۱
رساله نصایح نامچه

پیشگویی‌های‌ امیرعبدالرحمان ‌خان پیرامون افغانستان و روسیه

يکشنبه ۱۲ حمل ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۴۶
رساله ای تحت عنوان «نصایح نامچه» متن سخنرانی عبدالرحمان خان، در مجلس دربار واقع دره‌ی پغمان بوده که در آن نماینده دولت بریتانیا، خوانین و رؤسای طوایف سلیمان‌خیل حضور داشته‌اند.
پیشگویی‌های‌ امیرعبدالرحمان ‌خان پیرامون افغانستان و روسیه

رساله ای تحت عنوان «نصایح نامچه» در سال ۱۸۸۶م با انتظام میرمحمداعظم‌ خان و اهتمام عبدالرزاق دهلوی به زبان فارسی در مطبعه دارالسطنه کابل به چاپ رسیده است. این نوشته، متن سخنرانی عبدالرحمان خان، پادشاه افغانستان در مجلس دربار واقع دره‌ی پغمان بوده که در آن نماینده دولت بریتانیا، خوانین و رؤسای طوایف سلیمان‌خیل حضور داشته‌اند.
رساله متذکره به خواهش حاضرین در مجلس نوشته شده تا نسخه‌های آن در اختیار ایشان قرار گیرد.

 آنچه از مقدمه نصایح نامچه برمی‌آید، این اثر بخشی از پیشگویی‌های عبدالرحمان ‌خان بوده که برای قوم خویش پیشکش نموده تا از اوضاع زمانه آگاه باشند. در رساله متذکره، نوشتن آن یک عمل خیر خوانده شده و مطالعه‌اش برای زمان‌های نزدیک و دور، مهم گفته شده است.

این یادداشت، مطالب مهم رساله نصایح نامچه را به‌طور فشرده و منظم ترتیب نموده و با متن‌خوانا مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده است.

عبدالرحمان‌ خان سخنان خویش را در جلسه با گلایه از دولت بریتانیا آغاز می‌کند. او با انتقاد از این‌که در هنگام آماد‌گی حمله روس‌ها بر عساکر افغانستان در ناحیه‌ پنجده (در ترکمنستان کنونی)، نامه‌ای برای ژنرال لمسدن که از سوی بریتانیا مسؤل حدبخشی میان روس و افغانستان تعیین شده بود، فرستاده و او را از نیت شوم روس‌ها که همانا اشغال سرزمین‌ دولت‌های ضعیف می‌باشد، آگاه ساخته بود.

عبدالرحمان ‌خان از ژنرال لمسدن خواسته بود که برای وی اجازه‌ی ارسال عساکر را به پنجده بدهد، ولی ژنرال موصوف برای پادشاه افغانستان هشدار داده بود که هرگونه لشکرکشی و تحرک نظامی از سوی افغانستان، سبب برهم خوردن نظم و آرامش شده و به سود هیچ یک از طرفین نخواهد بود.

پادشاه افغانستان اظهار می‌دارد که اگر ژنرال لمسدن برایش اجازه می‌داد، او می‌توانست لشکری را آماده ساخته و در برابر پیشرَوی روس‌ها ایستاده‌گی می‌نماید. از نظر او، اگر ممانعت انگلیس‌ها نمی‌بود، می‌توانست پنجده و مرو را جز مملکت افغانستان نگهدارد. با وجود آن‌هم، وی دوستی بین مردم افغانستان و بریتانیا را نسبت به هر دولت دیگر جهان، به سود کشورش می‌خواند و از دوستی با روس‌ها بدگمانی می‌کند.

 عبدالرحمان خان در این مجلس، پیشگویی‌های خویش را که قبلاً با نماینده بریتانیا در امور افغانستان (ژنرال لمسد) در جریان گذاشته بود، دوباره بیان می‌دارد. در آن هنگام، بخشی از پیشگویی‌های او اتفاق افتاده و عده‌ای هم هنوز به وقوع نپیوسته بود.

او در زمینه چنین گفته است: «من در فصل تیره‌ماه برای جنرال لمسد صاحب خط نوشتم که حرف حدبخشی طولانی شده و کار از اندازه صلاحیت (صلح) آنچه من می‌دانم گذشته است. افسر روسی از یک طرف با شما حرف مصالحه می‌زند و از طرف دیگر لشکر خود را ازدیاد می‌کند. هر روزه صد و یا دوصد تن از روس‌ها به لشکر سابقه خویش ملحق می‌شوند. مبادا در عین زمستان که بدانند کمک و امداد از هرات نمی‌رسد، به مردم ما حمله نمایند. تا راه‌ها بسته نشده، یک دسته لشکر خویش را از کابل به آنجا می‌فرستم که در برابر لشکر روس قرار گیرند. اگر صلاحیت شد، بودن لشکر من در حد خود ضرر ندارد و اگر مقدمه (پیش‌روی) شد، ندامت و خسارت نمی‌آورد. من می‌دانم که تا روس یک حمله بر لشکر من نکند و امتحان مردم افغانستان را نگیرد، دست برنمی‌دارد و کار صلاحیت صورت نمی‌بندد».
 
او در ادامه می‌گوید که این پشنهادش از سوی ژنرال لمسد رد شد و آنچه را وی پیشبین بود، اتفاق افتاد. یعنی روس‌ها به پنجده حمله نموده و با کشتن و زخمی کردن عساکر محدود افغانستان، آنجا را متصرف شدند. این‌جا معلوم می‌گردد که عبدالرحمان ‌خان به حدی سرسپرده به انگیس‌ها بوده که در دفاع از خاک خویش، باید از آن‌ها اجازه دریافت می‌نمود.
اما در جنگ بر علیه مردم کشورش، با نهایت خشم برخورد می‌کرد. این به همان متلِ «شیرِ خانه و روباه صحرا» می‌ماند. به قول خود عبدالرحمان‌ خان در کتاب تاج‌التواریخ: «از سرهای یاغی‌های قبایل منکوخیل و شنواری در جلال‌آباد، دو کله‌منار ساختم تا پندی باشد برای دیگران».

تاریخ معاصر افغانستان بارها شاهد سرکوب اعتراضات داخلی و سرسپرده‌گی به دولت‌های خارجی از سوی زمامداران این کشور بوده است.

برمی‌گردیم به اصل موضوع که از نظر عبدالرحمان ‌خان حادثه پنجده از سوی ژنرال بریتانایی بگونه‌ی عمدی بوده است. به باور وی، «ژنرال لمسد می‌خواست که مابین مردم افغانستان و روس کُشت‌وخون واقع شود. به‌‌نظر لمسد، مبادا یک زمانی مردم افغانستان با دولت روس در این قرب جوار و نزدیکی حدود، مایل و راغب دوستی شوند. دوستی این‌ها با دشمن دولت بریتانیا، سراسر نقصان است».

پادشاه افغانستان خطاب به حاضرین داخلی و خارجی، این پندار ژنرال لمسد را خیال‌خام، تغافل، بی‌خبری و کم‌عقلی می‌داند. البته این موضوع را نیز باید یادآور شد که پیش از برگزاری این مجلس، کابینه دولت انگلستان تغییر خورده بود و ژنرال لمسد از وظیفه خویش استعفا داده بود. حزب مخالف بر اریکه قدرت قرار داشت و عبدالرحمان‌ خان نیز از آن واقف بود. در غیرآن صورت، ممکن بود او به توهین و تحقیر ژنرال لمسد نمی‌پرداخت.

به هرحال، عبدالرحمان ‌خان در حضور رؤسا و خوانین قبایل برای نماینده دولت بریتانیا که در این رساله نامی از او برده نشده، خاطرنشان ساخته است که افغانستان تنها در دوستی با انگلیس‌ها می‌تواند پیشرفت کند و از تهاجم کشورهای دیگر در امان بماند. او دولت روس را دشمن افغانستان و هند بریتانیایی می‌خواند. عبدالرحمان خان در تاج‌التواریخ نیز از مهمان‌نوازی روس‌ها در هنگام اقامتش در سمرقند سپاس‌گزاری می‌کند، ولی آن‌ها را دوست دولت و مردم افغانستان نمی‎‌داند.
 
پیشگویی‌های عبدالرحمان‌خان پیرامون سیاست‌ بعدی دولت روس در قبال افغانستان، شامل پنج مورد ذیل می‌باشد:
     نخست- به پندار عبدالرحمان‌ خان، روس‌ها بلاخره یک روزی به هندوستان لشکرکشی خواهند کرد. بنابراین، آن‌ها ناگزیر هستند که از مسیر افغانستان به آن سرزمین حمله کنند. نظریه‌ای که تاهنوز در بین تحلیل‌گران و نویسنده‌گان افغانستان قابل بحث و تأیید است. به این معنا که یکی از عوامل اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیرشوروی در سال ۱۹۷۹م، رسیدن روس‌ها را به هندوستان می‌دانند. پادشاه افغانستان می‌گوید که در نخست، روس‌ها از دولت و مردم افغانستان خواهند خواست که از طریق خاک این کشور بربالای هندوستان حمله می‌کنند. آن‌ها اظهار خواهند نمود که به مردم و دولت افغانستان کاری نخواهند داشت. روس‌ها، انگلیس‌ها را برای مردم افغانستان، دشمن اصلی خویش معرفی نموده و بیان خواهند کرد که بر علیه ایشان در هندوستان می‌جنگند. دولت روس از مردم افغانستان تقاضا خواهد کرد که سلاح و مهمات خویش را برای اطمینان خاطر به دست روس‌ها بسپارند. مبادا که در هنگام جنگ روس در برابر انگلیس‌، مردم افغانستان سلاح برداشته و همه‌ی عساکر روس را به خاک و خون بکشانند.

عبدالرحمان خان اضافه می‌کند که اگر دولت و مردم افغانستان برای روس‌ها اسلحه و مهمات خویش را بدهند، در زمره‌ی زنان محسوب خواهند شد. و اگر غیرت کردند و از درخواست روس‌ها انکار نمودند، آن‌ها خودشان را با مردم افغانستان گرفتار نخواهند کرد. وقتی‌که مردم افغانستان سلاح خویش را به روس‌ها ندهند، آن‌ها درخواست دیگری از این مردم خواهند داشت. روس‌ها خطاب به مردم افغانستان خواهند گفت که حالا شما اسلحه و مهمات خویش را برای ما نمی‌دهید، از این که دوست دولت ما هستید و اکنون آغاز دوستی از سوی شما است. بناءاً جوانان توانای‌تان باید در خط مقدم جنگ به هندوستان آماده شوند. شما باید دوستی خویش را با ما، در عمل نشان بدهید. در این مرحله، نامردان خاندان سلطنتی و دودمان درانی به مانند محمدخان و امثال آن، از جای خویش برخواسته و هزاران جوان را از هر قوم و خانه بیرون کشیده و به لشکر روس ادغام خواهند کرد. روس‌ها این جوانان را در خط مقدم نبرد پیش نموده و جان‌های آن‌ها نشانه توپ و تفنگ عساکر دولت انگلیس خواهد شد. اگر این جوانان از خط مقدم جنگ عقب‌نشینی کنند، عساکر روس که در عقب جبهه قرار دارند، به سینه‌های‌شان شلیک خواهند کرد. بنابراین، جنگ بین دولت روس و مردم افغانستان شعله‌ور خواهد شد.

   دوم- عساکر روس بخاطر در امان بودن از هجوم مردم افغانستان، مجبور هستند که به‌طور دسته دسته از خاک این کشور بگذرند و نیاز به غله خواهند داشت. آن‌ها نمی‌توانند تمام غله مورد نیاز خویش را از کشورشان با خود حمل نمایند. روی این ملحوظ، روس‌ها ناگزیراند که غله مورد نیاز خویش را از مردم افغانستان با نرخ گزاف خریداری کنند. افغانستان کشوری است که خودش با کمبود غله مواجه می‌باشد. اگر مردم افغانستان برای روس‌ها غله ندهند، آن‌ها چنین خواهند پرسید؛ این رسم دوستی نیست که برای دوستان‌تان غله ندهید. و اگر این مردم غله را برای عساکر روس بدهند، کشور به قلّت غله مواجه خواهد شد. این‌جا است که بخشی از مردم افغانستان از گرسنگی هلاک و بخشی هم فراری خواهند شد. بناءاً دوستی بین روس‌ها و مردم افغانستان ناممکن خواهد شد.

