در بخش نخست، سعی شد تا با استناد به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل تصاویر و فیلمهای موجود از اولین دقایق وساعات پس از حمله هوایی به خودرو (موتر) حامل ملا اختر محمد منصور، سکون خودرو در زمان حمله، مفروض و مطرح گردد. بخش دوّم بر آن است تا با پیگیری ادلّه و ارائۀبرهان ها، این مفروض را به حکم نزدیک تر سازد.
... در موارد مواجهه اضطراری با یک خودرو در حال سوختن به ویژه در شرایطی که آب فراوان یا کپسول های اطفای حریق به تعداد کافی در دسترس نیستند، پاشیدن خاک روی شئ سوزان، واکنشی طبیعی و منطقی است (کما اینکه یک شاهد عینی این رویداد ادّعا کرده است که در بدو امر، تلاش داشته تا با پاشیدن خاک، آتش را خاموش نماید). ممکن است این شبهه یا شائبه پیش آید که دو اثر مشهود روی زمین خاکی، یکی در سه متری پشت و دیگری در یک و نیم متری جلوی لاشۀ خودرو، نه اثر برخورد راکت، بلکه چاله هایی حاصل از کندن زمین برای پاشیدن خاک هستند. امّا آثار برخورد (و انفجار) راکت ها روی سطوح خاکی، الگویی خاص و شاخص دارند. همچنین نه تنها افراد عادی، عموماًابزار خاکبرداری دستی به همراه ندارند، بلکه در این لحظات پرتنش، خاک را تنها از دو نقطۀ مشخص برنمی دارند و یک گودال کاملا مخروطی به عمق تقریبی یک متر در پشت و یک گودال دیگر به عمق هفتاد سانتی متر در جلوی خودروی سوزان ایجاد نمی کنند!
لذا می توان با قطعیت گفت که هر دو اثر، نتیجۀ اصابت راکت به خودروی متوقّف روی بخش خارجی شانۀ خاکی و سپس انفجار در پی برخورد با کف خودرو و زمین هستند.
معمّای توقّف در سمت مخالف نظام رانندگی در پاکستان، همچون دیگر کشورهایی که روزگاری مستعمره یا تحت تأثیر بریتانیا بوده اند، "راست ران" تعریف شده و عموم خودروها، راست فرمان هستند. بدین صورت که فرمان در سمت راست کابین قرار دارد و خودروها (موترها) در مسیرهای دوطرفه (ازجمله جادۀ تفتان-کویته)، در لین چپ جاده پیش می روند.
نکتۀ مرموز و عجیب در خصوص تویوتای حامل رهبر طالبان این است که این خودرو در قطعه ای از جادۀ تفتان-کویته حرکت می کرده که جهت جاده (و طبعاً سمت حرکت خودرو)، از جنوب غرب به شمال شرق بوده، با این حال این خودرو در حاشیۀ خاکی جنوبی جاده و در کنار لین شمال شرق به جنوب غرب (یعنی در سوی مخالف مسیر خود) هدف قرار گرفته و آثار موشک ها نیز در حاشیۀ لین احمدوال به دالبندین (یا همان کویته به تفتان) مشاهده می شوند!
نتیجۀ اثبات سکون خودرو حامل رهبر طالبان در زمان حمله چیست؟ از بدو انتشار خبر کشته شدن احتمالی ملا اختر منصور بر اثر یک حملۀ هوایی دقیق توسط پهپادهای آمریکا، فرضیه های مختلفی در خصوص چگونگی فاش شدن هویّت و موقعیّت رهبر طالبان افغانستان مطرح شده اند. در خصوص اینکه کدام دولت، سازمان، گروه یا فرد، اطلاعات منجر به شناسایی و مکان یابی ملا اخترمنصور را در اختیار سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا قرار داده، گمانه زنی های بسیاری صورت گرفته اند و همین گمانه ها، دایرۀ مظنونین به مشارکت در مرگ او را گسترده ساخته اند. این طیف متنوّع، از نفوذی های گروه انشعابی طالبان به رهبری ملا محمدرسول، جاه طلبان رأس شبکۀ حقّانی و حتّی شاخۀ خراسان گروه دولت اسلامی (داعش) تا سازمان های اطلاعاتی منطقه ای و فرامنطقه ای را دربرمی گیرد.
