آگاهی بازرگانیِ در شبکههای تلویزیونی کشور پخش میگردد که نوعی از خامه (قیماق) را تبلیغ میکند. در نخستین قسمتهای این آگاهی، گوینده چنان با شور و شوق از فرهنگ و فرهنگدوستی صحبت میکند که فکر کنی در پیوند به شهنامه فردوسی است، اما در پایان میبینی که، بر خلاف انتظار، سخن از نوعی از خامه و قیماق میباشد.
زبانِ تبلیغات، زبانِ احساسات و عاطفه است، نه عقلانیت و خرد. این زبان دغدغه حقیقت را ندارد و در پی تشخیص درست از نادرست نیست، بل شیوه بیانش سودجویانه است و به همین دلیل علیه تفکر نقاد توطئه میکند و مردم را به اسارت میکشد.
در این زبان، به قول هربرت مارکوزه، «ساخت تحلیلی بیان به گونهای است که الفاظِ مهمِ را از معانی حقیقیشان منفک میسازد، یا دستِ کم کلمات به زحمت بر معانی حقیقی خود دلالت میکند.» و حتی قیماق نیز بخشی از فرهنگ معرفی میگردد. زبان تبلیغات امروزه تنها در عرصه پیامهای بازرگانی کاربرد ندارد، بل حتی وارد سیاست شده و به زبانِ سیاست نیز مبدل گردیده است. بهگونه نمونه، شما انتخابات ریاست جمهوری افغانستان را ببینید.
یکی از چیزهایی که در این دور انتخابات ریاست جمهوری افغانستان توجه همگانی را جلب کرد، مسابقه پوشش لباس در میان نامزدها بود. شاید جالبترین منظره در این میان، صحنهیی بود که دکتر اشرفغنی احمدزی، در یکی از مناظرههایی تلویزیونی، پیراهن و تنبان افغانی و عمامه سفید بر سر کرده بود و در کنار رقیباش عبدالله عبدالله که کت و شلوار و نکتایی آبی به تن داشت، ایستاده بود. نحوه پوشش و لباسهای این دونامزد در آن شب، بیانگر ترسها و هراسهای شان بود.
اشرفغنی احمدزی، شخصیتِ تحصیلکرده و یکی از کارمندان پیشینِ بانک جهانی است. او در چنددهه پسین کمتر در افغانستان حضور داشته و یک فرد سکولار میباشد. نگرانی او در انتخابات ریاست جمهوری این بود که مردم افغانستان او را «بومی افغانستان» نپنداشته و به او رأی ندهند. او به همین دلیل به پوشش قبیلهیی روی آورده و بیشتر پیراهن و تنبان میپوشید و عمامه سر میکرد و رختی هم بر شانه اش می انداخت. اما در این میان دکتر عبدالله عبدالله، نامزد دیگر انتخابات ریاست جمهوری، به دلیل تعلق به اردوگاه جهاد و مقاومت میترسید که متهم به افراطیت و بنیادگرایی شود. این نامزد ریاست جمهوری نیز به خاطر تبرئهاش از این اتهام، بیشتر کت و شلوار و نکتایی میپوشید. مسابقه پوشش لباسهای مناسب در میان نامزدهایی انتخابات ریاست جمهوری به خاطر کمایی رأی تا جایی پیش رفت که (بنابر ادعای یک رسانه غربی) دکتر عبدالله عبدالله، نامزدِ پیشتاز انتخابات ریاست جمهوری در گفتگو با یکی از روزنامههایی غربی به قابلیتاش برای انتخاب لباس افتخار کرد و به شوخی گفت که حامد کرزی را نیز به خیاط خود معرفی نموده است.
انتخابات ۱۶ حمل گذشت و مردم افغانستان در پای صندوقهای رأی حضور یافته و به نامزد موردنظرشان رأی دادند. در حالی که معلوم نیست نحوه پوشش لباس نامزدان چهاندازه بر آرای شان اثرگذار بوده است، اما چیزی که آشکار گردید نوعی از بیتوجهی نامزدان افغانستان، اعم از تکنوکرات و جهادی، به دموکراسی بود. دموکراسی در سرزمینی رشد میکند که در آنجا تخم تفکر نقاد گذاشته شود و عقلانیت انتقادی رشد کند.
برتراند راسل میگوید: آن نوع روانشناسی که برای توفیق دموکراسی نیاز است، همان مزاج علمی میباشد؛ یعنی جایگاه میان شکاکیت و قطعیت. این نوع مزاج و روحیه، با عوامفریبی و مسابقه لباس به وجود نمیآید. تبلیغات کذایی، دشمن تفکر نقاد است.
با نمایش مسابقه لباس نامزدان ریاست جمهوری در کنار آنکه در پیکارهای انتخاباتی شان علیه عقلانیت انتقادی اقدام کردند، همچنین خرد همگانی مردم را نیز زیرسئوال بردند.
عبدالشهید ثاقب-
خبرگزاری جمهور