متیو میلر؛ سخنگوی وزارت خارجه امریکا اعلام کرده که اگر به نفع این کشور باشد با «سازمانهای تروریستی» از جمله طالبان و تحریرالشام تعامل خواهد کرد.
او در در پاسخ به این پرسش که آیا میشود باور کرد امریکا در گذشته و حین عملیات نظامی علیه «گروههای تروریستی بهشمول طالبان، القاعده و داعش» با آنها تعامل و گفتگو داشته، گفته است: «بله. بله، ما این توانایی را داریم.»
او افزود: «ما با طالبان برای پیشبرد منافع ملی ایالات متحده هیات تحریرالشام {در سوریه} تعامل داریم؛ از جمله یافتن و بازگشت آستین تایس روزنامه نگار امریکایی به خانه.»
این تازهترین نشانه از عقب نشینی وقیح و شرم آور واشنگتن از ارزشهای ادعایی خود در زمینه های حقوق بشر، مبارزه با تروریزم و دفاع از دموکراسی محسوب میشود و نشان میدهد که همه ادعاهای یادشده صرفاً شعارهای میان خالی برای فریب افکار عمومی و سیطره بر سرنوشت ملتهای قربانی ترور، دیکتاتوری و استبداد بوده است.
به عبارت دیگر، اگر پیش از این، حقوق بشر، دموکراسی و مبارزه با تروریزم متضمن تامین منافع راهبردی ایالات متحده و بسترساز سیطره هژمونیک آن بر سرنوشت ملتهای دیگر بود، امروز تطهیر، تعامل و برقراری ارتباط با تروریستها است که منافع حیاتی ایالات متحده را تامین میکند؛ تروریستهایی که دیروز اف بی آی برای دستگیری یا کشتن آنها میلیونها دالر جایزه تعیین کرده بود، امروز به متحدان ایالات متحده تبدیل شده و واشنگتن رسماً اذعان میکند که با آنان در کابل و دمشق ارتباط مستقیم برقرار کرده و آماده تعاملات گسترده است.
البته این تنها مقتضای منافع امریکا و پیش نیاز حضور موثر ایالات متحده در معادلات راهبردی منطقه و جهان نیست؛ بلکه مهم تر از آن، پرده از هویت و ماهیت تروریستهایی برمیدارد که امریکا دیروز برای سرکوب و سرنگونی آنها به افغانستان و عراق شکرکشی میکرد و در سوریه پایگاه های نظامی می ساخت.
بنابراین، آنچه امروز از سوی سخنگویان دولت امریکا در زمینه برقراری ارتباط مستقیم با تروریستهای طالبان و تحریرالشام به منظور صیانت از منافع راهبردی ایالات متحده مطرح میشود، نشانگر تغییرات عمیق و بنیادین در سیاست خارجی و استراتژی امنیتی واشنگتن نیست؛ بلکه یک معنای ساده دارد و آن تغییر کارکرد تروریستهای ساخت امریکاست؛ تروریستهایی که دیروز با تظاهر به مبارزه اشغال، راه استعمار امریکایی به کشورهای اسلامی را هموار میکردند و امروزه با ساقط کردن دولتهای ملی و تسلط مستقیم بر سرنوشت ملتها به عنوان متحدان ایالات متحده ظاهر میشوند و واشنگتن رسماً از برقراری ارتباط مستقیم و آمادگی برای تعامل با آنان پرده برمیدارد.
در این میان البته این واقعیت دردناک را نباید نادیده گرفت که تغییر مواضع و عملکردهای ایالات متحده در قبال گروههایی که تا دیروز «تروریستی» مینامید، به آنان اعلام جنگ میکرد و برای رهبران شان جایزه تعیین کرده بود، حمله مستقیم به لیبرال دموکراسی به مثابه ایدئولوژی مقدس غرب که امریکا خود را مدافع بلامنازع آن مینامید محسوب میشود و واشنگتن با تطهیر و تعامل با تروریستها به طور عریان و علنی از لیبرال دموکراسی غربی، اعتبارزدایی میکند، قداست ایدئولوژیک آن برای ملتهای استبدادزده را میزداید و نشان میدهد که دموکراسی نیز ابزاری برای فریب ملتها و حربهای برای سلطه امریکا و غرب بر سرنوشت آنها بوده است.
به این ترتیب، دیگر مبارزه با تروریزم حتی به عنوان یک رفتار ریاکارانه و تظاهری فریبنده که شاخصه بارز سیاست ایالات متحده در قبال جوامع قربانی تروریزم به کار گرفته میشد در دستور کار ایالات متحده قرار ندارد و واشنگتن رسماً مرزهای برساخته و دروغین میان تروریزم ضد تروریزم را از میان برمیدارد و نشان میدهد که این دو در نهایت به همدیگر میرسند و برای تسهیل هژمونی استعمار نو بر سرنوشت سیاسی، مقدرات امنیتی و تاراج داراییهای ملی ملتهای دیگر، متحد میشوند؛ اتحادی که به طور معجزهآسا و شگفتانگیزی میان واشنگتن و طالبان، واشنگتن و تحریرالشام، واشنگتن و داعش، واشنگتن و القاعده و... پیوندهای مستحکم و پایدار ایجاد میکند و این به تعبیر متیو میلر از تواناییهای منحصر به فرد و حیرت انگیز ایالات متحده است که به سادگی میتواند مرز میان تروریزم و ضد تروریزم را برچیند تا در جهانی که ابرقدرتهای امپریالیست برای تصاحب قلمروهای بیشتر روز به روز آخرین مرزهای اخلاق انسانی را زیر پا میگذارند، بازهم این امریکا باشد که چند گام جلوتر از دیگران، اوج وقاحت را به نمایش میگذارد.
نرگس اعتماد - جمهور