زلمی خلیلزاد اخیراً در جلسه استماعیه کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا حاضر شد تا توضیح بدهد که امریکا چگونه در افغانستان گندکاری کرده است.
خلیلزاد در بخش اول توجیهات خود آسمان را به ریسمان بافته و قضیه را به رقابت امریکا به چین و روسیه ربط داده و بعد گفته که جنگ افغانستان خیلی طولانی شده بود و بذر دموکراسی در افغانستان ریشه نداد و جوانه نزد چون ملت سازی در افغانستان انجام نشد.
او از توافقنامه امریکا با طالبان در دوحه دفاع کرد و سپس همه تقصیرات را به گردن اشرف غنی انداخت و فرار او را مسبب شکست طرح امریکا دانست.
او در مورد سرنوشت افغانستان نیز گفت: فصل پایان افغانستان هنوز برای امریکا نوشته نشده و بذر ارزش هایی که ما آنجا کاشتیم به مرور زمان ثمر خواهد داد.
ما فعلا کاری به سایر توجیهات خلیلزاد نداریم اما راجع به ارزش های مورد نظر خلیلزاد و بذری که او بر افغانستان پاشیده سخن خواهیم گفت.
خلیلزاد کیست و چه کرد؟
زلمی خلیلزاد افغان امریکایی تبار در اوایل جوانی به امریکا رفت از سال 1985 کارمند وزارت خارجه امریکا شد و بعدا زیر نظر یکی از جنگسالاران امریکایی بنام پل ولفوویتز تربیت شد. در تحولات افغانستان بعنوان یک افغان امریکایی در راستای منافع امریکا در افغانستان دخیل شد. بخشی از سیاست امریکا در افغانستان متاثر از افکار خلیلزاد است. او همیشه متاثر از افکار پشتونوالی و تداوم حاکمیت قبیلوی بر افغانستان بوده است. بعد از کنفرانس بن و تشکیل حکومت کرزی، وی از طرفداران سرسخت نظام ریاستی و تشکیل قانون اساسی از یک طرف بر مبنای ارزشهای قبیلوی و مواردی ارزش های امریکایی در افغانستان بود.
از دید خلیلزاد مجاهدین و مردم حوزه مقاومت ضدطالبان، همگی جنگسالار محسوب می شدند. تحت نظارت او خلع سلاح مجاهدین آغاز شد و رهبران ضد طالب نیز با تهدید بمب افکن های امریکایی همگی تابع و مطیع ساختار امریکایی قدرت و سیاست شدند که زلمی خان واضحا آنرا بیان کرده است.
خلیلزاد از بی تجربگی و آزمندی رهبران جهادی استفاده کرد و همه آنان را از طریق هضم در سیستم امریکایی از قدرت کنار زد و سفارت امریکا مرجع عمده و اصلی تصمیمگیری سیاسی در افغانستان شد به نحوی که حتی کرزی بعنوان رئیس جمهور دست نشانده امریکا بدون اذن خلیلزاد و بعد جانشین وی، تصامیم مهم اتخاذ نمی کرد.
مداخلات خلیلزاد و جانشینان وی در انتخابات افغانستان بر کسی پوشیده نیست. جنجالهای انتخاباتی که موجب بدنامی افغانستان می شد همه بر اثر مداخلات آنها ایجاد می شد.
ارزش های امریکایی چه بود و چه شد؟
دموکراسی، حقوق بشر، آزادی بیان، ادارات توانمند و ملت سازی از ارزش های امریکا در افغانستان محسوب می شدند. انتخابات برگزاری می شد ولی نتیجه را امریکایی ها تعیین می کردند. نگارنده حداقل دو بار بطور موثق شاهد دخالت امریکا و تغییر نتایج انتخابات توسط سفارت امریکا و انگلیس بوده ام. پیروزی عبدالله بر اشرف غنی در انتخابات 2014 بر کسی پوشیده نیست. فردای انتخابات و مشخص شدن پیروزی عبدالله شاهد پرواز بالگردهای امریکایی بر فراز کابل و آشفتگی سفرای امریکا و انگلیس و مراجعه آنها به منزل عبدالله بودم. تماس های مستقیم اوباما و مراجعات مستمر جان کری به کابل موجب تحمیل اشرف غنی به مردم ما شد.
