شیرمحمد عباس استانکزی؛ معین سیاسی وزارت خارجه طالبان میگوید که خارجیها بر اساس توافقنامه دوحه با این گروه همکاریهای لازم را انجام دهند و میافزاید که بازسازی افغانستان طبق این توافقنامه مسئولیت خارجیها است.
آقای استانکزی افزود که جامعه جهانی طبق این توافقنامه موظف به همکاری در روند بازسازی افغانستان است.
وی همچنین ادعا کرد که در طول دو دهه گذشته، خارجیها مسئول تخریب افغانستان بودهاند. او اما به نقش طالبان در تخریب زیرساختهای افغانستان اشارهای نکرد.
این دومین بار است که در طول یک هفته گذشته، شیرمحمد عباس استانکزی؛ معاون سیاسی سرپرست وزارت خارجه طالبان، خواستار بازسازی افغانستان توسط جامعه جهانی و مشخصاً امریکاییها میشود. اظهارات دوم او اما یک تفاوت معنیدار و مهم با اظهارات اولش دارد و آن اینکه بر اساس توافقنامه استعماری دوحه، مسئولیت بازسازی افغانستان با جامعه جهانی است.
این در حالی است که بسیاری از مفاد توافقنامه دوحه تاکنون مشخص نیست و به همین دلیل نمیدانیم که ادعای این مقام ارشد وزارت خارجه طالبان درباره مفاد توافقنامه دوحه تا چه اندازه مستند و مستدل است.
با این وجود، طالبان پیش از این بارها ادعا کردهاند که طرف امریکایی به مفاد توافقنامه دوحه پایبند نبوده و تعهدات خود را اجرا نکرده است؛ ادعایی که امریکاییها نیز به نوبه خود آن را تکرار میکنند و طالبان را مسئول عدم اجرای توافقنامه دوحه میدانند.
صرف نظر از اینکه مسئولیت طالبان و جهان در بازسازی افغانستان چیست و در پشت پرده چه توافقاتی میان دوطرف در این زمینه صورت گرفته، نسبت سنجی سهم طالبان و جهان در ویرانی افغانستان با توجه به جنگهای پیشین و فجایع جاری، کاملاً امکانپذیر است.
به بیان دقیقتر با وجود اینکه طالبان و حامیان خارجی آنها از جمله چین روسیه و ایران، بارها ادعا کرده اند که قدرتهای غربی و ایالات متحده امریکا مسئول بازسازی افغانستان پس از جنگ هستند، این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که سهم طالبان در ویرانی افغانستان اگر بیشتر از قدرتهای اشغالگر و سایر طرفهای جنگ نباشد کمتر نیست.
طالبان در طول سه دهه گذشته، یکی از اصلیترین طرفهای جنگ در افغانستان بودند. آنها با انجام حملات مرگبار انتحاری بمب گذاریهای مهیب، انهدام پلها و تخریب راهها، راهاندازی هجمههای هدفمند علیه زیرساختهای شهری و روستایی، آتش زدن مکاتب، مراکز دولتی و اماکن عمومی، انفجار آثار باستانی و تاریخی کشور، هزینههای سنگینی را بر افغانستان تحمیل کردند و موجب ویرانی بیشتر کشور شدند.
در این زمینه به طور مشخص، سراج الدین حقانی و شبکه تروریستی تحت فرماندهی او، نقش محوری ایفا کرد. کاردستیهای ماندگار حملات هولناک شبکه حقانی در سراسر افغانستان به ویژه کابل پایتخت هنوز هم قابل مشاهده است.
بنابراین برای نسبت سنجی عادلانه سهم طرفهای جنگ در ویرانی افغانستان، هرگز نمیتوان نقش گسترده و محوری طالبان را نادیده گرفت و این صرف نظر از اینکه طالبان در پشت پرده با امریکاییها چگونه توافق و تبانی کردهاند از این گروه و متحدان آن در جبران ویرانیهایی که بر افغانستان تحمیل کردند رفع مسئولیت نمیکند.
البته پاسخگو قرار دادن طالبان در زمینه ویرانگریهای وحشیانهای که در طول سه دهه جنگ در افغانستان مرتکب شدند، سایر طرفهای درگیری به ویژه نیروهای اشغالگر غربی و در راس همه آنها امریکای جنایتکار و البته متحدان وطنی آنها را تبرئه نمیکند.
مردم هنوزهم بمبارانهای مهیب و هولناک نیروهای امریکایی و متحدان آنها در طول ۲۰ سال حضور اشغالگرانشان در افغانستان را همچنان به یاد دارند. شاید کودکان ساکن مناطق جنوبی و شرقی کشور هنوز هم کابوس بمبارانهای شبانه و عملیاتهای جنایتکارانه این نیروها را فراموش نکرده باشند. آزمایش بمب ۱۰ تنی امریکا در ولسوالی اچین ننگرهار که از آن به عنوان مادر تمام بمبها یاد میشد همچنان در پرونده حقوق بشری نیروهای متجاوز، سنگینی میکند؛ بمبی که به بهانه نابودی داعش مورد استفاده قرار گرفت؛ اما هزینه مرگبار آن را روستاییان فقیر ننگرهاری پرداخت کردند؛ هزینهای که گفته میشود تنها یکی از اجزای آن به دنیا آمدن کودکان ناقصالخلقه تحت تاثیر پیامدهای بیولوژیک این بمب است.
بنابراین امریکا نمیتواند با حمایت مالی و تسلیحاتی از دولت فاسد پیشین، تزریق پولهای نقد به رژیم غیر مشروع طالبان و طرح و تکرار این ادعای واهی و بیبنیاد که ایالات متحده همچنان «بزرگترین کمک کننده خارجی به افغانستان» است، مسئولیت خود در بازسازی ویرانیهای ناشی از اشغال و جنگ را تمام شده بداند؛ این قاعده درباره طالبان نیز صادق است.
نرگس اعتماد - جمهور