لطیف پدرام و تحریف داعیه تاجیکان

3 میزان 1393 ساعت 10:27




عبداللطیف پدرام، عضو مجلس نمایندگان، دیروز در جلسه عمومی آن نهاد از ساختار «حکومت وحدت ملی» انتقاد کرد و بنیان‌گذاران آن را متهم به نادیده‌گرفتن تاجیکان نمود.
سخنان دیروزی آقای پدرام، واکنش‌های بسیاری در شبکه‌های اجتماعی داشته است. برخی‌ها او را نماد شجاعت و جرئت خوانده و از انتقادهایش استقبال کرده‌اند و برخی دیگری او را نماد پوپولیسم و دورویی دانسته و وی را متهم به موج‌سواری نموده‌اند.
اگر از مخالفت‌ها و موافقت‌های عاطفی بگذریم، آن‌چه در سخنان دیروزی آقای پدرام به گونه صریح و آشکار تحریف گردید داعیه دادخواهی تاجیکان بود. واقعیت این است که مشارکت سیاسی اقوام در ساختار حکومت بر اساس اصل سهمیه‌بندی هیچ‌گاهی داعیه تاجیک‌ها نبوده است. شنیده‌ام و خوانده‌ام که هزاره‌ها در دوره حکومت مجاهدین برای سهمیه‌بندی می‌جنگیدند، اما من هیچ متنی را از گذشته‌های دور تاریخی تا هنوز سراغ ندارم که در آن از سهمیه‌بندی به عنوان داعیه تاجیکان سخن رفته باشد. داعیه تاجیکان در طول تاریخ، داعیه شایسته‌سالاری بوده و مهم‌ترین تلاش شان، مبارزه در راه براندازی سیستم قبیله‌سالاری. این یک داعیه گشن‌بیخ و تاریخی است و تاجیکان، به عنوان وارثان اندیشه سیاسی ایران‌شهری، از هنگامی این داعیه را مطرح کردند که با استیلای قبایل ترک و مغول در این حوزه تمدنی سیستم قبیله‌سالاری حاکم گردید و شایسته‌سالاری جای خود را به قبیله‌گرایی داد.
استیلای قبیله‌سالاری در حوزه تمدنی ما، در حقیقت درد و رنج اصلی تاجیکان را از گذشته‌های دور تا به امروز تشکیل می‌دهد. یکی از دلایل این‌که شعار «ما نمی‌خواهیم نفر دوم باشیم» این همه در میان نسل جوان مان محبوبیت دارد، این است که «نفردوم‌بودن»، استعاره‌ای است برای درد و رنج تاریخی تاجیکان. داده‌های تاریخی نشان می‌دهد که تاجیکان در طول تاریخ مردمانی بودند که با امور حکومت‌داری و دولت‌داری آشنا بوده و همواره اداره و دیوان این سرزمین توسط آن‌ها مدیریت می‌شده و بیش‌تر سیاست‌نامه‌ها و نصیحت‌الملوک‌ها و «تاریخ‌الوزرا»ها توسط آن‌ها نوشته شده است: حضور خانواده برمکیان در دستگاه بغداد و حضور وزیران فارسی‌زبان مانند خواجه نظام‌الملک و ... در دستگاه سیاسی قبایل ترک و مغول و تأثیرگذاری آن‌ها در امر دولت‌داری چیزی نیست که کسی بتواند آن را انکار کند. سیاست‌نامه‌هایی را که فارسی‌زبان‌ها نوشته بودند به شهادت پژوهش‌گران مانند ماریو گرینیاسکی، از منابع مهم مورد استفاده کارگزاران دستگاه‌های دولتی دوره اسلامی بود.
در حالی که از دانش سیاسی تاجیکان و سایر فارسی‌زبان‌های منطقه دربارهای قبایل ترک و مغول و خلافت بغداد استفاده می‌کردند و دربارهای شان را سر وسامان می‌دادند، اما آن‌ها اغلباً به دلایل قبیله‌ای نمی‌توانستند در رأس قدرت قرار بگیرند. شما اگر سیاست‌نامه خواجه نظام‌الملک طوسی را بخوانید، خواهید دید درد و رنج او در این کتاب، دقیقاً همان درد و رنجی است که جوانان امروز مان ناله و فریاد می‌کنند. درد و رنج خواجه نظام‌الملک و سایر تاجیکان، فقدان سهمیه‌بندی نبود و نیست و هرکسی که تلاش می‌کند آن را تبدیل به داعیه این جماعت نماید، دقیقاً نمک بر زخم آن‌ها می‌پاشد. تاجیک، قبیله‌ای شدنی نیست و پدرام یک داعیه تاریخی را تحریف کرده است.
عبدالشهید ثاقب- خبرگزاری جمهور


کد مطلب: 56463

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/note/56463/

جمهور
  https://www.jomhornews.com