۰

فقر، حرمان و منطق ضد قرآنی رهبر طالبان

دوشنبه ۱۱ حمل ۱۴۰۴ ساعت ۰۸:۵۰
منطق منحط رهبر خودکامه طالبان که خود را «امیرالمومنین» می‌خواند، به طور مستقیم در نقطه مقابل منطق صریح قرآن کریم قرار دارد که در آیات فراوانی بر ضرورت اتخاذ سیاست‌های اقتصادی کارآمد در راستای فقرزدایی در جامعه، کمک به نیازمندان، دستگیری از مستمندان و تقسیم و توزیع عادلانه ثروت میان اقشار مختلف جامعه از سوی حاکمان تاکید کرده است.
فقر، حرمان و منطق ضد قرآنی رهبر طالبان
هبت‌الله آخوندزاده در پیام عیدی خود از مردم خواسته است که گزارش‌های مربوط به فقر و مشکلات اقتصادی در افغانستان را باور نکنند، شکرگزار حکومت طالبان باشند و قناعت و صبر پیشه کنند!
 
او گفت که فقر بخشی از تقدیر الهی است و فقرا نباید از وضعیت خود شکایت کنند!
 
آخوندزاده ادعا کرد که خداوند از ازل می‌دانست چه کسانی صبور هستند و همان افراد را فقیر آفرید!
 
او افزود که فقرا باید به وضعیت خود قناعت داشته باشند و نباید دیگران را مسئول مشکلات اقتصادی‌شان بدانند!
 
این در حالی است که بربنیاد آمار سازمان‌های بین‌المللی در حال حاضر بیش از ۲۳ میلیون نفر در افغانستان برای زنده ماندن نیازمند کمک‌ هستند. 
 
از جانب دیگر، هیچ تردیدی وجود ندارد که فقر به دنبال تسلط مجدد رژیم طالبان در سراسر کشور تشدید شده، میلیون‌ها نفر تاثیر تبعات اقتصادی بی‌ثباتی‌های سیاسی قرار گرفته‌اند، کمک‌های جهانی قطع شده و صدها هزار نفر کار و زندگی خود را از دست داده و معیشت هزاران خانواده که مشاغل آنها وابسته به دولت یا نیروهای امنیتی بود به طور کامل آسیب دیده است.

در افغانستان تحت حاکمیت استبدادی ملا هبت الله مردم از فقر و گرسنگی دست به خودکشی می‌زنند، مادران عزیزان دل خود را به فروش می‌گذارند، پدران مجبور به گدایی می‌شوند، جوانان در مقیاس انبوه دست به مهاجرت‌های مرگبار به کشورهای دیگر می‌زنند و یا به گروه‌های تروریستی می‌پیوندند. آیا این همه نشانه آن است که مردم افغانستان از نظر خداوند و بر اساس منطق منحط رهبر طالبان، توان تحمل فقر را دارند و به همین دلیل باید آن را پذیرا باشند؟!
 
علاوه بر این، رژیم طالبان در طول بیش از ۳ سال گذشته نشان داده که هیچ استراتژی کارآمد اقتصادی برای بهبود وضعیت، مهار فقر و رسیدگی به نیازهای اولیه و اساسی مردم ندارد؛ بلکه بالعکس گزارش‌های زیادی از سوی سازمان‌های امدادی جهانی منتشر شده که بر بنیاد آنها رژیم طالبان به طور هدفمند و سیستماتیک به کمک‌های بشردوستانه بین‌المللی دستبرد می‌زند، با ایجاد صدها سازمان امدادی صوری، مسیر کمک‌ها را به سمت منابع خود منحرف می‌کند و حتی خبرهایی وجود دارد مبنی بر اینکه طالبان با اولویت بندی‌های تبعیض آمیز، مانع دسترسی بسیاری از مردم به دلیل قومیت، مذهب، نژاد یا تعلقات سیاسی و فرهنگی‌شان به کمک‌های بشردوستانه می‌شوند و در مقابل، افراد و قومیت‌هایی که هوادار طالبان، عضو این گروه یا از نظر قومی و مذهبی منتسب به رژیم حاکم هستند از امتیازات ویژه برخوردار می‌شوند و شریان کمک‌های مالی جهانی از جانب طالبان به سمت این افراد و مناطق هدایت می‌شود.
 
با این‌همه اما رهبر طالبان در اظهاراتی مضحک، حیرت‌انگیز و ناامیدکننده، حتی اصول مسلم حکمرانی اسلامی و مسئولیت مستقیم حاکم مسلمان در قبال فقر و بیداد و بی‌عدالتی در کشور تحت تسلط خود را زیر پا می‌گذارد، نادیده می‌گیرد و انکار می‌کند و با حواله دادن فقر و فجایع ناشی از آن به اراده الهی، تقدیر و سرنوشت، از خود و حکومت ناکارآمد و ستم‌پیشه تحت رهبری‌اش در قبال فقر فراگیر و فجایع دامن‌گستر در جامعه افغانستان، رفع مسئولیت می‌کند.
 
