۰

سیل عمری شد که با این خانه‌ویران آشناست

دوشنبه ۲۴ ثور ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۵۱
در زمینه کمک رسانی به ولایت های فاجعه زده یعنی بغلان و سرپل و سمنگان و بدخشان و هرات، انگیزه های قوی قومی نیز دخیل است که اجازه نمی دهد سران فاشیست طالبان به کمک سیل زدگان بشتابند و تمام توان و تمرکز رژيم بر امداد و نجات و کمک رسانی فوری به آسیب دیدگان باشد؛ چیزی که در واکنش های طالبان به افتادن کودک زابلی به چاه و نیز زلزله پکتیا به نحو ملموسی متفاوت بود.
سیل عمری شد که با این خانه‌ویران آشناست
سیل در چندین ولایت کشور به ویژه بغلان، هزاران خانه را ویران کرده، زندگی های بسیاری را نابود ساخته و تمام هستی مردم را با خود برده است.
 
در بغلان وضعیت به اندازه ای فاجعه بار و هولناک است که تنها چیزی که در حال حاضر وجود دارد، تصاویر غم انگیز و تکان دهنده از گستره ویرانی هاست. با این حال، هیچ تصویر دقیقی از ابعاد فاجعه وجود ندارد. نظام ناکارآمد مدیریت بحران طالبان تاکنون حتی قادر به ارائه یک آمار دقیق از شمار قربانیان نشده است. این به وضوح نشان می دهد که در مقایسه با دامنه بی پایان فاجعه، میزان واکنش ها تا چه اندازه اندک و ناکافی و غالبا نمایشی و تبلیغاتی بوده است.
 
تنها اقدامات بزرگ طالبان در مواجهه با این سیل ویرانگر، تشکیل کمیسیونی برای کمک رسانی و تدفین قربانیان و هلیکوپترسواری ملا برادر؛ معاون اقتصادی نخست وزیر این رژيم بر آسمان بغلان بوده است. طالبان حتی تاکنون قادر به راه اندازی یک دیپلماسی فعال و کارآمد برای جلب کمک های بین المللی، ارائه یک فراخوان جدی از سازمان های جهانی برای امداد و نجات و تعریف سازوکاری به منظور مدیریت بحران و هدایت کمک ها به نیازمندان نشده اند.
 
این در حالی است که بسیاری از کشورها و سازمان های بین المللی نسبت به این فاجعه مهیب و هولناک، واکنش نشان داده و از آمادگی خود برای استقرار تیم های امداد و نجات و ارسال بسته های کمکی خبر داده اند؛ اما سیستم فرسوده مدیریت بحران طالبان حتی ظرفیت پذیرش کمک های خارجی را ندارد و نمی داند که در مواجهه با این حجم عظیم و گسترده از فاجعه و ویرانی و مرگ، چه اقداماتی اولویت دارد و چه برنامه هایی در نخستین ساعات وقوع بحران، برای نجات جان بازماندگان و کاهش آسیب ها و اضرار پس از فاجعه، حیاتی و تعیین کننده است.
 
این نتیجه سال ها جنگ و جنایت و جنون و جاه طلبی رهبران افغانستان است که هرگز هیچ برنامه ای برای رسیدگی به وضعیت مردم و آمادگی برای مدیریت بحران های غیرقابل پیش بینی طبیعی و غیرطبیعی نداشته اند.
 
طالبان هم نشان دادند که علیرغم شعارها و ادعاهای بزرگ و دروغین شان، به وضعیت مردم در عمق فاجعه، اهمیتی قایل نیستند. به همین دلیل بود که در شرایطی که هزاران خانه در بغلان و سرپل و سمنگان و بدخشان و غور و هرات، طعمه سیلاب های ویرانگر و بنیان برانداز شده، صدها نفر جان باخته و تنها در بغلان ۳۰۰ هزار کودک، متاثر شده و نیازمند کمک های حیاتی و فوری اند، رهبران طالبان، یک نمایشگاه صنعتی را در کابل افتتاح کردند و با لم دادن بر مبلمان لوکس طلایی، بی اعتنا به وضعیت فاجعه بار سیل زدگان در بغلان و سایر ولایت ها عکس های تبلیغاتی گرفتند تا نشان دهند که این رژيم، منزوی نیست و در حال جلب سرمایه گذاری داخلی و خارجی و تاراج و استخراج معادن و واگذاری منابع ملی افغانستان به چین و روسیه و ترکیه و قطر و امارات و ازبکستان و ترکمنستان و ایران و پاکستان و... است.
 
سیل زدگان اما به یاد می آورند که چگونه وزرای دفاع و داخله و چندین مقام ارشد طالبان برای نجات کودکی که به چاه افتاده بود، راهی زابل شدند و با استفاده از این اقدام نمادین و تبلیغاتی، تلاش کردند تفاوت خود را به تکنوکرات های فاسد نظام جمهوری نشان دهند.
 
نکته غم انگیزتر اینکه رهبران طالبان، همچنین تحت تاثیر یک سنت منحط قبیله ای که در آن سران قبیله باید مردانی قوی هیکل و قهرمان‌منش باشند که هرگز در برابر تندباد حوادث، زانو نمی زنند و ابراز ضعف و عجز نمی کنند، از درخواست کمک از سازمان های بین المللی و کشورهای جهان هم خودداری می کنند. این در حالی است که خود شان نه ظرفیت و توانایی و قابلیت مدیریت کمک ها را دارند و نه عزم و اراده آن را.
 
بدیهی است که در زمینه کمک رسانی به ولایت های فاجعه زده یعنی بغلان و سرپل و سمنگان و بدخشان و هرات، انگیزه های قوی قومی نیز دخیل است که اجازه نمی دهد سران فاشیست طالبان به کمک سیل زدگان بشتابند و تمام توان و تمرکز رژيم بر امداد و نجات و کمک رسانی فوری به آسیب دیدگان باشد؛ چیزی که در واکنش های طالبان به افتادن کودک زابلی به چاه و نیز زلزله پکتیا به نحو ملموسی متفاوت بود. این بی عدالتی نفرت انگیز، اساس سیاست قومی و شالوده فاشیزم سیاسی در افغانستان را تشکیل می‌دهد که تبعات و پیامدهای زیانبار آن در همه سطوح، مشهود است؛ در حالی که سیل و زلزله و فاجعه و ویرانی ناشی از آن، قومیت و تبار و نژاد و زبان و مذهب و ملیت نمی‌شناسد.
 
به تعبیر درست حضرت ابوالمعانی بیدل:
دستم از دل برنمی‌دارد گداز آرزو
سیل عمری شد که با این خانه‌ویران آشناست
 
نرگس اعتماد - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین