کاخ سفید سربریدن خبرنگار امریکایی توسط داعش را یک "اقدام تروریستی" علیه امریکا خوانده و روز جمعه بن رودز؛ مشاور امنیت ملی امریکا از احتمال گستردهتر شدن دامنه حملات امریکا علیه داعش خبر داد و گفت برای انجام چنین عملیاتی امریکا خود را "به مرزها محدود نخواهد کرد".
مارتین دمپسی؛ رییس ستاد مشترک ارتش امریکا هم ایدئولوژی داعش را «آخر الزمانی» خوانده و گفته:«آیا ما میتوانیم آنها را بدون مورد توجه قرار دادن تشکیلات شان در سوریه شکست دهیم؟ پاسخ منفی است. ما باید آنها را در هر دو سو هدف قرار دهیم؛ منطقه ای که در حال حاضر، اصولا مرزی هم به معنای واقع در آن وجود ندارد.»
چاک هیگل؛ وزیر دفاع امریکا هم از «برنامه طولانی» پنتاگون برای مبارزه با داعش خبر داده است.
در همین حال، معاون رئیس جمهوری امریکا گفته که واشنگتن در حال انجام تمهیدات برای کمک به عراق در ایجاد یک فدرالیزم است که به تمرکززدایی قدرت از بغداد می پردازد.
وی به برنامه ای که در سال ۲۰۰۶ ارائه کرده، اشاره کرد که عراق را به سه منطقه نیمه مستقل برای شیعیان، سنی ها و کردها تقسیم کرده است.
از نظر تحلیلگران، این موضع گیری های مقام های ارشد نظامی و سیاسی امریکایی، هرگز نمی تواند بیانگر وضعیت عادی خاور میانه و توطئه ها و نقشه هایی که برای آن طراحی شده است باشد.
به نظر می رسد آنچه پیش از این به صورت مکرر از جانب مقام های امریکایی ذیل عنوان «خاور میانه جدید» مطرح شده است، اکنون عملا در حال شکل گیری و ظهور است.
یک عراق فدرال معنایی جز مقدمه چینی برای تجزیه این کشور نفت خیز نیست. تقسیم عراق به سه بخش سنی نشین، شیعه نشین و کردنشین و تلاش برای تقسیم ثروت نفتی هر منطقه به حکومت های محلی آن، به قدرت های بزرگ امکان می دهد؛ تا ادارات کوچک محلی را به آسانی مدیریت کنند و به این ترتیب، منابع سرشار از طلای سیاه عراق را تاراج نمایند.
این همان رویه ای است که سال ها پیش نیز از سوی قدرت های استعماری وقت در مورد خاور میانه به اجرا درآمد.
کشورهای کوچک جدیدالتأسیس در خاور میانه آن زمان، پیش از آنکه برآیند نیاز اجتماعی و سیاسی اعراب ساکن این منطقه حساس باشد، بیشتر تعبیر رؤیاهای توسعه طلبانه و سلطه جویانه قدرت هایی مانند انگلیس، فرانسه و دیگر قدرت های استعماری آن زمان بود؛ رؤیاهایی که برای تحقق آن، به گفته نخست وزیر وقت انگلیس، هرگز با خود اعراب مشورت نمی شد!
اکنون همان الگو این بار با مدیریت امریکا و طبق نقشه بندی استراتژیک آن کشور در خاور میانه به اجرا درمی آید و عراق و سوریه، نقطه آغاز آن است.
به احتمال قوی، دامنه این تقسیم بندی ها به لبنان، اردن، لیبی و دیگر سرزمین های عربی نیز خواهد کشید؛ تا به این ترتیب، یک خاور میانه متفاوت از آنچه تاکنون به عنوان مرزهای سیاسی و بین المللی در این منطقه قابل شناسایی بود شکل بگیرد.
طبیعی است که وقتی یک یا چند کشور کوچک از یک کشور واحد بزرگ، منشعب می شوند، دشمنی های دیرینه سیاسی، ارضی و مرزی فراوانی نیز میان آنها شکل می گیرد و این امر، نوعی احساس ناامنی دایم را در این منطقه به وجود می آورد. این وضعیت به خودی خود، کشورهای تازه متولدشده را مجبور می کند؛ تا برای ایجاد یک چتر حمایتی نیرومند، دست به سوی قدرت های بزرگ خارجی مانند امریکا و دیگران دراز کنند. امریکا نیز با استفاده از این فرصت، در قدم اول، تمامی دارایی ها و ثروت ملی این کشورها را که غالبا نفت و انرژی است در بدل فروش سلاح های مرگبار، تاراج و تصاحب می کند و در قدم دوم، با ایجاد پایگاه نظامی و استقرار نیرو و ناوگان دریایی و هوایی، استقلال این کشورها را مصادره می نماید.
به این ترتیب، سرکوب، مهار و مدیریت هرگونه حرکت های ایدئولوژیک ضد امریکایی در خاور میانه و ملت های عربی برای امریکا و قدرت های بزرگ، آسان می شود و خاور میانه جدیدی که از آن سخن گفته می شود عملا شکل می گیرد.
این اتفاق با به ظهور رساندن پروژه داعش در عراق و سوریه، اکنون رسما در حال روی دادن است. اکنون به گفته مقام های امریکایی عملا مرزی میان سوریه و عراق وجود ندارد و از سوی دیگر، امریکا گفته است که برقراری امنیت در عراق و سرکوب داعش، نیازمند اقناع ۲۰ میلیون سنی از دمشق تا بغداد است، معنای همه این موضع گیری ها این است که عملا کشورهایی به نام عراق و سوریه دیگر وجود ندارند و با توجه به اظهارات جو بایدن، منطقه جدیدی براساس تقسیم کشورها بر مبنای اقوام و مذاهب در حال شکل گیری است و جغرافیای تازه ای در حال ظهور است.
محمدرضا امینی-
خبرگزاری جمهور