با مروری کوتاه بر وضعیت جاری در سرتاسر افغانستان، دیده میشود که حکومت بر هر اتفاق خورد و کلان خاموشی اختیار کرده است.
از هرات تا غور معلمان – از نبود معاش کافی برای زندگی کردن که حقشان است- دست به اعتراض و اعتصاب زدهاند. زیرا آنچه را که در حال حاضر برای معلمان و حتا مأمورین دولت معاش پرداخت میشود برای زنده ماندن است، نه زندگی کردن. در سوی دیگر اما تفاوتِ زیاد در معاشاتفرمایشی یک قشر خاص وجود دارد که یک بخش کلان از هزینه دولت، صرفِ آن میشود.
در نزدیکی هرات و غور در ولایت هلمند، اما به گفتهی عضو شورای ولایتی، سربازانی که "برای مقابله با طالبان در سنگر بودند،" بگونهی دستهجمعی از سوی نیروهای خارجی به رگبار گلوله بسته شدند که به گفتهی سخنگوی آن ولایت، در اثر حملهی مذکور 17 تن از سربازان همراه با فرمانده ایشان کشته شدند. این چندمین بار است که این گونه حوادث صورت میگیرد، اما هیچگاه بگونه جدی مورد پیگرد قانونی قرار نگرفته است.
در این روزها و در داخل پارلمان پس از مسخرهی انتخابات، وکلای به اصطلاح مردم؛ عنقریب یکدیگر را به سان گرگ بدرند. چندصد متر دورتر از ساختمان پارلمان، در بازارچهی دوغآباد سه سرباز از سوی طالبان در حین افطاری بگونهی فجیعانه به قتل رسیدند. در دور و برِ ارگ، اما هشدارهای شورای نامزدان انتخابات ریاست جمهوری برای پایان کار رئیس جمهور، هر روز زبانه میکشد.
یوناما در تازهترین گزارشاش از "تاثیر دوامدار فساد در عرصههای مختلف زندگی مردم در افغانستان، کاهش اعتماد مردم به نهادهای دولتی و فساد، به عنوان مانع تلاشها برای تأمین صلح و رفاهِ پایدار" هشدار داده است. با این همه گویی که سردمداران حکومت با برنامهریزی حفظ قدرتِ خود فکر میکنند، و بر هر اتفاق خورد و بزرگ دیگر خاموشاند.
اگر وضعیت با چنین حالتی ادامه یابد، هر روز دامنهی ناامنی، ترور، آتش نفاق و تعصب بیشتر وبیشتر شده و به سان موریانه مغز و استخوانِ ثبات اجتماعی را میخورد؛ آنچه که دولت مسئول درجهیک چنین وضعیتی و نابسامانی ها است. برعکس مهار این وضعیت، اما در این روزها «فیسبوک چلونکیهای» ارگ، به عنوان برنامههای دراز مدتِ حکومتی هر چیز را راست و دروغ به رخ مردم میکشند، در حالی که همه این برنامهها نمایشیاند که هیچ ریشه در ساختن اساسی حل مشکل مردم و کشور ندارد. زیرا سردمداران حکومت از برنامههای بلند و بالایی که قبل ایجاد حکومت وحدت ملی داده بودند، قادر نشدند که آن را عملی سازند.
از مبارزه با فساد اداری-مالی گرفته تا اصلاحات انتخاباتی و نیز ریشهکن سازی و یا حداقل کاهش فقر و بیکاری همه و همه از وعدههای بودند که حکومت در برابر آن کوتاه آمده است. افزون بر اینها تعصبقومی و نژادی از دستآوردهای حکومت است که بگونهیی سستماتیک حتی از همان روزهای نخست تشکیل حکومت وحدت ملی، در نهادهای دولتی زبانه کشیده بود.
ناامنی و قتلهای زنجیرهای در کابل خواب را از چشمان مردم ربوده است. چنانچه هر روزه در گوشه و کنارِ پایتخت مردم ترور میشوند، اما هیچکس مسئولیت آن را بر دوش نمیگیرد. حداقل تاکنون هیچ یک از عامل این قتلها به پنجهی قانون سپرده نشده است، و اگر هم سپرده شده بگونهای علنی و در حضورداشت رسانهها و مردم محاکمه و مجازات نشدهاند. تنها پرسشی که نزد مردم باقی مانده اینکه با ادامهی این وضعیت فردا اگر رئیس جمهور ترور شود مسئولیت آن را کی بر دوش خواهد گرفت؟!
با توجه به مسئولیت حکومت و نیز شکنندهگی وضعیت جاری، از چند حالت خالی بوده نمیتواند. نخست اینکه حکومت از هر اتفاقی که میافتد با خبر نیست، و اگر هم باخبر است بیپروایی میکند، و اگر هم پروایی دارد از دستاش چیزی ساخته نیست. گویی که ارگنشینان همواره در فکر حفظ امنیت دیوارهای آهنین ارگ و نیز تداوم قدرت خود هستند. ارگنشینان و حتا آنهایی که -در صورت برگزاری انتخابات- در کمین کسب قدرت نشستهاند، باید درک کننده که کارد به استخوان مردم رسیده است.
اما آنهایی که بر تداوم عمر این حکومت راست و یا دروغ شعار سر میدهند، این را بدانند که اگر بر وضعیت کنونی تغییرات بنیادی بوجود نیاید و یا رویکردی درستی سنجیده نشود، در واقع ایشان بر چندبرابر شدنِ ناامنی، گسستهای زبانی و تعصب، فاصلهی مردم از دولت، ناباوری بر انتخابات و شعارهای دورغین مبارزه با فساد و اشتغالزایی کمک خواهند کرد. آنچه که جز یاری رساندن بر وضعیت تیره و تار کنونی بر چیزی دیگر پیشدستی نمینمایند.
سیفالدین سدید احمدی-
خبرگزاری جمهور