ارتش نتانیاهو هر روز در جنوب لبنان تلفات می دهد. هرچند که بمباران شدید لبنان و تخریب گسترده منازل و روستاها ادامه دارد؛ اما در جانب مقابل، حزب الله هر روز شهرهای مهم اسرائیل را با موشک های جدید می زند. آمار تلفات و زخمی های صهیونیست بالا رفته و شهرک نشینان شمال اسرائیل تا هنوز آواره اند و ساکنان حیفا و تلاویو نیز روزگارشان خراب است.
کابینه جنگ اسرائیل در نابودکردن حماس هم ناتوان مانده، تعداد زیادی از مجاهدان حماس را از بین برده، تونل های حماس را تخریب کرده اما مجاهدین فلسطینی هنوز در برابر صهیونیستها می جنگند. این یعنی حماس نیز بعد از 13 ماه نبرد هنوز زنده است و عملیات می کند.
نتانیاهو از پیروزی ترامپ ذوق زده و خوشحال شد، اما شایعاتی شنیده می شود که ترامپ، حاضر نیست قدرت و اعتبارش را صرف حمایت از بقای نتانیاهو و جنگ وی نماید.
دموکراتها با تقبل هزینه های سنگین، حکومت اسرائیل را سرپا نگه داشتند. کمک های تسلیحاتی و مالی و سیاسی بی سابقه ای از اسرائیل کردند. شاید خوشبین ترن چهره صهیونیست هم توقع چنین حجم از کمک به اسرائیل را از دولت بایدن نمی کرد.
حالا که ترامپ آمده، دو احتمال از آینده روابط امریکا و اسرائیل مطرح است. ترامپ و جمهوریخواهان به طور سنتی، حامی سرسخت اسرائیل هستند. حاضرند برای حفظ و تقویت اسرائیل هر کاری بکنند و هر هزینه ای را بپردازند.
لذا احتمال نخست اینست که ترامپ، حمایت های موجوده را از اسرائیل افزایش می دهد و حملات علیه فلسطین و لبنان را شدت بیشتر می دهد و حتی حکومت و سرزمین سوریه را نیز جزو اهداف عملیاتی خود قرار می دهد. در این تعریف، با حذف بشار اسد، اوضاع در منطقه شدیداً بحرانی و جبهات مقاومت، خیلی متأثر می شوند. بعد از سوریه، به ترتیب، حملات علیه یمن و مقاومت عراق نیز تشدید شده و نهایتاً ایران نیز پذیرای حملات مشترک امریکا-اسرائیل خواهد بود. آنطور که از ترکیب کابینه نظامی-سیاسی امریکا بر می آید این گمان را ایجاد می کند.
احتمال دوم اینست که ترامپ ریسک نکند و در راستای اتمام جنگ و ایجاد آتش بس به نفع اسرائیل گام بردارد. آنطور که از سخنان ترامپ بر می آید، او خواهان اتمام جنگ در خاورمیانه و اوکراین است.
هزینه جنگ اسرائیل برای امریکا بسیار سنگین است. کمک های نظامی-اقتصادی امریکا به اوکراین زیاد است. بحران تجارت دریایی نیز به یُمن یمنی ها هزینه های امریکا را بالا برده و اسرائیل را هم شدیدا زیانمند ساخته است. جنگ جاری به نفع امریکا نیست چون دشمن اصلی امریکا یعنی ایران، شبیه بازیگر یا نظاره گر است و از نتایج فرسایشی شدنِ جنگِ اسرائیل؛ منتفع میشود.
اسرائیل هر روز کشته می دهد و یهودی های اسرائیلی زیرفشار قرار دارند. و امریکا نیز بطور مداوم؛ یا پهپادش ساقط می شود، یا ناوگان دریایی اش موشک می خورد، یا پایگاههایش راکت می خورد و یا حداقل روزانه دهها میلیون دالر از دست می دهد. اما ایران با آنها بازی می کند.
این حالت برای امریکای ترامپ؛ مورد پسند نیست. لذا صرف نظر از جنگ اوکراین و رقابت با چین؛ درگیرشدن امریکا در باتلاق خاورمیانه توسط اسرائیل، ترامپ را پیر می کند.
برخی معتقدند که ترامپ ممکن است وارد درگیری مستقیم با ایران بشود؛ اما واقعیت اینست که این درگیری کمر امریکا را می شکند چون تمام پایگاههای و ناوگان دریایی این کشور در منطقه، نه تنها نقطه قوت امریکا نیستند بلکه عملا به سیبل یا هدف آسان ضربات ایران تبدیل شده اند.
ترامپ با آگاهی از این واقعیت که ایران امروز؛ ایران خطرناک است؛ خطر خطای نظامی را به جان نمی خرد؛ لذا پیشبینی می شود که احتمال دوم، به واقعیت نزدیکتر باشد. یعنی ترامپ از گسترش جنگ اسرائیل، جلوگیری می کند و حتی ممکن است حمایت امریکا از نتانیاهو را بردارد و به گزینه های بدیل برای کابینه نتانیاهو بیندیشد.
ترامپ یقینا دشمنی خودش را نسبت به ایران، و جنگ خودش علیه ایران را از وادی نظامی به وادی اقتصاد می کشاند؛ جایی که نقطه ضعف ایران است. ترامپ با شعار دیپلماسی اما با فشار اقتصادی، ایران را اذیت خواهد کرد.
نتانیاهو می تواند برای ترامپ در این مسیر، یک عنصر مزاحم باشد. حمایت از نتانیاهو برای امریکای ترامپ، زیاد هزینه دارد. گمان می کنم عمر سیاسی نتانیاهو رو به زوال است.
سیدجواد حجت-
خبرگزاری جمهور