بيخوابي و زحمت زياد دارد.

شما از مرگ مي ترسيد؟‌
ما مجاهد هستيم وكسي كه كمر خود را به خاطر جهاد بسته مي‌كند، اولين چيزی را كه استقبال مي‌كند مرگ است. من به اين باور هستم كه مرگ و زندگي به دست خداوند است به همين خاطر از مرگ نمي ترسم و به يك بيت از اقبال لاهوري اشاره مي كنم كه مي‌گويد:
سرّ حق او را نظر مارا خبر
او درون خانه، ما بيرون در
من هميشه آرزو كرده ام كه بايد شهيد شوم و مرگ من در بستر مريضي نباشد.

پس چرا تعداد محافظين شما زياد است؟‌
تعداد محافظين ما بخاطر اين نيست كه ما از مرگ مي ترسيم بلكه بعنوان مارشال مملكت اگر در جايي به حادثه يا موضوع مهمي برمي‌خوريم نبايد سرخود را پايين بگيريم. اگر بي تفاوت بگذريم و از حق دفاع نكنيم كه به ما حيثيت و آبرو نمي ماند. اگر بخواهيم كه از كار بدي جلوگيري كنيم، تنها مي باشيم پس بايد گروهي را باخود داشته باشيم. بايد از حق يك مظلوم بتوانيم دفاع كنيم، نه اينكه سرخود را پايين انداخته تير شويم. در هر حالت ما نسبت به وطن و هموطنان خود احساس مسئوليت مي كنيم.

كدام نشريه ها را بيشتر مطالعه مي‌كنيد؟

كتاب مي‌خوانم، در رابطه به موضوعات سياسي، به جرايد زيادتر علاقه مند هستم و هميشه در هر اخبار و جريده كه به دستم مي افتد صفحه سياسي اش را بيشتر مورد مطالعه قرار مي دهم.

اهل شوخي كردن هستيد؟
(باخنده) من به حدي خوش طبع و خوش مزاج و خوش برخورد و خوش مجلس هستم كه آقاي (عبدالحفیظ) منصور پارسال در پيام مجاهد مرا بذله گوي گفته بود. به او گفتم كه مرا بذله گوي نمي گفتي، مجلس آرا مي گفتي!

اگر كسي شما را دشنام بدهد چه مي كنيد؟
هيچ وقت نسبت به اين طور گپها قهر نشده ام، چون هميشه مسؤوليت داشته ام مي فهمم كه هركسی داراي يك درد مي باشد تاحد امكان كوشش مي كنم در مقابل حتي دشنام هم با حوصله باشم و هيچگاه تاحال قهر نشده ام.

هيچگاه شده كه نزد فالبين يا تعويذ نويس رفته باشيد؟
پيش تعويذ نويس نه، اما كف شناسي و قيافه شناسي را خوب بلد هستم و هميشه همراه دوستان در مورد كف شناسي و قيافه شناسي گفتگو مي‌كرديم و باورمند هستم.
...
حكومت چرا نسبت به ساختن اپوزیسیون جبهه ملي مخالفت كرد؟
جواب اين پرسش شما را بايد آقاي كرزي بدهد. اما من بارها به آقاي كرزي گفتم به ساختن جبهه تشويش نكنيد بلكه به جبهه اطمينان داشته باشيد. چون قراري كه اوضاع فعلي كشور را مي بينيم، مردم در سمت جنوب نه تنها در پهلوي دولت نيستند بلكه عملاً در مقابل دولت قراردارند. بناءً جبهه ملي مي تواند در مقابل ناگواري هاي اوضاع فعلي، نيروي كمكي خوبي براي دولت باشد. براي اين همه نابساماني جبهه ملي ساخته شد.
ولي باكمال تأسف موضعگيري آقاي كرزي در مقابل جبهه قابل برداشت و تصور هيچكس هم نبود. باكمال تأسف موضوعي ديگر كه قابل ذكر است، بين رئيس جمهور و پارلمان كشور هم سخت رقابت وجود دارد كه به نفع كشور نخواهد بود. بايد رئيس جمهور به عنوان رئيس دولت، امور هرسه نظام را دراختيار داشته باشد ولي روابط رئيس دولت باپارلمان يك رابطه كاملاً خصمانه است كه اين رقابت از حساسيت نشان دادن در برابر جبهه ملي هم داغ تر است. به يقين كامل گفته مي توانم که تا رئيس جمهور با شخصيت هاي همه اقوام تفاهم نكند به هيچوجه نمي تواند از بار همه مشكلات بيرون آيد. بايد از راستي نگذريم، اگر امروز خارجي ها افغانستان را ترك کنند بعد ديده شود كه اردوي ملي آقاي كرزي چند روز مي تواند مقاومت كند؟ هيچ چيز براي يك هفته هم پايدار نخواهد ماند....
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


عالی است
کاظم
Afghanistan
در زنده ګی از آن چه دیدیم که بعد از مرګ از آن ببنیم؛ عکس این دزد مجاهد نما را لطفا بردارید!
پربازدیدترین