طالبان در گزارشی استخباراتی ادعا کردهاند: «تروریستهای اروپایی و آسیایی از طریق میدانهای هوایی کراچی و اسلامآباد به ایالت بلوچستان پاکستان منتقل میشوند تا برای حملات در افغانستان دوباره سازماندهی شوند.»
بر اساس گزارش سالانه کمیسیون امور امنیتی و تصفیه طالبان، برخی از رهبران و اعضای این پروژه که پس از شکست به کشورهای همسایه افغانستان فرار کردند، با چشمپوشی و تشویق غیرمستقیم برخی طرفها، دوباره سازماندهی شدند. در مناطق بلوچستان و برخی مناطق قبایلی خیبرپختونخوا به آنها پناه داده شد، کمپهای آموزشی برایشان ایجاد شد، امکانات مالی برای جمعآوری کمک در اختیارشان قرار گرفت، زمینه تبلیغات و جذب افراد از کشورهای مختلف دنیا برای آنها فراهم گردید.
گزارش استخباراتی تازه طالبان، یک بار دیگر ادعاهای پیشین این گروه را مورد تاکید قرار میدهد که داعش در پاکستان در حال هسته گذاری و احیای مجدد است. این گزارش نشان میدهد که طالبان به شدت نسبت به چشم انداز امنیتی افغانستان از ناحیه پاکستان احساس خطر میکنند؛ زیرا میدانند که سازمان مخوف آیاسآی نفوذ زیادی بر گروههای تروریستی منطقهای و بینالمللی دارد و اگر اراده کند به سادگی قادر به ناامن کردن افغانستان است.
این واقعیتی است که طالبان بیش از هر گروه و سازمان دیگری آن را به خوبی درک میکند؛ چرا که خود طالبان روزگاری پروژهای در خدمت منافع و اهداف آی اس آی و پاکستان بود تا افغانستان را ناامن کند و از شکلگیری یک دولت مستقل، مقتدر و ملی در کابل جلوگیری به عمل آورد.
با این حال، برخلاف ادعای طالبان، آی اس آی و پاکستان تاکنون ترجیح داده اند که از کارت تروریزم برای ناامن کردن افغانستان زیر سلطه طالبان آنگونه که حاکمیت طالبان را تضعیف کند و آینده بقای این رژیم را به خطر بیاندازد استفاده نکردهاند.
به نظر میرسد که دلیل این رویکرد کاملاً مشخص است؛ زیرا پاکستانیها هنوز اعتقاد دارند که طالبان ماهیتاً پروژه ای پاکستانی است و اگر معضل تی تی پی و تروریزم حل شود پاکستانیها میتوانند نفوذ خود بر طالبان را احیا کنند و آن را در خدمت منافع استراتژیک خود در بازیهای ژیوپلیتیک بر محور افغانستان قرار دهند.
در این میان، داعش ابرپروژه ای برای روز مبادا است؛ برای آیندهای که افغانستان در مسیر ثبات و آرامش قرار بگیرد و تهدیدی برای پاکستان به حساب بیاید.
این پروژه در عین حال، ابعاد فرامنطقهای نیز دارد و پاکستان در این زمینه تنها نیست. به عبارت دیگر، پاکستانیها همانگونه که در طول حیات چند ده ساله کشورشان همواره از مسیر توسعه تروریزم و پروژههای تروریستی قدرتهای بزرگ ارتزاق کردهاند اکنون نیز با تقویت و توسعه داعش این کار را انجام میدهند.
با این حال، هیچ تردیدی وجود ندارد که داعش برای پاکستان صرفاً یک پروژه اقتصادی نیست؛ بلکه همزمان یک برنامه امنیتی است تا افغانستان زیر سلطه طالبان که به طور کامل تبدیل به بستری برای رشد روزافزون و توسعه مهارناپذیر تروریزم و افراطگرایی در ابعاد منطقهای و بینالمللی شده، روزی در آینده تحت سلطه داعش قرار بگیرد و این نیروی اهریمنی با کنار زدن همه پروژههای تروریستی قبلی از جمله طالبان، القاعده و... در خدمت منافع بزرگ، هژمونی پایدار و اهداف ژیوپلیتیک ابرقدرتها و بازیگران منطقهای و رژیمهای حامی تروریزم و سرسپرده آنان در همسایگی افغانستان واقع شود.
به این ترتیب، طالبان اگرچه ادعا میکنند که داعش را در افغانستان نابود کرده و توانسته اند که پروژه نفوذ و سلطه گروههای تروریستی بر سرنوشت کشور را خنثی کنند؛ اما بر بنیاد آنچه در گزارش استخباراتی اخیر منعکس شده همچنان نسبت به بازیهای پیدا و پنهان پاکستان احساس خطر میکنند و در این زمینه داعش را جدیترین و بزرگترین تهدید میدانند.
از این منظر، گزارش استخباراتی تازه طالبان و اشاره مستقیم به اقدامات پاکستان برای انتقال اتباع خارجی از طریق میدانهای هوایی اسلام آباد و کراچی به ایالت بلوچستان به منظور احیای مجدد پروژه داعش، صرفاً یک لفاظی رسانهای به منظور خنثی کردن به اتهامات مشابه از سوی دولت پاکستان نیست؛ بلکه این گزارش به وضوح نشان میدهد که هر دو طرف به طور بیپروا با کارت تروریزم بازی میکنند؛ اما اینکه در نهایت کدام طرف برنده خواهد شد ابهامی است که پاسخ آن در آینده مشخص خواهد شد؛ اما چیزی که در حال حاضر واقعیت دارد این است که ساکنان بومی و غیرنظامی منطقه درگیری در افغانستان و پاکستان همچنان باید خود را برای حملات تروریستی مرگبارتر و قربانیهای بیشتر آماده کنند.
نرگس اعتماد - جمهور