حوالی ساعت ۸ سهشنبه ۱۰ میزان، سکوت مبهم آسمان خاورمیانه که آبستن بحرانی تازه بود با غرش موشکهای هایپرسونیک و بالستیک ایرانی شکسته شد؛ موشکهایی که سامانه دفاع هوایی چندلایه رژیم اسرائیل و پیشرفتهترین پدافندهای هوایی امریکا و متحدان غربی این رژیم را پشت سر گذاشتند و با نفوذ به قلب اسرائیل، پایگاههای راهبردی، فرودگاههای نظامی و مراکز جاسوسی آن را هدف گرفتند.
اگرچه از زمان وقوع دومین حمله «وعده صادق» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به سرزمینهای اشغالی، مقامات این رژیم به طور پیوسته، آمارها و واقعیتهای مربوط به این حمله بزرگ و بیسابقه و تاریخی را پنهان میکنند و با اعمال شدیدترین رژیمهای سانسور و بایکوت اطلاعات و کنترل رسانههای آزاد اجازه درز آمار مربوط به خسارات و تلفات حمله تاریخی جمهوری اسلامی ایران را نمیدهند؛ اما حتی تحلیلگران نظامی غربی و همسو با رژیم اسرائیل نیز اذعان کرده اند که آنچه این بار رخ داد به مراتب قویتر، کوبندهتر و مهارناپذیرتر از حمله موشکی اول ایران به سرزمینهای اشغالی بود.
تصاویر زندهای که از جریان حملات موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به اسرائیل در رسانههای خبری منتشر میشد نیز نشان میداد که موشکها بدون هیچگونه رهگیری قابل ملاحظهای، آسمان را درمینوردند و به اهداف خود در عمق سرزمینهای اشغالی اصابت میکنند و برخلاف حمله اول ایران این بار سیستمهای پدافندی و دفاع هوایی اسرائیل، امریکا و سایر قدرتهای غربی در خاورمیانه توان مهار و مواجهه با موشکهای بالستیک و هایپرسونیک جمهوری اسلامی را ندارند.
این در حالی است که ایرانیها تاکید میکنند که آنچه در موج دوم حملات این کشور بر سرزمینهای اشغالی به نمایش درآمد تنها گوشهای از توانمندی و قدرت نظامی این کشور است و در صورتی که رژیم اسرائیل به حملات موشکی ایران پاسخ دهد جمهوری اسلامی واکنشی غیر قابل انتظار نشان خواهد داد که حتی در محاسبات امنیتی، نظامی و استراتژیک صهیونیستها و حامیان غربی آنها نیز پیش بینی نشده باشد.
تحلیلگران غربی اعتراف میکنند که حملات موشکی بیسابقه ایران به سرزمینهای اشغالی خاورمیانه را وارد فصلی تازه کرد؛ فصلی که هرگز همانند گذشته نخواهد بود و هیچ راهی برای بازگشت به گذشته وجود ندارد.
به باور آنها تصویری سورئال که از زاویه دید موشکهای ایرانی در سرزمینهای اشغالی منعکس شد بیش از همیشه ضعف، آسیب پذیری و شکست راهبردهای بلندمدت این رژیم و حامی قدرتمند آن امریکا و سایر کشورهای غربی را به نمایش گذاشت که طی دهها سال با تغذیه و تامین پیشرفتهترین تسلیحات و اختصاص پولهای هنگفت برای تقویت قدرت نظامی این رژیم سعی داشتند آن را با فاصله معنیدار از سایر کشورهای منطقه به قدرت اول نظامی در خاورمیانه تبدیل کنند.
موشکهای بالستیک و هایپرسونیک ایران اما تمام معادلات را به هم ریخت، سیستمهای دفاع موشکی را سر جای خود نشاند، رجزخوانیهای یکجانبه ژاندارم پوشالی منطقه و حامی جنایتکار آن امریکا را به سکوت واداشت و میلیونها صهیونیست غاصب و اشغالگر به شمول بنیامین نتانیاهوی خونخوار و جنایتکار را در سرزمینهای اشغالی راهی پناهگاههای زیرزمینی کرد تا نشان دهد که آینده خاورمیانه را نه ترکتازیهای جنایتکارانه اسرائیل به کمک امریکا و قدرتهای اروپایی رقم میزند و نه سکوت و تماشاگری حقارت بار اعراب بیغیرت و مزدور و سرسپرده و دست نشانده.
حملات موشکی جمهوری اسلامی ایران همچنین بذر امید را در دلهای غمدیده ملتهای مظلوم منطقه از جمله لبنان و غزه سبز کرد که طی یک سال گذشته، آماج جنایتهای یکجانبه رژیم جنایتکار و کودک کش اسرائیل هستند و در برابر دیدگان همتباران عرب و به اصطلاح مسلمان خود زیر چکمههای نظامیان اشغالگر صهیونیست، قربانی فجیعترین رژیم نسل کشی و پاک سازی نژادی میشوند.
این حملات در عین حال ثابت کرد که علیرغم ترور بزدلانه سران شهادت طلب جنبشهای مقاومت اسلامی در خاورمیانه از جمله شهید اسماعیل هنیه و شهید سید حسن نصرالله توسط تروریستهای اسرائیلی و آمریکایی مقاومت زنده است و حمایت از جریانهای جهادی واقعی در سرزمینهای اسلامی با قدرت و صلابت مضاعف ادامه خواهد داشت.
با این همه به باور بسیاری از تحلیلگران، حملات موشکی بیسابقه جمهوری اسلامی ایران به سرزمینهای اشغالی و در هم شکستن هیمنه و هیبت پوشالی این رژیم با پشت سر گذاشتن سیستمهای فوق پیشرفته دفاع هوایی آن، جنگ جاری در سوریه و لبنان را وارد مرحله ای تازه کرد؛ مرحلهای که در آن هرگونه تلاش مزورانه و ریاکارانه غربیها و رژیمهای مرتجع عربی برای خریدن زمان به نفع رژیم صهیونیستی اعتباری ندارد و تا زمانی که رژیم متجاوز با اذعان به شکست خود به نسل کشی فجیع جاری در غزه و لبنان پایان نداده، هرگونه سخن گفتن از دیپلماسی، گفتگو، میانجیگری و استقرار صلح و ثبات از مسیر سیاسی مضحک و بیبنیاد خواهد بود.
محمدرضا امینی - جمهور