در این اوضاع بحرانی و جنونآمیز افراط و تفریط که درفضای فکری، سیاسی و اجتماعی افغانستان، امروزه حاکم است، چه باید کرد؟
عدهای به بهانهی مبارزه با افراطیت ثوابت قرآنی را نشانه گرفتهاند و هر ازگاهی درفضای مجازی مشغول سمپاشیاند و چنان جسورانه سخن میزنند که تا کنون بزرگترین دشمنان دین اسلام مانند ایشان گستاخ نبودهاند.
عمدهترین کج فهمی این جریان از مسلمانزادههای ملحد؛ تلفیق مسائل سیاسی همچون بازیهای کثیف استخباراتی با جریانهای سیاسی منسوب بهدین است.
حقیقت این است که این مجموعه با تالبان و تفکر تالبانی مخالفاند و تلاش میکنند این حس حقارت و وادادگی را که در میدان از تالب خوردهاند با گستاخی به آموزههای دینی تخلیه کنند.
درحالیکه همین مسلمانزادههای دکتر و فیلسوف ما اگر این لحظه در افغانستان تشریف داشته باشند فامیل و اقارب خودشان به اینها باور ندارند. اینها در مسیری رواناند که قبلاً کمونیستها رفته بودند.
از جانب دیگر تازه به قدرت رسیدههای حکومت تالبانی از الف تا یای شان با القابی همچون شیخ، مفتی و مولویاند، به تعبیر دینی با ضایع امانات تمامی تخصصها را خلاف نصوص صریح قرآنی و روایی اشغال کردهاند و هر پدیدهی مدرن و هر نوع پرسشگری را اهانت به دین اسلام و رژیم شان دانسته و درصدد برپایی نظامی همچون کوریایی شمالی اند.
تصور غالب این جریان این است که تا میتوانید مردم را سرکوب و دهانشان را بسته کنید.
وقتی به فضای حاکم سیاسی نگاه میکنید به یاد روزگار حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی سابق میافتید که تقریبا ۷۰ سال برهمهی امور مردم سلطه داشتند و برخی نویسندگان آسیای میانه در ارتباط به سانسور آنان داستانهای مخوفی را در خاطراتشان مینویسند که انسان با خوانش آن احساس وحشت میکند.
خیلی آرام راه میانه یا همان وسط در جامعه کنونی افغانستان درحال نابودی است و مفهوم این آیه مبارکه [ فی الدنیا حسنه والاخره حسنه] و دهها آیه و روایت دیگر در حال کتمان است.
پس چاره چیست؟ چگونه درفضای تیره و تار مواظب عقیده و باور خویش باشیم؟ چگونه میتوان به آیندهی بهتر اندیشید؟
باورم این است که تلاش کنیم حد اعتدال را رعایت کنیم و عمر گرانبهای خویش را که فرصتی برای بندگی است از دست ندهیم و بدانیم همه در گرو اعمال خویشاند. مواظب اعمال خویش باشیم تا حسرت چرا چنین نکردیم را در آخر عمر نداشته باشیم.
در یک کلام خود را نبازیم، متین و استوار هر پدیده مثبت را قدر و هر عملکرد منفی را نقد کنیم.
به تعبیر مردم ایران: "زیادی جوگیر نشویم" اگر برای افغانستان میاندیشیم واقعیتهای تاریخی، تمدنی، اجتماعی، دینی و اخلاقی افغانستان را لحاظ کنیم و باید به این فهم رسیده باشیم که در فقیرترین روستاهای افغانستان، زیباترین مساجد اعمار گردیده است و این عمق تدین و اخلاص مردم افغانستان به اسلام را نشان میهد.
شخصا خودم به صدها قریه و قشلاق افغانستان سفر کردهام؛ دین برای مردم افغانستان اولویت اول زندگیشان است. لذا بهتر است با موقفگیری احساساتی و بالاتر از فهم مردم، فضای سیاسی را بیشتر برای مخالفان فکر و اندیشه و اعتدال آماده و مساعد نگردانیم.
دکتر احمدشعیب آموزگار-
خبرگزاری جمهور