سرانجام طالبان تأیید کردند که ملا محمدعمر رهبرشان دیگر در قید حیات نیست و در اثر بیماری درگذشته است. بنابر معلومات امنیت ملی افغانستان، وی در ماه حمل ۱۳۹۲ مطابق اپریل ۲۰۱۳ فوت نموده است.
طالبان در ابتدا خبر مرگ ملا محمدعمر را تکذیب کردند اما روز چهارشنبه ۳۰ جون مطابق ۷ اسد طی یک اعلامیه، پذیرفتند که رهبرشان دیگر در قید حیات نیست و در همان روز شورای رهبری امارت اسلامی طی یک اعلامیه، از انتخاب ملا اخترمحمد منصور بعنوان جانشین ملا محمدعمر خبر داد.
در اعلامیه آمده است که در جلسه ای که به منظور انتخاب زعیم جدید دایر شده بود، اعضای شورا شامل علمای کرام، مشایخ و بزرگان امارت اسلامی که از اعتبار شرعی (اهل حل والعقد) برخوردار بودند، ملا اخترمحمد منصور را که از یاران نزدیک ملا محمدعمر و از افراد مورد اعتماد وی بود بحیث امیر انتخاب نموده و با وی بحیث امیرالمؤمنین (علی السمع و اطاعة) بیعت صورت گرفت و وی هم بعنوان امیر شرعی، به التزام به شریعت تعهد نمود.
در اعلامیه آمده است که مولوی هیبت الله سابق رئیس محاکم امارت اسلامی و ملا سراج الدین حقانی پسر مولوی جلال الدین حقانی بحیث معاونین امیر انتخاب گردیدند.
در اعلامیه در مورد جای برگزاری این نشست و نیز تعداد افرادی شرکت کننده در آن چیزی گفته نشده اما بعضی منابع نزدیک به طالبان می گویند که افرادی که قبلا گفته می شد با ملا اخترمحمد منصور اختلاف دارند، مخصوصا به این نشست فراخوانده شده بودند تا در آینده از بروز شایعات اختلاف جلوگیری شده باشد.
به اخترمحمد منصور هم عنوان امیرالمؤمنین داده شده است در حالیکه ملا محمدعمر در یک شورای دو هزار نفری از علمای دین و شخصیت های داخلی و خارجی بحیث امیرالمؤمنین برگزیده شد اما در مورد ملا اخترمحمد منصور چنین اجماعی صورت نگرفت. اینکه به وی نیز عنوان امیرالمؤمنین داده شده، شاید مسئله ی هم طراز بودن وی با ابوبکر بغدادی در نظر بوده است.
انتخاب ملا اخترمحمد منصور بعنوان جانشین ملا محمدعمر، به شایعاتی خاتمه داد که گفته می شد طالبان در آستانه انشعاب قرار دارند. قبلا شایعاتی در مورد استعفای ملا طیب آغا از ریاست دفتر قطر در رسانه ها پخش شده بود و به نظر می رسید که طالبان بر سر انتخاب زعیم جدید به مشکلات زیادی مواجه اند.
اخترمحمد منصور در زمان حاکمیت امارت اسلامی طالبان بحیث وزیر ترانسپورت و هوانوردی ایفای وظیفه نمود. او از ولسوالی میوند قندهار و به قوم اسحاقزی است و حدود ۵۵ سال سن دارد.
بعد از حمله امریکا به افغانستان و سقوط امارت اسلامی، ملا اخترمحمد منصور مدتی از نظرها مخفی بود اما از سال ۲۰۰۴ در تشکیلات جدید طالبان از وی بعنوان عضو شورای عالی طالبان مشهور به شورای کویته نام برده می شد. در سال ۲۰۱۰ بعد از دستگیری ملابرادر توسط پاکستان، ملا اخترمحمد منصور به دستور ملا محمدعمر جانشین ملا عبدالغنی برادر گردید و معاون ملا محمدعمر شد.
اخترمحمد منصور شخصی است تا حدی واقع گرا و همین واقع گرائی موجب شده که با مخالفت هائی در داخل تحریک طالبان مواجه گردد. مهمترین مخالفت با او زمانی پدید آمد که وی از جانب ملا محمدعمر اجازه یافت تا در کنار پیشبرد جنگ علیه نیروهای خارجی، آدرسی برای طالبان به منظور مذاکره در خارج از افغانستان به میان آورد و آن آدرس، دفتر سیاسی طالبان در قطر بود.
