در حالی که مرجع اصلی اعلام نتیجه انتخابات، کمیسیون مستقل انتخابات و کمیسیون شکایتهای انتخاباتی میباشند، اما از دیروز بدینسو برخی نامزدان و هوادرانشان، در مخالفت با قانون انتخابات، خودسرانه دست به اعلام نتیجه زده و هر نامزدی، خود را برنده نود درصد آرای مردم اعلام میکند. از دیروز بدینسو هر قدر تلاش میکنم که با مراجعه به حافظه خود نمونه برای این خودسریها در تاریخ دموکراسی پیدا کنم، چیزی دستگیرم نمیشود. در عوض، هرقدر از این قبیل بیبند و باریها، قانونشکنیها و خودسریهایی را که سراغ دارم، در نظامهای شاهی و استبدادی کشور بوده است.
همین حالا نمونهیی را که حافظهام در اختیارم میگذارد، سنت اعلام پادشاهی، پس از وفات شاه، در تاریخ کشور میباشد. در گذشتهها وقتی شاه وفات میکرد، یکی از پسران او در یکی از شهرهای کشور و پسر دومیاش در شهر دیگر اعلام پادشاهی میکردند. امیر حبیبالله خان وقتی در کلهگوشِ لغمان درگذشت، یک پسرش در کابل، اعلام سلطنت کرد و پسر دومیاش در جلال آباد. اگر از پیامدهای رقابتها و منازعههای شهزادگان بر سر قدرت بگذریم، آنچه که در آن زمانها به آنها اجازه میداد که هر کدام در گوشهیی، اعلام شاهی کنند، اصل «تغلّب» بود. نظریه «تغلّب»، در فلسفه سیاسی مسلمانان، عبارت از دیدگاه فقهی - سیاسی است که نیزه و شمشیر را منبع مشروعیت سیاسی دانسته و غلبه کردن و قدرت را مرادف حقانیت می خواند. فقهای مسلمان این نظریه را در این جمله خلاصه کرده اند: «الحق لمن غلب» (حق با کسی است که غالب باشد).
میگویند یعقوب لیث صفار وقتی هوای سلطنت کرد، شمشیر برهنه خود را در برابر نیشابوریان کشیده و گفت: «مشروعیت خلیفه عباسی نیز از همین مدرک است و من هم چیزی غیر آن ندارم».
شهزادگان کشور نیز وقتی پدرشان وفات میکرد، هر کدام، شبیه یعقوب لیث صفار، با اتکاء به نیروی نظامی خود، اعلام شاهی کرده و خود را مستحقتر از دیگران در امر زمامداری اعلام میکردند. داور اصلی در منازعه قدرت، شمشیر بود. هر کسی که میتوانست با نوک شمشیر به قدرت برسد، نه تنها مورد قبول مردم، بل حتا مورد پذیرش فقهاء و دانشمندان نیز قرار میگرفتند.
امام محمّد غزالی، عارف بزرگ جهان اسلام، در نصیحت الملوک چنان از اصل تغلّب دفاع می کند که حتی شورش علیه حکومت ظالم را جایز نمی داند.
ابن خلدون، فیلسوف و مورخ مشهور جهان اسلام، در ستایش شمشیر می گوید: «زمامدار واقعی و نیرومند کسی که در پیشگاه مردم که حیثیت بردگان او را دارند، دستی بالای دستش نباشد».
خواجه نظام الملک در "سیاستنامه" آشکارا هشدار می دهد که حکومت عادل باعث تباهی مملکت می شود: «رعیت بی ادب گشته، از بسیاری عدل ما دلیر شده اند و اگر مالش نیابند، ترسم که در مملکت تباهی پدید آید».
بنابراین، گفته میتوانم که اعلام پادشاهی خودسر توسط شهزادگان در گذشته، اساساً توجیهی در فلسفه سیاسی آن روزگار داشت، اما اعلام خودسر پیروزی توسط نامزدان محترم ریاست جمهوری هیچ توجیهی در فلسفه سیاسی امروز ندارد. نظام سیاسی امروز افغانستان، نظام دموکراتیک و مردمسالار است. در این نظام، مبنای مشروعیت، نه زور و شمشیر، بل آرای مردم میباشد و یگانه مرجعی که قانوناً حق دارد تا آرایی مردم را شمارش نموده و بر بنیاد آن برنده را اعلام کند، کمیسیون مستقل انتخابات است. نامزدان محترم انتخابات ریاست جمهوری باید صبر کنند تا نتیجه، توسط مرجع اصلیاش اعلام شود. هرگونه پیشداوری در باره برنده و بازنده انتخابات توسط نامزدان محترم انتخابات ریاست جمهوری، در کنار آنکه اوضاع کشور را به سوی بحران سوق خواهد داد و زمینه را برای آغاز جنگ مهیا خواهد کرد، همچنان توسط مردم، زورگویی تلقی خواهد شد.
عبدالشهید ثاقب-
خبرگزاری جمهور