رسانه پاکستانی دان به نقل از آصف خان درانی، نماینده ویژه پاکستان در امور افغانستان نوشت: تروریزمی که از افغانستان سرچشمه میگیرد نه تنها برای پاکستان؛ بلکه برای سایر کشورهای همسایه مانند چین، ایران، تاجیکستان و ازبکستان نیز نگران کننده است.
آصف درانی گفت که تحریک طالبان پاکستانی «خط سرخ» این کشور است و این امید وجود داشت که دولت موقت افغانستان اقدام موثری را علیه این سازوکار انجام دهد.
وی با ترغیب دولت طالبان به برداشتن گامهایی علیه گروههای تروریستی بر اهمیت تعامل با دولت افغانستان با صبر و استقامت تأکید کرد.
این اظهارات یک روز پس از آن بیان شد که ارتش پاکستان سه تروریست را که قصد نفوذ به مرز پاکستان و افغانستان را در منطقه دیره خیبرپختونخواه داشتند، کشت.
پاکستان که طی دهها سال گذشته از حامیان اصلی تروریزم در منطقه و به ویژه افغانستان بوده و با استفاده از ابزار تروریزم، هژمون خود بر کشورهای همسایه را گسترش داده، اکنون خود در مقام قربانی ترور ظاهر شده است.
بخشی از این وضعیت، ناشی از پیروزی پروژههای تروریستی پاکستان در کشورهای دیگر است. به بیان واضحتر، بسیاری از تروریستهای مورد حمایت پاکستان در کشورهای منطقه به اهداف تعیین شده خود دست یافتهاند. در این میان اما مسئولیت جهادی آنها پایان نیافته است؛ زیرا هنوز در خود پاکستان نظام به اصطلاح «اسلامی» مبتنی بر «شریعت» وجود ندارد؛ بنابراین همان ابزار و اهرمی را که پاکستان سالها علیه دشمنان و رقبای خود در منطقه استفاده میکرد اکنون ممکن است دشمنان و رقبای پاکستان علیه خود این کشور استفاده کنند.
با این حال، همان گونه که آصف درانی؛ نماینده ویژه پاکستان در امور افغانستان نیز اعتراف کرده تروریستهای فعال در افغانستان تنها پاکستان را تهدید نمیکنند آنها تهدیدی جدی برای امنیت ملی سایر کشورهای همسایه و منطقه نیز هستند.
البته نباید فراموش کرد که پاکستان تا دیروز هرگز این هشدار را جدی نمیگرفت و درباره نگرانیها و ناامنیهایی که کشورهای همسایه را فراگرفته بود بیاعتنایی میکرد؛ زیرا تا آن زمان پاکستان و تروریزم منافع مشترک، اهداف یگانه و ایدهآلهای همسانی را دنبال میکردند.
اکنون اما وضعیت متفاوت است. پاکستان هم در کنار سایر کشورهای همسایه از تروریستهای فعال در افغانستان آسیب میبیند، دامنه ناامنیها روز به روز در داخل پاکستان گسترش مییابد و یک حکومت غیرمسئول در کابل به درخواستهای مکرر سران اسلام آباد و راولپندی در زمینه مهار تروریزم، کنترل مرزها و عمل به تعهدات خود در زمینه امنیت منطقهای بیاعتناست.
در چنین شرایطی و در حالی که رهبران پاکستان روز به روز مستاصلتر و واماندهتر میشوند و امیدهای شان نسبت به مواجهه جدی، ملموس و موثر طالبان حاکم بر افغانستان برای مقابله با تروریزم پاکستانی رو به کاهش است، آصف درانی در صدد برانگیختن حس همکاری سایر کشورهای قربانی ترور در همسایگی افغانستان است.
او البته به اندازهای صادق نیست که بپذیرد که تروریزمی که امروز پاکستان و دیروز کشورهای همسایه پاکستان را تهدید میکرد حاصل دهها سال پروژه های مشترک پاکستان و قدرتهای جهانی برای ناامن کردن کشورهای پیرامون به منظور تحقق اهداف و تامین سلطه و هژمون ابرقدرتهای استعماری است که امروزه به اندازهای قدرتمند شده که حتی از کنترل اسلام آباد و راولپندی نیز خارج شده است.