طالبان گروهی مذهبی و بسته اند و تجربه نشان داده که چنین گروه ها هر قدر تحت فشار قرار گیرند، بیشتر در پوسته و لاک خود فرو می روند و در مقابل هر تماس از خارج بشدت حساسیت نشان می دهند. قبول آدرس برای مذاکره و تماس به این معنی بود که طالبان دیگر نباید محدود به خودشان باشند و نیاز دارند تا با دید بازتر به جهان نگریسته و با جامعه جهانی رابطه برقرار نمایند. حرکت بسوی سیاسی شدن تحول بزرگی بود که در صف طالبان و به ابتکار ملا اخترمحمد منصور رخ داد.
هرچند دفتر قطر بصورت رسمی باز نشد و بخصوص مخالفت و اعمال نفوذ پاکستان که نمی خواست طالبان خارج از حوزه نفوذ پاکستان با کشورهای دیگر رابطه برقرار نمایند، مانع رسمیت دفتر قطر گردید اما راه تماس های جعلی فرصت طلبان را که بنام طالبان از دولت کرزی پول دریافت می کردند گرفت.
در این اواخر که پاکستان افرادی را با تهدید و یا تطمیع بنام نمایندگان طالبان بر سر میز مذاکره آورد، دفتر قطر بعنوان یگانه مرجع مذاکرات صلح، مشروعیت این گونه نشست های جعلی را زیر سئوال برد. تلاش پاکستان این بود تا در ساختار تشکیلاتی طالبان تغییر وارد سازد و افشای راز مرگ ملا محمدعمر تلاشی برای ایجاد چند دستگی درصف طالبان بود اما به نظر می رسد که طالبان لااقل از یک مانع بزرگ یعنی انتخاب امیر با موفقیت گذشتند و تشکیلات قبلی خود را همچنان حفظ کردند.
یک عامل دیگر نیز در تعیین اخترمحمد منصور بحیث جانشین ملا محمدعمر تأثیر عمده داشت و آن اینکه ملا اخترمحمد منصور در طول پنج سال گذشته بعنوان مسول اجرائی تحریک طالبان، با فرماندهان طالبان در سراسر کشور در رابطه بوده است. این شناخت و نفوذ او را از دیگران متمایز ساخت و اعضای شورای رهبری طالبان وی را به زعامت برگزیدند.
رسانه های غربی از انشعاب قریب الوقوع در صف طالبان خبر می دهند. البته هنوز زود است تا در این مورد با قاطعیت حکم کرد اما در مورد اختلاف میان طالبان باید گفت که وجود اختلافات سلیقه ای در هر گروهی امری عادی است. در مورد طالبان از آغاز در سال ۱۹۹۵ این گونه اختلافات وجود داشت به حدی که زمانی ملا محمدعمر مجبور شد تا در این مورد فرمانی صادر نماید. در آن فرمان آمده بود که:
«بعضی از طالبان در عقب همدیگر غیبت می کنند بخصوص بزرگان این تحریک. من به آنها می گویم که از این کار دست بردارند. اگر دست برندارند، خداوند آنها را در دنیا به خشم خود گرفتار سازد، به آخرت شان کار ندارم...».
بعضی از افراد در رده های بالای طالبان در آن زمان از بی اطاعتی فرماندهان نظامی شان شکایت داشتند و می گفتند که این افراد دست به کارهائی می زنند که موجب بدنامی طالبان است. در آن زمان از ملا دادالله شکایت های زیادی وجود داشت و سرانجام کار بجائی کشید که ملا محمدعمر مجبور شد وی را خلع سلاح نموده و از فرماندهی عزل کند. ملا داد الله فرمانده بسیار قدرتمندی بود که توان مقاوت را داشت اما گذشته از موضوع بیعت و اطاعت از رهبر طالبان، او طالبان را خوب می شناخت و می دانست که اگر از ملا محمدعمر نافرمانی کند، حتی دوستان نزدیکش هم او را تنها خواهند گذاشت. بنابراین راه چاره را در اطاعت یافت و تمام سلاح و امکانات خود را تسلیم نمود.
