قطر به تاریخ ۲۴ و ۲۵ دلو میزبان یک کنفرانس مهم درباره آینده افغانستان خواهد بود. به گفته منابع، گمانهزنیها درباره حضور نمایندگان دولت جدید امریکا در این کنفرانس افزایش یافته است و همه طرفها منتظر تصمیم واشنگتن برای اعزام نماینده به این کنفرانس هستند.
در همین حال، منابع داخلی گزارش میدهند که قندهار نیز به زودی میزبان نشست سران حکومت طالبان خواهد بود و بنا بر گزارشها، تصامیم مهمی در این نشست اتخاذ خواهد شد. نشست قندهار میتواند پیرامون نشست پیش روی دوحه نیز باشد.
تاکنون مشخص نیست که نشست مهم دوحه که گفته میشود در آن به احتمال قوی، نماینده دولت ترامپ نیز شرکت خواهد کرد آیا در ادامه نشستهای پیشین درباره افغانستان با میزبانی مشترک دولت قطر و سازمان ملل متحد برگزار میشود یا نشستی متفاوت و با اهدافی جز آجندای نشستهای پیشین سازمان ملل خواهد بود.
با این حا، بسیاری از آگاهان از هم اکنون به گمانه زنی درباره اهداف و پیامدهای این نشست میپردازند و میگویند که برگزاری آن در زمانی تعیین کننده و حیاتی صورت میگیرد؛ زمانی که حکومت طالبان به شدت نیاز به شناسایی رسمی بینالمللی دارد و از جانب دیگر با روی کار آمدن دونالد ترامپ در واشنگتن پیش بینی میشود که روابط طالبان و امریکا نیز دستخوش تغییرات عمیق و بنیادین شود.
طالبان انتظار دارند که ترامپ در ادامه معامله استعماری دوحه، بار دیگر با این رژیم وارد مذاکره شود و دوطرف درباره سرنوشت افغانستان، نقش امریکا در آن، منافع استراتژیک و بازیهای ژیوپلیتیک به توافقات بلندمدت و معنیدار دست پیدا کنند.
در مقابل اما دونالد ترامپ به هرگونه تعامل و رابطه با طالبان به مثابه فرصتی برای تحمیل هژمون واشنگتن بر افغانستان نگاه میکند. از نظر او طالبان نباید از کمکهای مالی سخاوتمندانه واشنگتن که در طول بیش از سه سال گذشته جریان داشته بدون پرداخت هیچگونه امتیازی بهرهمند شوند.
با این همه رهبران طالبان در کابل معامله با ترامپ را محتمل میدانند و معتقد اند که مشکلات کنونی ناشی از سیاستگذاریهای بحث برانگیز و تنش آلود دولت واشنگتن از طریق مذاکره و معامله قابل حل است.
در این میان به نظر میرسد که دولت دوحه یک بار دیگر در صدد ایفای نقش میانجیگرانه خود برای حل یکی از پیچیدهترین معضلات منطقهای است. قطر با میزبانی کنفرانس بینالمللی در مورد سرنوشت افغانستان و طالبان از یک سو میخواهد مسیر مشروعیت رژیم حاکم بر افغانستان را هموار سازد و از جانب دیگر سیطره بلامنازع واشنگتن بر مقدرات افغانستان را تضمین کند و از این رهگذر موقعیت منطقهای خود در برابر رقبای قدرتمندی مانند عربستان و امارات را هم ارتقا دهد.
از جانب دیگر بر اساس سیستم سیاست گذاری طالبان، همه راهها به قندهار ختم میشود؛ بنابراین موضعگیری، تمایل یا اراده تکنوکراتهای طالبان در کابل به ویژه رهبران شبکه حقانی و طیف مهرههای نزدیک به آنها هیچ اهمیتی ندارد؛ زیرا آنها عملاً از تصمیم گیری در حوزه سیاست داخلی و خارجی طالبان ناتوان هستند و در نهایت این رهبر اقتدارگرا و خودکامه طالبان در قندهار است که حرف آخر را میزند.
درست به همین دلیل است که برگزاری نشست رهبران طالبان در قندهار در آینده نزدیک میتواند تا حدود زیادی چشم انداز نشست دوحه و دورنمای رابطه ترامپ با طالبان را نیز تعیین کند.
از این منظر، نشست قریب الوقوع سران طالبان در قندهار هم برای شرکت کنندگان و میزبانان نشست بینالمللی دوحه درباره افغانستان، تعیین کننده و سرنوشت ساز است و هم برای مردم افغانستان.
ظاهرا رهبران طالبان به این نتیجه رسیده اند که با توجه به تحولات بزرگ بینالمللی به ویژه تغییر قدرت در کاخ سفید و بازگشت دونالد ترامپ باید دست به انتخابهای دشوار و پرهزینه ای بزنند و آماده دادن قربانیهای بزرگتر باشند.
طالبان اگرچه در طول بیش از سه سال گذشته تا حدود زیادی تلاش کردند تا از پوست اندازی بیمحابای ایدئولوژیک پرهیز کنند و به اصول کلی خود پایبند بمانند؛ اما به نظر میرسد که این وضعیت با توجه به عدم شناسایی بینالمللی رژیم حاکم بیش از این قابل ادامه نیست و به همین دلیل صداهای مخالف از درون طالبان روز به روز بلندتر شنیده میشود.
علاوه بر این با قطع کمکهای مالی ایالات متحده، بحران فروپاشی اقتصادی رژیم طالبان یک بار دیگر تجدید شده است؛ همان بحرانی که در روزهای نخست حاکمیت این رژیم نیز سر برآورد و دورنمای تیره و تاری را در زمینه بقای آن مطرح کرد؛ اما کمکهای پیدا و پنهان واشنگتن به نجات طالبان آمد و اجازه نداد که این رژیم به سرعت فروبپاشد و بحران معیشت، بیکاری و گرسنگی در کنار فقدان منابع لازم برای مدیریت کشور و تامین نیازهای دولت، زودتر از آنچه پیش بینی میشد زمینههای زوال رژیم طالبان را فراهم سازد.
اکنون که کمکهای امریکا قطع شده و داراییهای ملی افغانستان همچنان توسط امریکا و متحدانش منجمد است، خطر فروپاشی مالی و اقتصادی رژیم طالبان بار دیگر بازگشته است و این همان چیزی است که هم رهبران طالبان در کابل و قندهار و هم حامیان عربی آن در دوحه و سایر کشورها را به تکاپوی مذبوحانه برای نجات واداشته است.
محمدرضا امینی - جمهور