گلبدین حکمتیار ادعا کرده که پشتونها در برابر اشغالگران پیش از هر قوم دیگر در خط نخست مبارزه ایستادهاند؛ اما افزوده که این قوم برخی مشکلات هم دارد. برخی از این مردمان در برابر پول بسیار بی همت هستند و به خاطر پول «غلام و نوکر» میشوند و در برابر قوم خود هم می جنگند.
او گفتهاست: «غرض، مرض، جهل و غرور آنان را نمیگذارد که راه اتحاد را انتخاب کنند و دور یک رهبر جمع شوند. مرده پرستی و محکوم کردن زندهها را نشانه آزادی و غیرت میدانند.»
پیشتر حامد کرزی؛ رییس جمهور پیشین از اعلامیه پایانی جرگه پشتونهای پاکستان استقبال کرده بود.
طالبان اما جرگه پشتونها را سازماندهی شده توسط «جاسوسان استخبارات پاکستان (آیاسآی)» خواندهاند.
شماری دیگر از مقامات و چهره های ارشد نظام پیشین افغانستان نیز از جرگه قومی پشتونهای پاکستان حمایت کرده و موضعگیریهای شجاعانه آن در خصوص بسیاری از مسائل بحث برانگیز از جمله لزوم بازگشایی مکاتب دخترانه در افغانستان و حضور جنجالی زنان در جرگه سنتی پشتونها که عمدتاً قومیتی زن ستیز و مردسالار محسوب میشود را آشکارا ستایش کردهاند.
در مقابل اما تندروها و افراط گرایان پشتون از طالبان تا گلبدین حکمتیار در برابر جرگه سنتی پشتون های پاکستان مواضع منفی و خصمانه اتخاذ کرده و آنان را مزدور آی اس آی و غلام و نوکر بیگانگان خواندهاند که به تعبیر گلبدین حکمتیار با دریافت پول، علیه قومیت خودشان نیز میجنگند.
اگرچه به درستی مشخص نیست که مواضع گلبدین حکمتیار آیا علیه پشتونهای پاکستان و به طور خاص جنبش تحفظ پشتون ابراز شده یا هدف او طالبان افغان و تروریستهای تی تی پی است که جریانهای پشتونی وابسته به قدرتهای خارجی و سازمانهای اطلاعاتی هستند که با استفاده از خونینترین شیوههای مبارزه و جنگ در مناطق عمدتاً پشتون نشین دو کشور برای دستیابی به اهداف خود و تحقق پروژههای استعماری قدرتهای بزرگ حمام خون به راه انداخته اند.
با این حال نمیتوان انکار کرد که این تفاوت معنیدار میان نخبگان پشتون در افغانستان در قبال جرگه سنتی پشتون های پاکستان، نشانگر وجود دو طیف بزرگ در حال نزاع در درون این قومیت است؛ نزاعی تاریخی، فرهنگی و تمدنی که از ده ها سال پیش تاکنون در میان پشتونها جریان داشته و در برخی مقاطع تاریخی به درگیریهای خونین و مناقشات خشونت بار منجر شده است.
با وجود اینکه جنبش تحفظ پشتون علیرغم ممنوعیت رسمی فعالیتهای آن از سوی دولت کنونی پاکستان در اقدامی انقلابی، تصمیم به برگزاری جرگه سنتی پشتونها گرفت و آن را با قدرت تمام برگزار کرد؛ اما کاملا واضح است که در شرایط کنونی این افراطگرایان، تندروها، رادیکالها و تروریستها هستند که بر سرنوشت پشتونها حکومت میکنند و زمام امور را در افغانستان و مناطق پشتون نشین پاکستان در اختیار دارند.
بنابراین اگر این اصطلاحات و تعبیرات درست باشد «پشتونهای خوب»، مسئولیتی سنگین و تاریخی به عهده دارند تا برای عقب راندن «پشتونهای بد» و تغییر سرنوشت این قومیت بزرگ، کارزاری گسترده و تاریخی را راه اندازی کنند تا در نتیجه آن، برچسپ های ننگین و شرم آوری چون تروریزم، زن ستیزی، مردسالاری، ضدیت با فرهنگ و تمدن، وابستگی به استعمار، خیانت به وطن و مردم خویش، دشمنی با پیشرفت و توسعه، استفاده از شیوههای وحشیانه مبارزه مانند انتحار و انفجار و انهدام نمادهای ترقی و تعالی از شناسنامه و کارنامه این قوم زدوده شود.
به بیان مصداقی تر، پشتونها باید از نمایندگان سرشناس خود در تاریخ معاصر افغانستان و پاکستان از دیکتاتورهای فرهنگ ستیز و ستمگر و مزدوره و دستنشانده قدرتهای استعماری بیگانه تا گروههای بدنام و خونریز تروریستی مانند طالبان و داعش و تی تی پی و... فاصله بگیرند و نشان دهند که برخلاف تصویر و تصوری که جریانهای بدنام پشتونی در دهها سال اخیر ایجاد کردهاند، پشتونهای خوب، قادر به تغییر این تصویر و تصور هستند و میتوانند تقدیر تاریخی خویش را از طریق آشتی با تمدن و توسعه، تکریم انسانی زنان و دختران، ترویج علم و فرهنگ فارغ از ملاحظات جنسیتی و تبری جستن از تروریزم و دوری کردن از قدرتهای استعماری به گونهای دیگر رقم بزنند و با کاروان جهانی توسعه و تعالی انسانی همراه شوند.
به نظر میرسد که جرگه سنتی پشتونوالی اخیر در ایالت خیبرپختونخوا این ظرفیت را تا حدودی نشان داد و با مشارکت دادن نمایندگان زن در این جرگه عمدتا مردانه و نیز حمایت از بازگشایی مکاتب دخترانه در افغانستان توانست تصویری متفاوت از جامعه و فرهنگ پشتون به نمایش بگذارد؛ همان چیزی که موجب خشم و انزجار پشتونهای تروریست و افراطگرا در افغانستان و پاکستان شده است.
این واکنشهای خشم آلود اما کمترین هزینهای است که رهبران جامعه پشتون برای تغییر تصاویر منفی ارائه شده از این قومیت بزرگ باید بپردازند و در مسیر تحقق اهداف پیشگفته، آماده قربانیهای بزرگتر باشند؛ کارزاری که اگر شکست بخورد برنده واقعی آن افراطگرایان، تروریستها، مزدوران استعمار، جاسوسهای بیهویت و گروههای مرتجع مسلط بر سرنوشت پشتونها در افغانستان و پاکستان خواهند بود؛ همان کسانی که سالهاست به بهای بدنامی و تحمیل هزینههای مرگبار بر این قومیت بزرگ، هر دو کشور همسایه را دستخوش فجایع عظیم و بحرانهای بیپایان کردهاند.
عبدالمتین فرهمند - جمهور