در میان گروه های مختلف در افغانستان طالبان یگانه گروهی اند که تا کنون دچار انشعاب نشده اند و دلیل این امر به ماهیت تحریک طالبان برمی گردد. تحریک طالبان یک گروه شدیداً ایدئولوژیک است که افراد بدور یک رهبر روحانی گرد آمده اند و از رهبر اطاعت بی چون وچرا دارند. در گروه هائی با چنین ماهیت، معمولاً اختلاف میان اشخاص به حدی نمی رسد که موجب از هم پاشیدن گروه گردد زیرا تقدس بیعت به امیر، جلو این گونه چالش ها را می گیرد.
نکته دیگری که می تواند به یکپارچگی طالبان کمک کند، درگیر بودن آنان با دشمنانی است که از نظر امکانات بر طالبان برتری دارند. طالبان می دانند که اگر دچار اختلاف شوند، ثمره تمام تلاش های خود را از دست خواهند داد و نابود خواهند شد.
بنابراین اکثریت شایعاتی که در مورد اختلاف در صف طالبان تاکنون به راه افتاد در عمل تحقق نیافت که به بعضی از آنها اشاره می شود:
• از سال ۲۰۰۳ الی کشته شدن ملا دادالله در سال ۲۰۰۷ از اختلاف میان رهبری طالبان و ملا دادالله سخن گفته می شد که این اختلافات هیچگاه شکل علنی بخود نگرفت.
• در سال ۲۰۰۷ گفته می شد که کشته شدن ملا دادالله دسیسه ای از طرف پاکستان و رهبری طالبان بوده است زیرا دادالله می خواست با دولت افغانستان صلح نماید و به همین دلیل گفته می شد که ملامنصور دادالله برادر بزرگتر ملا دادالله می خواهد خود را از طالبان جدا سازد. ملا محمدعمر، بعد از اینکه نماینده های ملامنصور با مایکل سمپل و ماروین پترسون دیدار کردند، ملامنصور را از فرماندهی طالبان عزل کرد اما ملامنصور گروهی جداگانه را بمیان نیاورد. طالبان مسلحی که در کنار برادرش جنگیده بودند، بعد از دستور ملا محمدعمر وی را ترک کردند. با همه این جریانات او هنوز هم در کنار طالبان است.
• در سال ۲۰۰۹ در جریان جنگ موسی قلعه که ملا عبدالسلام از طالبان جدا شد و به دولت افغانستان پیوست، گفته می شد که طالبان به دو قسمت تقسیم شده اند اما زمانی که ملا محمدعمراعلام داشت که ملا عبدالسلام دیگر فرمانده طالبان نیست، افراد مسلح وی را ترک کردند و انشعابی که حتی صدراعظم انگلستان در صف طالبان از آن سخن گفته بود و همین امید، وی را در آغاز جنگ موسی قلعه به افغانستان کشاند، هرگز بوقوع نپیوست.
• در دسامبر سال ۲۰۰۹ مقامات امنیتی افغان خبر دادند که ملابرادر شخص شماره دوم این گروه، تغییراتی را در ساختار تشکیلاتی طالبان بمیان آورده که در نتیجه ملا عبدالقیوم ذاکر و ملا عبدالمجید آخند با وی به مخالفت برخاسته اند. زیرا هدف ملابرادر کاهش دادن قدرت این دو نفر و افزایش قدرت خودش در صف طالبان می باشد. شایعات این اختلاف تا زمان دستگیری ملا برادر ادامه داشت بدون اینکه شکل عملی بخود بگیرد.
• بعد از دستگیری ملابرادر شایعاتی پخش گردید که گویا میان طالبان بر سر جانشینی ملا برادر اختلاف افتاده است. در سال ۲۰۱۰ نشریه امریکائی دیلی بست از اختلاف میان ملا اخترمحمد منصور و ملا عبدالقیوم ذاکر بر سر تعیین فرماندهان محلی سخن گفت. در مقاله آمده بود که این اختلافات بحدی جدی است که امکان بروز جنگ مسلحانه میان آنان می رود.
• در ماه جون ۲۰۱۰ خبرگزاری فرانسه از قول مقامات افغان خبر داد که شبه نظامیان وفادار به ملا اخترمحمد منصور و ملا ذاکر با هم درگیر جنگ شده اند. داود احمدی سخنگوی والی هلمند گفت که در گذشته طالبان بخاطر عقایدشان مبارزه می کردند اما اکنون بخاطر قدرت و مزایای مادی با هم می جنگند.
• در ۱۹ می ۲۰۱۰ نشریه اینترنتی آسیای میانه آن لاین از قول مقامات دولت افغانستان از پیوستن گروه های بزرگی از طالبان به دولت افغانستان خبر داد. در این گزارش آمده بود که طالبان از جنگ خسته شده اند. در این گزارش آمده بود که بعد از دستگیری ملا برادر، ملا اخترمحمد منصور از جانب ملاعمر جانشین وی تعیین گردید اما شورای کویته ملا ذاکر را تعیین کرد. چون ملامنصور با این کار مخالف بود، از طرف پاکستان دستگیر گردید اما بعد از اینکه با این کار توافق کرد، دوباره آزاد شد. « مشخص است که این گزارش توسط کسانی ترتیب گردیده که نمی دانستند ملامنصور دادالله و ملا اختر محمد منصور دو نفرند».
• در سال ۲۰۱۲ روزنامه نیویارک تایمز از قول گزارشگر خود کارلو تاگال در هلمند نوشت که میان طالبان و رهبری آنان درز به میان آمده است. وی این گزارش را بر بنیاد صحبت هایی ترتیب داده بود که گویا با بعضی از فرماندهان مهم طالبان انجام داده بود. اما از آن به بعد هیچ نشانی از انشعاب قریب الوقوع پیشبینی شده به مشاهده نرسید.
• در اوایل سال ۲۰۱۴ صدای آلمان از قول مقامات افغان خبر داد که طالبان به چند گروه منشعب شده اند که عبارتند از محاذ فدائی، شورای جهادی مجاهدین، گروه ملا معتصم. در نتیجه ملا محمدعمر اعتبار خود را در میان طالبان از دست داده است.
خبرگزاری جمهور هم خبر داد که طالبان حداقل به هشت گروه ذیل تقسیم شده اند:
۱- گروه محاذ فدائی برهبری نجیب الله وردگ
۲- شورای جهادی مجاهدین برای اتحاد و تفاهم
۳- گروه معتصم آغاجان
۴- شورای کویته
۵- دسته کنر شامل ملاعبدالوهاب، ملاعبدالستار، علیشاه و آقای احمدی.
۶- گروه اکبر آغا.
۷- گروه حقانی.
۸- دسته ای که خلاف موروثی شدن رهبری اند و در رأس آن ملا ذاکر قرار دارد. در آن زمان گفته شد که عده ای در صدد هستند تا مولوی عبدالمنان برادر ملا محمدعمر را در رأس کمیسیون نظامی قرار دهند اما تعداد زیادی از طالبان با این کار مخالف اند.
اگر به این لیست بنگریم، طالبان گروه محاذ فدائی را جدا شده از پیکر خودشان نمی دانند بلکه آنرا گروهی می دانند که مستقل به میان آمده است.
شورای جهادی مجاهدین باید نامی مبهم است و احتمال دارد گروهی باشد که برای رفع اختلاف میان طالبان پاکستانی از طرف طالبان افغان بوجود آمده بود و گروه مخالف ملا محمدعمر نبود.
گروهی به رهبری معتصم آغا اصلا وجود ندارد و مدتی است که از معتصم صدائی بگوش نمی رسد.
شورای کویته شورای مرکزی طالبان است که ریاست آن با مولوی اخترمحمد منصور بوده است.
دسته کنر اصلا وجود ندارد و بعضی از افرادی که نام شان ذکر شده اصلا وجود ندارند.
اکبر آغا در کابل است اما نمی گوید گروهی موازی با طالبان را بمیان آورده است بلکه تلاش های وی به منظور تسهیل پروسه صلح است.