    سوم- اگر روس‌ها به افغانستان حمله نمایند، مشکل دیگری نیز پیش خواهد آمد. مردم افغانستان بر بالای خانواده‌های خویش تسلط کامل دارند، اما روس‌ها که پیرو دین نصارا هستند، زنان‌شان از اختیارات بیشتر برخوردارند. زنان افغانستان با پیروی از زنان روس، بی‌سَتری را اختیار خواهند کرد. مردم افغانستان، همان آدمی را که با زن او بدکاری کرده باشد، می‌کشند. بناً این مردم، هم زن و هم مرد را از بین می‌برند. اگر این مرد یک روس باشد، روس‌ها از حاکم آن وقت بازخواست کشته شده‌ی خویش را خواهند نمود. اگر آن حاکم بازخواست کشته شده روس را بکند، او نیز برای قوم خویش به مانند یک نفر از روس‌ها پنداشته خواهد شد. مردم این کشور، از کشتن این گونه حاکم نیز باکی ندارند. پس معامله به این‌جا خواهد کشید که دوستی به دشمنی مبدل گشته و جنگ با روس‌ها لازمی خواهد شد.

    چهارم- افغانستان در میان دولت هند بریتانیایی و دولت روس به‌عنوان حجاب در نظر گرفته شده است و نباید هیچ دولتی به این کشور حمله‌ور شود. خاصیت مردم افغانستان این است که هرگاه یک دولت خارجی بخواهد این مردم را پایمال کند، آن‌ها در برابرش ایستاده‌گی نموده و به جنگ می‌پردازند. بنابراین، اگر دولت روس بخواهد به افغانستان حمله کند، مردم این کشور هیچ‌گاهی با آن‌ها دوست نخواهند شد. زیرا مردم افغانستان هرگز خوش ندارند که خاک‌شان از سوی یک دولت نصرانی و یا مسلمان مورد تعرض قرار گیرد.

    پنجم- به نظر عبدالرحمان خان، شاید یک روزی دولت روس از مردم افغانستان بخواهد که بخشی از خاک خویش را در مرز با دولت ایران، در اختیار آن‌ها قرار دهند. روس‌ها علاقمند تسخیر ایران نیز هستند. در آن زمان، دولت و مردم افغانستان باید به دولت روس چنین بگویند: «ما هرگز اجازه نمی‌دهیم که از حاشیه خاک ما بر بالای کشور همسایه ما حمله صورت گیرد. اگر شما امروز از این طریق بر بالای کشور دوست ما حمله نماید، روز دیگر سرزمین ما را نیز اشغال خواهید کرد». هرگاه دولت روس یک حکومت ضعیف را به فریب و یا زور بدست آورد، چندی بعد آنرا جز دولت خویش نموده و هرگز خیال بیرون شدن از آن را نخواهد کرد. پس اگر دولت روس به هر بهانه‌ای وارد افغانستان شود، به رضایت خودش بیرون نخواهد شد. روی این دلیل، جنگ بین مردم افغانستان و دولت روس حتمی خواهد بود. بناءاً لازم نیست که برای دولت روس اجازه ورود به خاک افغانستان داده شود؛ چون ‌بیرون کردنش مشکل خواهد بود.

عبدالرحمان ‌خان پیشگویی‌های یادشده را برای مردم افغانستان و دولت بریتانیا مهم دانسته و برای آن‌ها نصحیت کرده که در برابر دولت روس باهم دوست و متحد باشند. او خاطرنشان ساخته است که بنابر دلایل مطرح شده، دوستی میان مردم افغانستان و دولت روس ناممکن خواهد بود. پادشاه افغانستان از نماینده دولت بریتانیا می‌خواهد که تمام موضوعات یادشده را به رهبری خویش در انگلستان، گزارش دهد و برای‌شان اطمینان داده شود که هیچ‌گاهی به گزارش‌های نادرست در قبال دولت و مردم افغانستان باور نکنند.
هم‌چنین در متن پایانی نصایح نامچه، عبدالرحمان‌ خان پادشاه مردم افغانستان و خراسان خوانده شده است.

نویسنده:  رحمت‌الله آرین‌پور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
عبدور رحمان یک خائن بودن وظالم و یک چوپان نافهم بودن ونوکری انکلیسی مک کار واحمق برحم برملت ومردوم افغانستان
پربازدیدترین