از صلح مصلحتی تا ادبیات جنگ

25 ثور 1396 ساعت 22:16




امرالله صالح؛ رییس پیشین امنیت ملی و از مقام های امنیتی حکومت، اخیرا در مراسمی در ولایت کاپیسا توافق‌نامه صلح میان حکومت و حزب اسلامی را خلاف قانون اساسی خواند و گفت که او با روند صلح در کشور مخالف نیست؛ اما شیوه‏ استقبال حکومت از گلبدین حکمتیار انتقاد برانگیز است.
وی حکمتیار را شریک نبرد‏ها و کشتار شهروندان در ۱۷ سال گذشته خواند و گفت که او در سخنرانی‎هایش از قربانیان جنگ هیچ یادی نکرد و این کار حکمتیار، توهین به قربانیان جنگ است.
عبدالرؤوف ابراهیمی؛ رییس مجلس نمایندگان در واکنش به اظهارات آقای صالح گفت:"برای آینده افغانستان و زندگی مردم توجه جدی باید داشته باشیم. به جای برنامه‌های تنظیمی باید برنامه ملی و آجندای ملی داشته باشیم."
وی گفت که متأسفانه برخی افراد به اشاره بیگانه‌ها می‌خواهند تا پروسه صلح به چالش کشیده شود.

محمدعلم ایزدیار؛ معاون اول مجلس سنا نیز در این باره گفت:"از تمامی احزاب سیاسی می‌خواهیم که به وضعیت کشور توجه داشته باشند، برای نجات و منافع ملی کشور فکر کنند و اختلافات درونی شان را کنار بگذارند."

صرف نظر از توصیه های خیرخواهانه ای که از سوی اعضای ارشد هردو مجلس نمایندگان و سنا برای جلوگیری از تشدید تنش میان حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار و دیگر احزاب جهادی، صورت گرفته است، واقعیت این است که توافق صلحی که میان آقای حکمتیار و اشرف غنی منعقد شد، بر پایه یک مصلحت شکننده و به شدت آسیب پذیر بود؛ مصلحتی که لازمه آن، انکار بخش بزرگی از واقعیت های دیروز و امروز تاریخ سیاسی افغانستان می باشد.

یکی از لوازم پایداری این پیمان صلح، نادیده گرفتن فصلی مهم و اثرگذار از تاریخ تحولات سیاسی افغانستان طی دست کم ۴۰ سال گذشته است. اشرف غنی با حکمتیار صلح کرد، بر پایه این شرط نانوشته و ضمنی که هیچکس عقبه سیاسی آقای حکمتیار را ورق نزند. هیچکس در مورد مواضع، رویکردها، کارنامه های گذشته و برنامه های آینده او، چیزی نپرسد. هیچکس نخواهد بداند که چرا آقای حکمتیار و حزب او در طول ۱۷ سال گذشته شانه به شانه تروریست ها برای براندازی دولت مرکزی افغانستان جنگید و خون صدها نفر را بر زمین ریخت.

حتی قبل تر از آن، هیچکس نباید سؤال کند که چرا برتری جویی های آقای حکمتیار، موجب شد ثمره جهاد و انقلاب مردم افغانستان، نابود شود و جای آن را جنگ های درازدامن داخلی، درگیری های مرگبار درون گروهی جهادگران، رقابت های منفی، تنش های ویرانگر و بروز شکاف های عظیم و هولناک اجتماعی، قومی و مذهبی در جامعه افغانستان بگیرند.

این صلح مصلحتی به اندازه ای شکننده و آسیب پذیر است که حتی کسی به خود جرأت نمی دهد که از آقای حکمتیار بپرسد که اگر با دولت صلح کرده است، چرا شبه نظامیان اش را خلع سلاح نمی کند؟ چرا در حضور هزاران ملیشه مسلح غیر قانونی و غیر مسؤول، نمایش قدرت اجرا می کند، مانورهای سیاسی و تبلیغاتی برگزار می نماید و در سخنرانی هایش، همچنان از ادبیات جنگ، تنفر، تفرقه و تنش استفاده می کند؟
صلحی که میان اشرف غنی و گلبدین حکمتیار، منعقد شده است، یک صلح شکننده مصلحتی است که مانع از طرح پرسش های بنیادی در خصوص گذشته، حال و آینده افغانستان می شود، بی آنکه صورت مسأله را پاک کند و یا موضوعیت کاربردی این پرسش ها و دغدغه ها را از میان ببرد.

این صلح و این مصلحت تا چه زمانی پایدار خواهد ماند؟ اشرف غنی یا حکمتیار تا کی خواهند توانست، با راه رفتن بر لبه تیغ، مانع از سقوط به ورطه پرسش های بنیادی شوند که یک جهان، حقایق تاریخی را در خود مستتر دارند؟

آنچه از زبان امرالله صالح بیان شده یا آنچه پیشتر از آن، در بیانیه حزب جمعیت اسلامی، بازتاب پیدا کرد، در واقع نشان می دهند که با وجود تمام شدن جنگ میان حکمتیار و رقبا، ادبیات جنگ، هنوز با قدرت، کاربرد دارد و مورد استفاده است و این چیزی است که نخستین بار در سخنرانی های خود آقای حکمتیار پس از بازگشت او به زندگی ملکی، بازتاب پیدا کرد.

استفاده از ادبیات جنگ، یکی از نشانه های بارز و مهم شکننده بودن صلح مصلحتی حکمتیار- غنی است و روشن نیست که در چنین وضعیتی آنها تا چه زمانی می توانند در پرده مصلحت، حقیقت را انکار کنند و مانع از بروز آن در قالب پرسش ها و دغدغه های بنیادی ناظر بر واقعیت های تاریخی دیروز و امروز افغانستان شوند.

عبدالمتین فرهمند- خبرگزاری جمهور


کد مطلب: 94453

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/article/94453/

جمهور
  https://www.jomhornews.com