ذبیحالله مجاهد؛ سخنگوی طالبان در پاسخ به پرسشی درباره اینکه سهونیم سال از حاکمیت طالبان در افغانستان گذشته و هنوز هیچ کشوری این رژیم را به رسمیت نشناخته و روابط بانکی با جهان نیز تعلیق است، گفت: «مقصر بنبست کنونی نیستیم.»
وی توضیح داد که روابط خارجی یک مساله دوجانبه است و تلاش یکجانبه برای بهبود روابط بدون تمایل طرف مقابل نتیجه نمیدهد.
او گفت که کشورها بدون اشاره امریکا نمیتوانند مستقلانه روابط برقرار کنند. او مدعی شد که شورای امنیت و سازمان ملل همه تحت نفوذ امریکا هستند.
این نخستین بار است که یک مقام ارشد طالبان به «بنبست» در روابط خارجی این گروه اذعان میکند. این نشان میدهد که طالبان نیز شکست خود در برقراری روابط با کشورهای جهان در طول بیش از ۳ سال حاکمیت خود بر افغانستان را پذیرفته و به این نتیجه رسیده اند که تلاش مذبوحانه یکجانبه آنها برای توسعه روابط خارجی و برقراری ارتباط با کشورها بینتیجه بوده است.
اگرچه آنها هنوز هم ادعا میکنند که با بیش از ۴۰ کشور جهان در رابطه هستند؛ اما عدم شناسایی رسمی رژیم طالبان از سوی هیچ یک از کشورهای جهان این ادعا را به چالش میکشد و تصویری مطرود و منزوی از رژیم طالبان ارائه میکند.
این اظهارات ذبیح الله مجاهد که شورای امنیت و سازمان ملل متحد نیز تحت نفوذ و سلطه امریکا قرار دارند و کشورهای خارجی نمیتوانند بدون اشاره واشنگتن به طور مستقل با رژیم طالبان ارتباط برقرار کرده و آن را به رسمیت بشناسند نیز درست است؛ زیرا اگر امریکا تاکنون رژیم حاکم بر افغانستان را به رسمیت شناخته بود بدون شک بسیاری از کشورهای جهان با پیروی از واشنگتن رویکردی مشابه اتخاذ میکردند و به این ترتیب، طالبان اکنون یک رژیم منزوی و نامشروع نبود.
اگرچه حتی اگر امریکا و بسیاری از کشورهای جهان نیز رژیم طالبان را به رسمیت بشناسند این رژیم در به دست آوردن مشروعیت داخلی و تحمیل سیطره غیرقانونی خود بر سرنوشت مردم افغانستان شکست خواهد خورد و این همان چیزی است که چشم انداز بقای آن را عمیقاً با خطر روبرو میکند.
این نکتهای است که به نظر میرسد رهبران طالبان کمتر به آن توجه دارند. آنها تصور میکنند که اگر بتوانند روابط خود را با امریکا احیا کنند و واشنگتن را به تغییر موضع در قبال شناسایی رسمی این رژیم وادار سازند هیچ نیازی به کسب مشروعیت داخلی ندارند و به سادگی میتوانند میل و اراده و انتخاب میلیونها نفر از مردم افغانستان را نادیده بگیرند و زیر پا بگذارند. آنها اما فراموش کردهاند که این همان رویکردی بود که دولت به اصطلاح جمهوری به رهبری اشرف غنی نیز دنبال میکرد؛ اما در نهایت مادامی که حمایت امریکا قطع شد حتی یک روز نیز نتوانست به حیات خود ادامه دهد؛ زیرا پیشاپیش پلهای ارتباط با ملت را تخریب و ریشههای افغانستانیاش را قطع کرده بود.
با این حال آیا آنگونه که ذبیح الله مجاهد؛ سخنگوی طالبان ادعا کرده به راستی آنها مقصر «بن بست» کنونی نیستند؟
پاسخ این پرسش هم میتواند مثبت باشد و هم منفی. منفی به این جهت که اراده حاکمان واشنگتن تاکنون مانع به رسمیت شناختن طالبان در عرصه جهانی شده و از این نظر طالبان نه؛ بلکه این امریکاییها هستند که اجازه نمیدهند این رژیم به رسمیت شناخته شود و روابط خارجی آن با جامعه بینالمللی به بنبست بخورد.
با این وجود، پرسش بالا یک پاسخ مثبت نیز دارد و آن اینکه طالبان نیز در انزوا و دست منتهی به بنبست سیاست خارجی خود بیتقصیر نیستند. رویکردهای سختگیرانه ایدئولوژیک، سیاستهای سرکوبگرانه، نقض سیستماتیک حقوق بشر، انحصار شدید قدرت، قومگرایی یکجانبه و اقدامات انتقام جویانه علیه مخالفان از جمله مواردی است که تردیدها درباره تعامل بی پروا با رژیم طالبان را در میان کشورهای مختلف تشدید کرده و مانع شناسایی رسمی این رژیم از سوی جامعه جهانی شده است.
مهمتر از همه اینها اما احیا و گسترش روابط نه چندان پنهان طالبان با گروهها و شبکههای تروریستی منطقهای و بینالمللی است. گزارشهای تکان دهندهای درباره بازگشت تروریستهای فراملیتی به افغانستان زیر سلطه طالبان وجود دارد. گفته میشود آنها از معادن و منابع مالی حاصل از تاراج سرمایههای ملی مردم فقیر افغانستان تغذیه میکنند و در پوشش مدارس جهادی، کمپهای آموزشی و پناهگاههای امن در سراسر کشور به رشد روزافزون خود برای بیثبات کردن منطقه و صدور تروریزم و تکرار تجارب افغانستان در کشورهای دیگر تلاش میکنند.
بنابراین تا زمانی که طالبان، سیاستهای ضد انسانی خود درباره زنان، اقلیتها و مخالفان را اصلاح نکرده، متعهد به تشکیل یک دولت به معنای واقعی کلمه فراگیر و ملی نشده، روابط پیچیده خود با گروههای تکفیری و تروریستی را قطع نکرده و و از اصول ایدئولوژیک خود دست نکشیدهاند نباید انتظار پایان انزوا و شکست بنبست را داشته باشند حتی اگر امریکا و همه جهان آنها را به رسمیت بشناسند.
نرگس اعتماد - جمهور