نوزدهم جدی، سالگرد قتل عام مردم ولسوالی یکاولنگ است. در زمستان ۱۳۷۹ رژیم طالبان، پس از ویرانی در بامیان، وارد یکاولنگ شدند و بیش از ۳۰۰ غیرنظامی را بدون جرم؛ بطور غیرمسئولانه تیرباران کردند.
این رخداد، از حادثه های خطرناک، سازمان یافته و فراموش ناشدنی تاریخ در مناطق مرکزی کشور به حساب می رود. تلخی کشتار را یقیناً هیچ انسانی که شاهد حادثه بوده، فراموش نکرده باشد.
نظر به گزارش ها و شواهد موجود، نیروهای طالبان در ۷ جنوری ۲۰۰۱ پیشروی شان را از بامیان، جهت تصرف یکاولنگ شروع می کنند. اکثر قتل عام ها را در ۱۸ این ماه انجام می دهند.سپس خانه ها، دکان ها و دارایی های مردم را به آتش می کشند. زندگی ساکنان محل را تباه می کنند. اکثر مردم مهاجر می شوند و روزهای سختی را سپری می کنند. طالبان سرانجام پس از ۲۲جنوری، یکاولنگ را ترک می کنند.
در گزارشِ "پروژه ی عدالت انتقالی افغانستان"که در سال ۲۰۰۵ منتشر شده است، چند نفر از فرماندهان که در عملیات ضربتی و هماهنگی قتل عام ها نقش داشته اند، به طور مشخص نام برده شده اند. این گزارش نشان می دهد که طالبان قبل از قتل عام، برنامه ریزی دقیقی داشته اند.
نظر به گفته های شاهدان عینی و تحقیق های صورت گرفته، نیروهای نظامی این رژیم، در شفاخانه و ساختمان کهنه ولسوالی، دفتر نمایندگی UN و مکتب دخترانه که تمام این ساحات ۲۵۰ متر از مرکزیت فرماندهی فاصله داشته است، قرار داشته اند.
بسیاری از کسانی که باری در جریان عملیات دستگیر شده و مورد عفو قرار گرفته، گفته اند که طالبان برخی قربانیان را در جریان بازرسی به طور انفرادی در خانه های شان به قتل رسانده اند و عده ای را در کنار جاده ها، در جریان گفت و گو تیرباران کرده اند.
تابلوی قبرستانهای دسته جمعی، تحقیقات انجام شده، گزارشهای بین المللی و اثرهای چاپ شده نشان می دهد که کشته شدگان از قریه های دره علی، مندیک، فیروزبهار، پرجویک، گنبدی، کشکک، آخندان، کته خانه، بیدمشکین، گردبید و... بوده اند.
بیشترین آمار قربانی شامل کشتار دسته جمعی می شود. طالبان شماری زیادی از افراد ملکی را از خانه ها، منابر و مساجد جمع کردند؛ دست های قربانیان را با دستارشان بستند و به طور دسته جمعی تیرباران کردند.
نظر به تحقیقات به دست آمده، اکثر تیرباران ها، در قلعه محمدحسن خان، واقع در سرآسیاب وعقب ساختمان دفتر موسسه «آکسفام» و شفاخانه مرکزی یکاولنگ به وقوع پیوسته است.
شاهدان که از قتل عام نجات یافته گفته اند که طالبان مردان را وادار می کردند که رو به دیوار بایستند و از پشت با کلاشنیکوف به ناحیه قلب یا سر آنان شلیک میکردند.
در سایت کابل پرس، نوشته شده است که ساعت هشت و نیم نوزدهم جدی، دسته قاتلان طالبان، ۱۱ نفر را از مندیک گرفتار کرده و در قلعه حسن خان به قتل رساندند. در حوالی همین ساعت،۲۲ نفر را از سالُن نمازِ دهکده کته خانه، جاییکه مردم در آن جا پناه برده بودند، دستگیر و تیرباران کردند.
همچنین دستِ کم ۱۰ نفرکه در خانه احمدارباب؛ یکی از ریش سفیدان منطقه جمع شده بودند را در موسسه آکسفام ساعت ۱۱ همان روز به خاک و خون کشیدند.
طالبان همچنین ده ها نفر را که در جریان تلاشی خانه به خانه، در قریه بید مشکین، ساعت نه و نیم نوزدهم جدی گرفتار کرده بودند، به قتل رساندند.
ساعت پنج و سی دقیقه عصر، سه نفر را در نزدیک سرک قرغان به قتل رساندند. این سه نفر از جمله کسانی بوده اند که ظهر همان روز در بیدمشکین محاصره شده بودند. این رژیم، تعداد افرادی زیادی از مردانی را که در قریه های آخُندان، کته خانه و کشکک، در جریان بازرسی های متداوم در ۸ جنوری جمع کرده بودند، کشتند.
دست کم آمار ۱۸ نفر از شهدایی که در کنار جاده ها، بدون درنگ تیرباران شده اند، در گزارش ها ذکر شده است. از این میان، سه نفر از شهدا، ساکنان بهسود بوده اند که ساعت ۱۱ قبل ازظهر نوزدهم جدی، در نزدیکی مرکز تعاون افغانستان (CCA) در دره علی به قتل رسیدند.
آنان ساعت ۱۰ پیش از چاشت، نه نفر را در مندیک به قتل رساندند. همچنن در گزارش آمده است که ساعت ۱۱، دو چوپان را در کوتل سرخک به قتل رساندند. سپس یک رهگذر و یک مرد محلی را در منطقه پای تپه سر بلاق تیرباران کردند.
به گفته مردم محل، پسر جوانی به نام سید میرعلی، وقتی میبیند طالبان قصد کشتن پدرش سیدصفدر و کاکایش سید اکبر را دارند، به سوی آنان حمله کرده میکوشد جلو این جنایت را بگیرد؛ اماطالبان این مرد را زنده پوست میکنند.
تجلیل و تحلیل از قتل عام یکاولنگ: اما متاسفانه این حادثه بزرگ، از سالها به این سو در ولسوالی یکاولنگ، محدود و محصور شده است. همه ساله تنها در این جغرافیای کوچک، دور از چشم رسانه ها تجلیل می شود. وارثین فقیر و مظلوم شهدای یکاولنگ، با جمع آوری مقدار پولی ناچیز از خانواده های شهدا از سالگرد قتل عام به گونه سنتی؛ "یادبودِ محض" می کنند.
اگرچه تجلیل از این رخداد سیاسی و تاریخی، تنها در یکاولنگ، بجا منطقی و قابل ستایش است؛ اما آنطور که انتظار می رود، حق شهدا ادا نمی شود. کشته شدگان این جغرافیا، حق بزرگ و سنگینی برگردن مردم؛ بخصوص کسانی که سنگ رهبری هزاره جات را در سینه می کوبند، دارند.
البته سال گذشته جنبش جوانان برای تغییر، از این حادثه در بامیان تجلیل به عمل آوردند که از این اقدم بایست صادقانه سپاسگزاری کرد و تدارک کنندگان را تشویق!
این هولوکاست، تراژیدی سنگین تاریخ افغانستان؛ بویژه مناطق مرکزی کشور است. دامنه یادبود آن باید از یکاولنگ در سراسر کشور گسترش یابد. نفس حادثه، چگونگی وقوع، دلایل قتل عام و دیگر لایه های پیدا و پنهان کشتار، توسط تحلیلگران، آگاهان و صاحبنظران تحلیل و ارزیابی شود.
