دو هفته پیش نیویارک تایمز نقشه و مقاله ای به چاپ رساند مبنی بر اینکه شاید تحولات اخیر در منطقه منجر به تقسیم شدن کشورهای عربی به کشورهای کوچکتر شود. از آنجایی که مقاله توسط تحلیلگر باسابقه رابین رایت نوشته شده بود جنجال و تحقیق گسترده ای در دایره تحلیلگرانی که بر روی مسائل خاورمیانه تمرکز دارند به راه انداخت. این نقشه در خاور میانه هم زمزمه های بسیاری را به راه انداخت دال بر اینکه در حقیقت گویای نیت جدید قدرت های غربی، اسرائیل و دیگر نیت های شوم برای تقسیم کشورهای پرجمعیت و بانفوذ عربی به کشورهای کوچک و ضعیف است.
عنوان مقاله "چطور می توان پنج کشور را به ۱۴ کشور تقسیم کرد؟" نیز تا حدودی به این گمانه بدبینانه دامن زد. این مقاله اعراب را به سال های ۱۹۱۶-۱۹۱۸ برد؛ زمانی که استعمارگران فرانسه و انگلیس سرزمین های عثمانی را به اردن، سوریه ، لبنان، عراق و اسرائیل تقسیم کردند؛ در حالی که کار دستی استعماری آنها هویت های جدید و مستقلی از قبیل کویت، بحرین ، امارات متحد عربی و غیره را به وجود آورد. در مقاله رایت از احتمال تقسیم شدن لیبی به سه بخش، عراق و سوریه به پنج بخش (دروزیها، کردها، علوی ها، شیعیان و سنی ها)، عربستان سعودی به پنج قسمت و یمن به دو قسمت سخن گفته شده است.
در غرب، معمولا رسانه ها بخشی از قدرت نرم نظام سلطه به حساب می آیند؛ همانطور که سینمای هالیوود به مثابه یک رسانه، در خدمت سیاست های آینده امریکا و سرنوشت امریکایی جهان قرار دارد؛ بنابراین تحلیل نیویارک تایمز نمی تواند به عنوان یک تحلیل و پیش بینی صرف مورد ارزیابی قرار گیرد که احتمال صحت و سقم آن، نصف نصف باشد.
از جانب دیگر، این تحلیل با نشانه شناسی رویکرد قدرت های بزرگ در برخورد با تحولات اخیر منطقه نیز بیگانه و ناهمگن نیست. امریکا، اسراییل و سایر قدرت های غربی، از آشوب های انقلابی بیش از دو سال اخیر توده ها در خاور میانه، بستر مناسبی برای اجرایی کردن طرح توطئه آمیز تقسیم و تجزیه و تلاشی کشورهای اسلامی به محدوده های ضعیف تر و کوچک تر استفاده کردند و این همان «خاور میانه جدید» است که اجرایی کردن آن سال ها پیش بر سر زبان استراتژیست های امریکایی و اسراییلی بود.
به نظر می رسد اکنون زمان مناسبی برای پیاده کردن آن طرح است؛ به همین دلیل، نقشه و تحلیل و ارزیابی این طرح، در یکی از روزنامه های معتبر امریکایی به قلم یکی از معروف ترین تحلیلگران غربی، رسانه ای می شود؛ تا با زمینه ذهنی و بستر تبلیغاتی اجرا و عملیاتی کردن آن به سرعت فراهم شود.
اوضاع جاری در کشورهایی مانند سوریه، عراق، لیبی، مصر، یمن، بحرین و لبنان نیز آشکارا نشانگر زمینه سازی عملی برای اجرای این سناریوست.
غرب به تأسی از سیاست جهانی امریکا مبنی بر تبدیل اسراییل به ژاندارم و قدرت بی رقیب منطقه که همزمان توان رویارویی تهاجمی با همه کشورهای اسلامی را داشته باشد، در پی آن است؛ تا با تقسیم واحدهای بزرگ اراضی وسیع کشورهای اسلامی که از قضا سرشار از انرژی نفت و دیگر پتانسیل های برتری بر اسراییل هم هستند، از ضریب و احتمال قدرت گیری آنها در آینده بکاهند و در نهایت زمینه را برای استیلای بی چون و چرای رژیم اسراییل بر کل منطقه، فراهم سازند.
در این میان، اگرچه برخی کشورهای سرسپرده عربی مانند عربستان سعودی، یمن، بحرین، لیبی، مصر کنونی و... تابع بی چون و چرای سیاست های امریکا هستند و با اسراییل نیز مشکل عمیق و جدی ندارند و تنها به دلیل حفظ ظاهر اسلامی شان، مجبور به احتراز از برقراری رابطه ای رسمی با آن رژیم اند؛ اما از یکسو این قدرت ها برای اسراییل، غیرقابل اعتماد و اطمینان هستند و از جانب دیگر، تحولات اخیر در خاور میانه نشان داد که بستر اجتماعی ادامه وضع موجود، برای همیشه فراهم نیست و ملت های سرکوب شده عربی، هر آن ممکن است سر به طغیان و شورش علیه وضع موجود و دستگاه های سلطه و سرکوب سیاسی و امنیتی سرسپرده امریکا بردارند و آنگاه ممکن است مدیریت و مهندسی بحران از عهده غرب نیز برنیاید؛ بنابراین از همین اکنون طرح تجزیه عربستان و دیگر کشورهای نسبتا امن عربی نیز در دستور کار امریکا قرار دارد.
محمدرضا امینی-
خبرگزاری جمهور
مرگ بر امریکا
درود بر خامنه ای رهبر فارس