۰

در بدخشان چی می گذرد؟

يکشنبه ۱۶ ثور ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۱۵
طالبان در هلمند و قندهار کشت می کنند و در بدخشان مبارزه می کنند. این یک تناقض آشکار است. بزرگترین قاچاقچی موادمخدر بنام حاجی بشیر نورزی مورد اعزاز و احترام طالبان است اما دهقان بدخشانی توسط مامور طالبان کشته می شود.
در بدخشان چی می گذرد؟

روز گذشته در چند ولسوالی ولایت بدخشان تجمعات اعتراض آمیز و شعارهای اعتراضی علیه طالبان به راه افتاد. در این تجمعات ولسوالی های دراییم، جرم و ارگو صدها نفر اشتراک داشتند. شاید این از اولین تجمعات و اعتراضات علیه طالبان است که از بدخشان آغاز شده است.
اعتراض از آنجا آغاز شد که طالبان یک بدخشی را به بهانه مبارزه با کشت کوکنار، کشتند.

بعد از اعتراضات بدخش ها، طالبان نیروهای جنگی زیادی را از ولایت های همجوار خصوصا از ولایت تخار و شهر طالقان به سمت بدخشان گسیل داشتند که نشان از خوف و دستپاچگی طالبان می دهد.

 بعد از اعتراضات بدخشی ها عده ای از مخالفین طالبان این حرکت را یک قیام علیه طالبان دانسته اند که می تواند سرآغاز قیام سراسری علیه طالبان باشد. اما واقعیت این است که این حرکت بسیار زود توسط طالبان سرکوب خواهد شد و اجازه گسترش پیدا نخواهد کرد.

اقدام طالبان که گویا با کشت مواد مخدر مبارزه می کنند، اقدامی دوپهلو و هدفمند است و این موجب اعتراض دهقانهای کوکنارکار بدخشان شده است. طالبان در هلمند و قندهار کشت می کنند و در بدخشان مبارزه می کنند. این یک تناقض آشکار است. بزرگترین قاچاقچی موادمخدر بنام حاجی بشیر نورزی مورد اعزاز و احترام طالبان است اما دهقان بدخشانی توسط مامور طالبان کشته می شود.

در این فرایند دو مسئله، خیلی اهمیت دارد. طالبان کاری با کشت گسترده کوکنار در جنوب ندارند اما به شدت با کاشت خشخاش در ولایات شمالی مخالف هستند. دلیل آن روشن است: اقتصاد دهاقین غیرپشتون نباید تقویت شود. اگر کشت مواد مخدر باعث تقویت اقتصاد شمال شود، برای طالبان خطرساز خواهد بود. آنها قدرتی که ثروت کثیف شامل کشت و قاچاق مواد مخدر ایجاد می کند و اثرات آن بر قدرت و سیاست افغانستان می فهمند. لذا با دهقان کوکنار بدخشانی، قاطعانه و در حد کشتن، مبارزه می کنند و مزارع کشت خشخاش در جنوب را سخت نمی گیرند.

دوم: اعتراض بدخشانی هاست. آیا این اعتراض به مفهوم خیزش مردمی علیه طالبان است؟ یا اعتراض به تبعیض طالبان علیه دهاقین شمال و جنوب است؟

ریشه اعتراض همین است؛ یعنی تبعیض طالبان نسبت به دهاقین خشخاش. اما جای تردید نیست که اعتراض بدخشی ها قطعا منحصر به کشتن یک دهقان خشخاشکار نیست بلکه ریشه در خشم و عقده های مردم علیه طالبان دارد. اغلب معترضین را کسانی تشکیل می دهند که از طالبان نفرت پیدا کرده اند. از سیاست قومی آنها، از تبعیض آنها، از ظلم و ستم آنها و از فشارهای بی حد طالبان بر مردم، برای خودسری ها و گرفتن مالیات و ... ناراضی هستند. بخش بزرگی از معترضین را مردم ناراضی از وضع موجود تشکیل می دهند.

بخشی از معترضین را حتی طالبان بدخشانی شکل می دهند. طالبان بدخشی می فهمند که بازی خورده اند و توسط قندهاری ها و مشرقیوال ها استعمال می شوند. بزرگترین طالب بدخشی بنام قاری فصیح الدین اسماً لوی درستیز است اما بی صلاحیت است. قاری دین محمد حنیف یک طالب عاجز بی خاصیت شمرده می شود. طالبان بدخشانی فهمیده اند که استعمال شده اند و لذا زمزمه هایی وجود دارد که اگر جبهه مقاومت صاحب جغرافیا شود، بعضی از آنها به مقاومت خواهند پیوست. بدخشانی ها هنوز نپذیرفته اند که از غار بنیادگرایی بیرون شوند. به نوشته یکی از دوستان، جای تعجب است که هزاران بدخشی در اعتراض به منع کشت کوکنار اعتراض کردند اما به منع تحصیل دختران اعتراض نکردند!

در مجموع نباید بی تفاوت از کنار اعتراضات بدخشان گذشت، این اعتراضات می تواند باعث رخنه مخالفان طالبان در بین مردم شود؛ به همان میزان که از اثر ظلم طالبان، مردم می توانند به جبهه مقاومت بپیوندند، داعش نیز می تواند از جوانان خشمگین علیه طالبان سربازگیری نماید.

لذا در این وادی بر مجاهدین جبهه مقاومت است که سخت بر معترضین مردمی در بدخشان و سایر ولایت ها متمرکز باشند.

سیدجواد حجت- خبرگزاری جمهور  
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین