سه مقام ارشد طالبان به شرط حفظ هویت خود به انبیسی نیوز گفتند که در درون این گروه شکاف جدی و رو به افزایشی میان جناح قندهار و جناح کابل در خصوص مساله آموزش دختران وجود دارد.
این مقامها که از جناح قندهار هستند، ممنوعیت آموزش دختران را «اشتباه» و تصمیمی نادرست توصیف کردهاند. به گفته آنها، محدودیتهایی که طالبان در این زمینه اعمال کرده است، به قدری سرکوبگرانه و غیرمنطقی است که برخی از اعضای ارشد این گروه در ماههای اخیر خواستار لغو این محدودیتها شدهاند.
اختلافات میان رهبران طالبان و شبکه حقانی، کاملاً واضح و مبرهن است. اگرچه سخنگویان طالبان به طور مذبحانهای تلاش میکنند تا این اختلافات را عادی جلوه دهند، از شدت آن بکاهند و همچنان رهبر اقتدارگرای طالبان در قندهار را مسلط بر اوضاع و بقیه را مطیع او نشان دهند.
در این میان، بدیهی است که آموزش دختران یکی از مباحث اختلافبرانگیز میان رهبران طالبان محسوب میشود. در گذشته گزارشهایی منتشر شده بود مبنی بر اینکه شماری از رهبران و مقامات طالبان که مخالف ممنوعیت کامل آموزش دختران در افغانستان هستند، دختران خود را به مکاتب پنهانی و خصوصی میفرستند و یا به هر بهانهای زندگی در خارج از کشور را ترجیح میدهند تا آنها برخلاف میلیونها دختر افغان از موهبت آموزش در مکاتب دانشگاهها برخوردار باشند.
منتقدان میگویند که دختران افغان، قربانی دو خوانش انحرافی از اسلام توسط رهبران طالبان شدهاند. در یک سمت این تنش ملا هبت الله آخوندزاده و حلقه قندهار قرار دارد که از طالبان تندرو به شدت مذهبی عمیقاً قبیلهگرا و مخالف هرگونه تغییر محسوب میشوند و در جانب مقابل، طالبان لیبرال وابسته به غرب که برای پیشبرد پروژههای استعماری کارفرمایان خود، تظاهر به تعهد به ارزشهای مدرن و دموکراتیک میکنند.
از نظر اقتدارگرایان قندهار، بر اساس سنتهای پشتونوالی و ارزشهای قبیلهای، حضور زنان در اجتماع، یک منکر آشکار محسوب میشود و ممکن است زمینه ساز فساد و فحشا شود. بنابراین زنان و دختران باید در خانهها بمانند، به امور خانه و آشپزخانه بپردازند و بهترین وسیله برای تامین امیال مردان باشند.
در برابر اما طیفی از طالبان به اصطلاح لیبرال قرار دارند که معتقد اند ممنوعیت کامل تحصیل دختران، ریشه در شریعت ندارد؛ بلکه با احکام شرعی و دستورات اسلامی در تضاد است.
در حال حاضر، منتقد صریح اللحجه سیاست ممنوعیت آموزش دختران توسط رهبر طالبان، شیرمحمد عباس استانکزی است؛ کسی که در پی آخرین انتقاد تند و صریح خود علیه رهبر طالبان، تهدید به بازداشت شد و به دنبال آن به کمک ملا یعقوب مجاهد از افغانستان گریخت.
طالبان سنتیتر، آقای استانکزی را متهم به غربگرایی، اشرافیت و زندگی لیبرالی میکنند و در این زمینه او و نزدیکانش را متهم میسازند که از اسلام فاصله گرفته، ظواهر احکام اسلامی را رعایت نمیکنند و با تبلیغ تحصیل دختران و حقوق زنان، زمینه ساز فساد و فحشا در «جامعه اسلامی» افغانستان میشوند.
البته به نظر نمیرسد که عباس استانکزی تنها چهره منتقد ممنوعیت آموزش دختران توسط رهبر طالبان باشد. چنانچه در خبر بالا نیز اشاره شد، شماری دیگر از مقامات طالبان از جمله سراج الدین حقانی؛ رهبر شبکه حقانی نیز به شدت با ملا هبت الله آخوندزاده اختلاف دارد و بعید نیست که یکی از موارد اختلافی میان آن دو، موضوع بحث برانگیز آموزش دختران باشد.
با این حال، منتقدان میگویند که حتی مقامات طالبان طرفدار آموزش دختران در افغانستان نیز آنگونه که وانمود میکنند به این واقعیت معتقد نیستند. به عبارت دیگر، اطمینانی وجود ندارد که اگر فردی مانند سراج الدین حقانی در جایگاه کنونی هبت الله آخوندزاده قرار میداشت در زمینه آموزش دختران طور دیگری عمل میکرد.
بر بنیاد این دیدگاه، مخالفت این دسته از مقامات طالبان با فتوای ملا هبت الله آخوندزاده در زمینه ممنوعیت آموزش دختران، پیش از آنکه برآمده از باور و عقیده راستین آنها در این زمینه باشد، انگیزههای سیاسی دارد تا بخشی از جنگ قدرت میان جناح قندهار و جناح کابل محسوب میشود.
از جانب دیگر، آموزش دختران تنها مورد اختلافی میان کابل و قندهار یا شبکه حقانی و ملا هبت الله نیست. آنها درباره دیگر زمینههای حکمرانی و فرمانروایی نیز اختلاف دارند. به عنوان نمونه، از نظر سراج الدین حقانی ملا هبت الله آخوندزاده یک مانع بزرگ در مسیر به رسمیت شناخته شدن رژیم طالبان از سوی قدرتهای غربی است و باید از میان برداشته شود.
در جانب مقابل نیز طرفداران رهبر قندهار، سراج الدین حقانی را به وابستگی به سرویسهای استخباراتی غرب متهم میکنند و او را به اندازه کافی یک طالب قشری، سنتی و معتقد به اصول ایدئولوژیک این گروه نمیدانند.
بنابراین دفاع ضمنی شبکه حقانی و طیف رهبران همسو و سراج الدین از حق آموزش دختران نیز پیش از آنکه ریشه در باورها و اعتقادات آنها بر اساس احکام و دستورات اسلام داشته باشد، برآمده از اراده و منافع سیاسی و جاه طلبانه آنها در مقابله با اقتدارگرایی ملا هبت الله است. به همین دلیل بعید است که اگر هبت الله و سراج جابهجا شوند، چیزی در زندگی رقتانگیز دختران افغانستان تغییر کند.
نرگس اعتماد - جمهور