برای قربانیان تروریزم پاکستانی در کشورهای همسایه آن به ویژه مردم افغانستان شاید منصفانهترین باشد که اکنون باید نشست و تماشا کرد تا پاکستان خود چگونه قربانی گرگ دست پرورده خویش میشود؛ اما اگر واقع بینانه نگاه کنیم همه کشورهای قربانی تروریزم پاکستانی امروزه باید از فضای به وجود آمده برای مواجهه مشترک با تروریزم استفاده کنند و در این زمینه از یک سو به اسلام آباد برای مهار موج ترور و ناامنی کمک کنند و از جانب دیگر بر سیاستهای دیرینه دستگاههای امنیتی و جاسوسی این کشور برای پرورش و گسترش تروریزم تاثیر بگذارند و اجازه ندهند که این کشور در تبانی با قدرتهای بزرگ خارجی برای تامین منافع کوتاه مدت خود از ابزار تروریزم و افراط گرایی سوء استفاده کند و امنیت و صلح در منطقه را مختل سازد.
بنابراین اگر تا دیروز تاکید میشد که تنها راه حل برای مهار تروریزم و موج ناامنی فراگیر در سراسر منطقه، ناشی از فعالیت گروههای تروریستی در پاکستان و یا مورد حمایت پاکستان در کشورهای دیگر، تعهد و مشارکت صادقانه و مسئولانه اسلام آباد در کنار سایر کشورهای منطقه است، امروزه که خود پاکستان قربانی تروریزم شده و موج ناامنی این کشور را فراگرفته این فرصت به طور استثنایی به وجود آمده است که یک جبهه منطقهای علیه تروریزم تشکیل شود که در متن و محور آن پاکستان به عنوان حامی، بنیانگذار و توسعه دهنده پروژه ترور قرار داشته باشد.
در این میان اما چیزی که همچنان در مسیر تشکیل این ائتلاف منطقهای علیه تروریزم مانع ایجاد میکند و موفقیت این طرح را تحت تاثیر قرار میدهد، تردید درباره تعهد واقعی و صادقانه اسلام آباد برای تحت فشار دادن رژیم طالبان در افغانستان به عنوان حامی اصلی تروریستهای فراملیتی است.
این تردید ریشه در این واقعیت دارد که اسلام آباد علیرغم موضعگیریهایی که هر روز درباره تروریستهای پاکستانی فعال در افغانستان و حمایت رژیم طالبان از آنها ابراز میدارد هنوز جدیت و قاطعیت لازم برای تحت فشار دادن و مقابله با رژیم طالبان در افغانستان برای قطع قطع ارتباط با گروههای تروریستی را در عمل نشان نداده است.
بلکه رهبران پاکستانی با استفاده از هر مناسبتی همچنان جامعه جهانی را به تعامل بیشتر و گستردهتر با رژیم طالبان ترغیب میکنند، خواستار آزادی پولهای بلوکه شده مردم افغانستان و اعطای آن به طالبان هستند و به ارتباطات پیدا و پنهان خود با رهبران طالبان در تمامی سطوح ادامه میدهند.
بنابراین اگرچه تشکیل یک ائتلاف منطقهای برای مقابله با تروریزم در افغانستان یک راه حل عملی و موثر محسوب میشود؛ اما پاکستان همچنان در این زمینه، هم مانع است و هم راه حل. مانع است تا زمانی که به دوگانه رفتاری در قبال گروههای تروریستی ادامه میدهد و با رژیمهای حامی تروریزم ارتباط و تعامل مستقیم و تنگاتنگ دارد و راه حل است در شرایطی که به این نتیجه برسد که هیچ چارهای جز مبارزه تمام کشورهای منطقه با تروریزم وجود ندارد و تروریزم خطری است که نه تنها سلطه و هژمون پاکستان بر کشورهای پیرامون را تامین نمیکند؛ بلکه اگر همچنان نسبت به آن بی اعتنایی شود و قدرتمندتر گردد چالشی جدی برای ادامه حیات سیاسی دولت حاکم بر پاکستان خواهد بود.
محمدرضا امینی - جمهور