امریکایی ها دموکراسی را واضحا بعنوان یک ارزش، لگدمال کردند و از طریق مهره های زناکار همچون فضلی و محب، به ابتذال کشاندند.
حقوق بشر امریکایی نیز مختص آنهایی بود که امریکایی می اندیشیدند و در زمین امریکا گام می گذاشتند. آزادی بیان مورد نظر آنها به ابتذال نزدیکتر بود و موجب نارضایتی مردم و زمینه ساز حمایت بنیادگراها از طالبان می شد. اداره سازی امریکایی بیشتر مبتنی بر فساد و تبعیض بود که با پرداخت معاش دالری به عده ای و حقوق اندک به همکاران آن عده، کارمندان را مجبور به فساد می کردند. ملت سازی امریکایی مبتنی بر قومگرایی آغاز شد و ارزش ها قومی بر مطالبات ملی ارجحیت داده می شد. بخشی از ملت مورد نظر خلیلزاد بر دیگران ارجحیت داشتند و با برتری طلبی ها اجازه اعتمادسازی و ملت سازی را ندادند.
ارزش های امریکایی واضحاً توسط خلیلزاد و امثال او به ابتذال کشانده شده و موجبات نفرت افغانستانی ها از امریکا و ارزشهایش را فراهم آورد. او بسیار چشم دریده است که حالا از ارزش های امریکا در افغانستان سخن می گوید.
بذری که خلیلزاد و امریکا در افغانستان پاشید
در ابتدای حضور امریکا، آنها بذر مواد مخدر را در زمین های جنوب کاشتند. سطح زمین زیرکشت برای تریاک فقط 74 هزار هکتار بود، تا سال آخر خروج امریکا صدها هزار هکتار بر زمین های تحت کشت، افزوده شده بود. بطور نمونه، تولید مواد مخدر در سال 2017 بیش از328 هزار هکتار و به وزن نهصدهزار تن رسیده بود. بعد از خروج امریکا به کمتر از 11 هزار هکتار و به وزن 333 تن کاهش یافت.
خلیلزاد بذر قومگرایی را بر سرزمین ما پاشید. سیاست های او بر تعصبات قومی دامن زد. ساختار افغانستان را بر اساس مناسبات قومی بنا نهاد. بر اساس این سیاست، قدرت سیاسی فقط در انحصار یک قوم باقی می ماند. با ترویج و گسترش مزارع کوکنار بر جغرافیای همان قوم، انحصار اقتصادی نیز مربوط به همان جغرافیه می شد.
در حالیکه مردم شمال افغانستان خلع سلاح می شدند به جنوب افغانستان سلاح توزیع می شد. بذری که خلیلزاد و امریکا بر افغانستان پاشید بذری مسموم بود که جنوب را قدرت سیاسی، قدرت نظامی، قدرت اقتصادی داد اما ریشه قدرت شمال را خشکاند.
نام بذر خطرناکی که خلیلزاد بر افغانستان پاشید، طالبان بود. خلیلزاد با سوءاستفاده از موقف و صلاحیت امریکایی خود، ساختارها و حکومت مرکزی و نهادهای مدنی را فروخت و طالبان را بر مردم افغانستان سوار کرد. طالبان بذر خلیلزاد است بر زمین افغانستان.
این بذر حالا به نهالی تبدیل شده که درحال شاخه کشیدن و شاخ شدن است. مدارس جهادی می سازد، اقوام را حذف می کند، شیعیان را حذف می کند، زنان را خانه نشین می کند، مکاتب را می بندد، دانشگاه را محدود می کند، مخالفین را می زند و می کُشد، اما میوه ای ندارد که شکمی را سیر کند. حالا خلیلزاد، این جنایتکار وطنفروش با قیافه حق بجانب روبروی کانگرسمن ها می نشیند و از کارنامه سیاه و از جنایت و خیانتش دفاع می کند.
او نمی گوید که با این خباثت و سمپاشی اش چه بر سر مردم افغانستان آورده و چه تعداد انسان را آواره و بی وطن ساخته و چه گروهی را بر گرده و سرنوشت مردم ما حاکم ساخته است.
خلیلزاد منفور یک ملت است کسی است که به مادروطنش خیانت کرده و روشن است که مردم افغانستان چه قضاوتی نسبت به او و خیانتهایش دارند.
حسینی مدنی-
خبرگزاری جمهور