و سرانجام گروه حقانی رهبری مستقل از تحریک طالبان ندارد بلکه مطیع امر رهبری طالبان می باشد که در تشکیلات جدید طالبان سراج الدین حقانی معاون اخترمحمد منصور است. مثال روشن از اطاعت این گروه از رهبری طالبان، تسلیم دادن بوئی برگدال سرباز امریکائی در برابر آزادی ۵ زندانی طالب از گوانتانامو بود. اگر گروهی بنام گروه حقانی بعنوان یک حرکت مستقل از طالبان می بود، باید از این فیصله که میان نمایندگان طالبان و امریکا در قطر صورت گرفت، اطاعت نمی کرد.
آزادی چند تبعه ترکیه، یک تبعه قرغیزستان و یک پیلوت روسی همه در نتیجه مذاکراتی صورت گرفت که میان دفتر قطر و نمایندگان این کشور ها صورت گرفت. اگر طالبان میان خود اختلاف می داشتند، چگونه ممکن بود که توافق در قطر صورت گیرد و افراد در افغانستان آزاد شوند؟
در جریان انتصاب زعیم جدید طالبان، انتظار می رفت که موضوع پنهانکاری مرگ ملا محمدعمر یکی از مسایل اختلاف برانگیز میان اعضای شورای رهبری طالبان باشد اما چنین نشد و از فضای جلسه چنین بر می آمد که اکثر اعضای شورای رهبری در مورد سرنوشت ملا محمدعمر و حتی از زمان مرگ وی اطلاع قبلی داشتند اما ترجیح داده بودند که این راز را پنهان نگهدارند. به همین دلیل در این نشست، انتشار اعلامیه ها و پیغام ها و یا تغییراتی در طول دوسال گذشته بنام ملا محمدعمر در ساختار تشکیلاتی طالبان بمیان آمد مورد سئوال قرار نگرفت. به نظر می رسید که در این مورد نوعی تفاهم قبلی در سطح شورای رهبری طالبان وجود داشت و هیچ شکی نیز در مورد چگونگی مرگ رهبر شان ابراز نشد. منابع نزدیک به طالبان می گویند که فرمانده گارد محافظ ملا محمدعمر، شخصی بنام ملا عبدالجبار تا آخرین لحظه حیات در کنار بالین رهبر طالبان بوده است. در آخرین ساعات حیات گویا ملا محمدعمر به ملا عبدالجبار گفته است که من خواهم مرد و تو این خبر را به شیخ عبدالحکیم برسان. مولوی عبدالحکیم رئیس شورای علمای طالبان است اما اینکه چرا ملا محمدعمر نخواسته تا این خبر به خانواده اش برسد نیز پرسش برانگیز است. آیا خودش نیز می خواست این راز پنهان بماند؟
در طول دوسال گذشته یکبار نامه ای به امضای عبدالقیوم ذاکر به نشر رسیده بود که وی در آن فقط اشاره نموده بود که (مشر ملا صاحب) در زندان است. در طول دوسال گذشته از اختلاف میان قیوم ذاکر و ملا اخترمحمد منصور زیاد سخن گفته می شد اما اکنون ملا عبدالقیوم ذاکر این شایعات را رد کرده و بیعت خود با ملا اخترمحمد منصور اعلام نمود.
اما این نکته را باید در نظر داشت که حفظ یکپارچگی طالبان بخصوص در چهارده سال گذشته و موفقیت اخترمحمد منصور بخصوص در سه سال گذشته ناشی از رؤیت بدون حضور ملا محمدعمر در رهبری طالبان بود که جز عده ای معدود، دیگران از نبود وی اطلاعی نداشتند. در پنج سال گذشته اخترمحمد منصور در نقش مرد شماره دوم طالبان ایفای نقش نمود اما اکنون که خودش در رأس رهبری قرار گرفته و حمایت ملا محمدعمر را با خود ندارد، احتمال اختلاف در صف طالبان را نمی توان یکسره مردود شمرد.
در سطح بین المللی نیز انتخاب سراج الدین حقانی بعنوان معاون ملا اخترمحمد منصور می تواند بهانه جدیدی برای مخالفت در اختیار امریکا قرار دهد زیرا امریکا از مدتها قبل، حساب طالبان به رهبری سراج الدین حقانی را که آنها را شبکه حقانی می خواند از سایر طالبان جدا کرده است.
وحید مژده- ارسالی به خبرگزاری جمهور