این قتل عام، حادثه ساده ای نبوده و نیست؛ نمی توان آن را پیش پا افتاده فکر کرد. بزرگترین جنایت بین المللی و بشری در نیم قرنِ اخیر کشور به حساب می رود. بعد سیاسی مسأله، به اندازه بعد حقوقی و تاریخی آن اهمیت دارد. باید توسط مسئولین حکومتی، ناظران و مدافعان حقوق بشر در عرصه ملی و بین المللی جدی گرفته شود. کسانی که در حادثه، به طور مستقیم و غیرمستقیم نقش داشته اند، معرفی و در پنجه قانون سپرده شوند. پروسه عدالت انتقالی، به عنوانِ روزنه امید شهروندان، بالای عاملان قضیه تطبیق شود. رسانه ها و خبرنگاران کشور، به حیث چشم و زبان مردم، مسئولیت پرسشگری و کند وکاو قضیه را از بعد سیاسی و استراتیژیک آن دارند. این حادثه بایست توسط روزنامه نگاران و فرهنگیان تحلیل و بررسی شود. فعالان مدنی به حیث مدافعان ارزشهای انسانی و دفاع از طبقه های ضعیف جامعه، مسئولیت دادخواهی رخداد نوزدهم جدی را دارند.
نقش حکومت وحدت ملی: به بازمانده های شهدای یکاولنگ، در جریان حاکمیتِ حامد کرزی، توجهی صورت نگرفت. حکومت سیزده ساله رییس جمهور پیشین، فقط ماهانه مبلغ ۳۰۰ افغانی را برای خانواده هر شهید اختصاص داده بود که در برابر مشکلات آنان، همکاری ناچیزی است. در دهه گذشته، شمار اندکی از وارثین شهدای کشور برای تحصیل در کشورهای خارجی، فرستاده شدند که بازمانده های قتل عام یکاولنگ از این همکاری بی بهره بوده اند.
زمینه های اشتغال برای خانواده های شهدای کشور؛ به خصوص نوزدهم جدی یکاولنگ فراهم نشد. در عوض، قتل و انتحار، خون و انفجار در کشور افزایش یافت. دردها زیاد شد و آمار همکاری و استعانت، کم.
حکومت وحدت ملی که خود را پاسدار خون شهدا می داند، مسئولیت بزرگی در قبال خانواده های شهدا؛ بویژه بازمانده های قتل عام یکاولنگ دارد. این حکومت می تواند، زخم های گذشته را تا حدی التیام بخشد. به جای برادر خواندن طالبان، دردها و رنج های مردم کشور؛ به ویژه نسل بازمانده قتل عام یکاولنگ را بکاهد.
حکومت جدید در عرصه شناسایی و معرفی کردن ناقضان حقوق انسانی و عاملان کشتارهای دسته جمعی کشور، نقش اساسی و تعیین کننده دارد. اداره جدید می تواند عاملان قتل عام یکاولنگ و دیگر مناطق کشور را به دادگاه بین المللی و قانون جزایی کشور معرفی کند.
حکومت جدید مسئولیت ملی دارد که این رخداد عظیم را در تقویم رسمی کشور درج و سالانه آن را تجلیل و تحلیل کند. بازمانده های شهدای یکاولنگ حق دارند که دولت وحدت ملی برای شان زمینه تحصیل رایگان را در داخل و خارج از کشور فراهم کند.
حکومت وحدت ملی مسئولیت دارد که از نظر مالی و معنوی خانواده های شهدای کشور؛ به ویژه کشته شدگان یکاولنگ را حمایت کند، تا باشد که آنان به مشکلات اقتصادی و خانوادگی شان غالب آیند.
با این حال رهبران، مسئولین و کسانی که از نشانی خون شهدا به نان و نوایی رسیده اند، اگر به ابعاد مهم این قتل عام توجه نکنند؛ مورد تنفر و انزجار بازمانده های شهدا و مردم مناطق مرکزی کشور قرار خواهند گرفت. اگر امروز رهبر و مسئولی، این حادثه را جدی نگیرد، فردا جدی خواهد گرفته شد. در صفحه های تاریخ باقی خواهد ماند و کسی پاکش نخواهد توانست. اگر امروز سالروز قتل عام مردم یکاولنگ را برگزار نکنیم، نسل فردا؛ احترام، تجلیل و تحلیلش خواهند کرد. این هلوکاست، فراموش و خاموش نخواهد شد.
سید عبدالبصیر مصباح- استاد دانشگاه
ارسالی به
خبرگزاری جمهور