بر اساس منطق منحط و مزخرف رهبر طالبان، رژیم حاکم نه تنها در قبال فقرا و نیازمندان مسئولیتی ندارد؛ بلکه مردم فقیر افغانستان باید با پذیرش این وضعیت در قبال آنچه از سوی خداوند مقدر شده، شکرگزار باشند و از رژیم حاکم و حاکمان خودکامه آن هیچ انتظاری در زمینه تحقق عدالت، توزیع عادلانه فرصت‌های اقتصادی و تامین معیشت نداشته باشند.
 
این در حالی است که رژیم طالبان مدعی است که مشروعیت خود را به طور مستقیم از منابع مذهبی می‌گیرد و رهبر طالبان خلیفه خودخوانده خداوند در زمین محسوب می‌شود، «امیرالمومنین» است و اطاعت بی قید و شرط از فرامین، فتاوی و دستورات او بر همه امت اسلامی و مردم افغانستان واجب می‌باشد. اگر چنین است پس چرا حاکمان کنونی افغانستان و به طور مشخص ملا هبت الله آخوندزاده؛ رهبر رژیم طالبان که مشروعیت خود را به طور مستقیم از اراده الهی می‌گیرد در قبال فقری که به باور او از جانب خداوند بر مردم افغانستان مقدر شده، مسئولیتی ندارد و نمی‌تواند به عنوان خلیفه خدا در زمین، انتظارات بندگان خدا از آفریدگارشان را محقق سازد؟!
 
از جانب دیگر، منطق منحط رهبر خودکامه طالبان که خود را «امیرالمومنین» می‌خواند، به طور مستقیم در نقطه مقابل منطق صریح قرآن کریم قرار دارد که در آیات فراوانی بر ضرورت اتخاذ سیاست‌های اقتصادی کارآمد در راستای فقرزدایی در جامعه، کمک به نیازمندان، دستگیری از مستمندان و تقسیم و توزیع عادلانه ثروت میان اقشار مختلف جامعه از سوی حاکمان تاکید کرده است.
 
بربنیاد منطق قرآن، اعمال سیاست‌های اقتصادی که فقیران را فقیرتر می‌کند و از خوراک روزانه محروم می‌سازد، موجب زوال نعمت از جامعه (قلم، آیات ۷۱ تا ۷۲)، تاسف شدید (قلم، آیات ۷۱ تا ۳۳)، کیفر دنیوی (همان)، ملامت و سرزنش خداوند (همان) و محرومیت از شفاعت شافعان در روز قیامت (مدثر، آیات ۱۴ تا ۸۴) خواهد شد.
 
همچنین براساس فرمایشات قرآن کریم، عقوبت شدیدی که جامعه از جهت ترک اطعام و احسان به فقیران با آن مواجه می‌شود، به سبب آنکه جرم بزرگی است (قلم، آیات ۴۲ و ۱۳ و ۵۳) عقوبتی است که دنیا و آخرت امت را نابود می‌کند (حشر، آیه ۷ و آیات دیگر).
 
در مقابل نیز اگر سیاست‌های کوتاه مدت و بلندمدت حاکمان به گونه ای باشد که حقوق فقیران ادا شود و آنان از مرگ و در نهایت از خواری نداری رهایی یابند، می‌توان امید داشت که جامعه از برکات الهی برخوردار شود. همچنین اصلاحات اقتصادی که فقیران را نابود می‌کند، نوعی محروم کردن سائلان و اهل حقوق از حق‌شان است که به عنوان رفتاری ناپسند مورد نهی الهی و مجازات است. (ضحی، آیه ۱۰)
 
بر این اساس، منطق رهبر طالبان به طور کامل در نقطه مقابل منطق محکم قرآن قرار دارد؛ زیرا به طور غیرمسولانه‌ای از حاکمان جامعه، رفع مسئولیت می‌کند و فقر را تقدیر تغییر ناپذیر الهی می‌داند که فقرا باید آن را بپذیرند بدون آنکه از حاکمان انتظار تغییر وضعیت و بهبود معیشت داشته باشند.
 
نکته ناامیدکننده این است که نیروهای طالبان بلافاصله پس از ابراز این سخنرانی ضد قرآنی رهبر خود، هزاران نسخه از آن را در ولایت‌های فقیرنشین مانند بامیان، هرات و سایر نقاط کشور در میان مردم توزیع کردند تا به این ترتیب، این بدعت گذاری ضد قرآنی در سطح ملی اشاعه و منتشر شود و یکی دیگر از فرامین و فتاوی ضد اسلامی رهبر طالبان به طور نامشروعی بر جامعه مسلمان تحمیل گردد.
 
نرگس اعتماد - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین