امروزه، افراد و اشخاص بیشماری وجود دارند که دم دروازه محاکم و دادگاهها منتظر نشسته هستند تا کسی پیدا شود و آنها را به خاطر شهادت و سوگندخوری استخدام کنند؛ همان کسانی که در زبان عامیانهی ما برای شان، «قرآنخوران دهن محکمه» میگویند. این نشان میدهد که مراسم تحلیف و سوگندخوری، تشریفاتی بیش نبوده و امروزه جنبة بازدارندگی خود را از دست داده است.
یکصد و دو عضو کمیسیون رسیدگی به شکایتهای انتخاباتی، امروز در کابل مراسم تحلیف به جا آورده و سوگند خوردند که به صورتِ صادقانه و شفاف با شکایات برخورد خواهند کرد. عبدالستار سعادت، رییس کمیسیون رسیدگی به شکایتهای انتخاباتی، در این مراسم، جایگاه اعضای اینکمیسیون را مهم خوانده و گفت: «شما جایگاه محکمههای ابتداییه انتخاباتی را در ولایات دارید و فراموش نکنید که اگر یک قاضی، در قضاوت خود مرتکب اشتباه شود فقط چند نفر متضرر خواهند شد، ولی اگر شما مرتکب اشتباه شوید، ۲۵ میلیون افغان زیان خواهند کرد».
امروز وقتی مراسم تحلیف اعضای کمیسیون را دیدم و سخنانِ رییس کمیسیون انتخاباتی در پیوند به نقش و اهمیت آن نهاد را شنیدم، پرسشی در ذهنم خلق شد مبنی بر اینکه آیا جناب سعادت، به جز از برگزاری مراسم تحلیف، ساز و کاری دیگری را نیز درنظر گرفته است که از برخوردهای قومی و سلیقه ای مسئولان بررسی شکایتهای انتخاباتی جلوگیری کند؟ آیا تنها سوگند، کافی است؟
سوگند و مراسم تحلیف در گذشتهها، نقش مهم در بازدارندگی داشت. دنیای گذشته، دنیای رازآلود و افسونزده بود و مردم، همواره، از نقش موجودات ماوراء طبیعی و قدرتهای، مانند جن و پری و دیو و... در سمتوسودهی سرنوشت شان میگفتند، و از این بابت، بیمناک بودند.
بیهقی دربارة مردم روزگار خود مینویسد: «بیشتر مردم عامه بر آناند که باطل ممتنع را دوست دارند، چون اخبار دیو وپری و غول بیابان و کوه و دریا که احمقی هنگامه سازد و گروهی برحول او گرد آیند و وی گوید در فلان دریا جزیرهای دیدم و پانصدتن جایی فرود آمدیم در آن جزیره و نان پختیم و دیگها نهادیم چون آتش تیز شد و تبش بدان زمین رسید از جای برفت، نگاه کردیم ماهی بود؛ و در فلان کوه چنین و چنان چیزها دیدم، و پیرزنی جادومردی را خر کرد و باز پیرزنی دیگر جادوگوش او را به روغنی بیندود تا مردم گشت، و آنچه بدین ماند از خرافات که خواب آرد نادان را چون شب برای شان شمرند. و آن کسانی که سخن راست خواهند تا باور دارند ایشان را از دانایان نشمرند، و سخت اندک است عدد ایشان و ایشان نیکو فراستانند».
در دنیای گذشته، کسانی که سوگند ادا میکردند، از ترسِ خشمِ نیروهای فوقطبیعی، سوگندشکنی نتوانسته و کوشش میکردند به عهد و پیمانِشان وفادار باقی بمانند. کسانی که سوگند میخوردند و عهدشکنی میکردند، در میان مردم به «قرآنزده» مشهور شده و منفور و مطرود اعضای اجتماع قرار میگرفت. اما دهسال پسین در افغانستان، سالهای افسونزدایی بود. همانگونهیی که امروزه دیگر کسی حاضر نیست که برای معالجة بیماریاش نزد ملا و فالبینی مراجعه کند، همچنان کسی حاضر نیست که از پیامدهای دنیوی سوگندشکنی ترسیده و به عهد و قولش وفادار بماند. امروزه، افراد و اشخاص بیشماری وجود دارند که دم دروازه محاکم و دادگاهها منتظر نشسته هستند تا کسی پیدا شود و آنها را به خاطر شهادت و سوگندخوری استخدام کنند؛ همان کسانی که در زبان عامیانهی ما برای شان، «قرآنخوران دهن محکمه» میگویند. این نشان میدهد که مراسم تحلیف و سوگندخوری، تشریفاتی بیش نبوده و امروزه جنبة بازدارندگی خود را از دست داده است.
بنابراین، من به عنوان یک شهروند کشور نمیتوانم به سوگندهای اعضای کمیسیون شکایتهای انتخاباتی باور کنم. کمیسیون شکایتهای انتخاباتی، اگر میخواهد اعتماد مردم را جلب کند، باید راهکارهای شفافتری را بسنجد و درنظر بگیرد. دوران «قرانخوری» گذشته است. من به سوگندهای تان نمیتوانم اعتماد کنم.
عبدالشهید ثاقب- خبرگزاری جمهور