در همینجاست که چرایی و چگونگی توقّف خودروی حامل ملا اختر منصور، با دایرۀ مظنونین به همکاری با سیا جهت حذف فیزیکی رهبر طالبان، رابطه ای معنادار می یابد.
چه عاملی جز یک تماس تلفنی هدفمند از سوی فردی که مورد اعتماد ملا اختر بوده یا ملا اختر به نوعی از او حرف شنوی داشته، می توانسته رهبر در حال سفر طالبان را به توقّفی میان مدت یا بلندمدت در آن نقطۀ خاص، اقناع نماید؟ آیا فرض تماسی چنین تأثیرگذار از سوی یک مقام امنیتی روسیه یا ایران، باورپذیر است؟
گزارش های تأییدنشده حاکی از دیدار ملا اختر منصور با یک مقام بلندپایۀ دولت روسیه در تاجیکستان، اعتراف مقامات روس به برقراری ارتباط با رهبری طالبان جهت تشکیل یک ائتلاف ضد داعش در منطقه (اوایل جدی/دی ۱۳۹۴) و در عین حال اهدای ده هزار قبضه سلاح کلاشنیکوف به نیروهای امنیتی افغانستان (اوایل حوت/اسفند ۱۳۹۴) و یا این ادعّا که ملا اختر بیش از سه هفته در ایران به سر برده (آن هم مبتنی بر ویزایی ثبت شده در پاسپورتی جنجالی)، هیچ یک دلیلی موجّه برای چنان تأثیرپذیری ملا اختر از سرویس های اطلاعاتی-امنیتی این کشورها نیستند که رهبر بزرگترین شبکۀ تروریستی فعّال جهان را تنها با یک تماس تلفنی از ادامۀ سفر بازدارند تااو مجبور شود بدون پوشش حفاظتی، در نقطه ای نامطمئن در جادّه ای خطرناک توقف کند، نقطه ای به فاصلۀ ۲۱۷ کیلومتری از مرکز شهر کویته، ۴۱۷ کیلومتری مرز ایران (گمرک تفتان-میرجاوه) و ۶۵ کیلومتری خط مرزی پاکستان-افغانستان، در گستره ای نیمه مسکونی که هرلحظه امکان سررسیدن یک فرد بومی کنجکاو یا یک پلیس محلی سمج وجود دارد تا با چهره ای مواجه شود که تصویر معروف او را بارها و بارهادر صفحات جراید یا بر صفحه تلویزیون دیده است!
از سویی دیگر، اگر ادّعای اسلام آباد مبنی بر سفر ملا اختر به ایران را بپذیریم، لزوماً باید برای این پرسش نیز پاسخی داشته باشیم که تهران، چه مستقلاً و چه به عنوان یک متّحد راهبردی مسکو، از همکاری اطلاعاتی با واشنگتن در جهت حذف ملا اختر، چه بهره ای می برده است؟ در حالی که برابر این ادّعا، ملا اختر نزدیک به یک ماه را در ایران گذرانده، پس کاملاً در دسترس نهادهای امنیتی این کشور قرار داشته و نظر به اینکه ورود وی به ایران نیز محرمانه بوده، سناریوی همکاری اطلاعاتی می توانست با سر و صدای بسیار کمتری اجرا گردد! اصلاً آیا عملیات سیا و نیروهای ویژۀ ارتش ایالات متحده برای نابودی اسامه بن لادن در ابیت آباد پاکستان نیز ماحصل همکاری اطلاعاتی آمریکا با ایران یا روسیه بود!؟
به هر روی، این توقّف اگرچه برای ملا اختر، پیش بینی نشده و پرخطر بود، امّا برای پهپادهای ایالات متحده، به عنوان یک نشانۀ"هماهنگ شده" جهت تضمین شناسایی صحیح هدفعمل کرد، توقّفی که بدون تماس دوسویۀ یکی از نزدیکترین یاران ملا اختر محمد منصور، امکان "هماهنگ شدن" نمی یافت.
ادامه دارد...
محمدنادر اخباری- روزنامه نگار و پژوهشگرخبرگزاری جمهور