سراج الدین حقانی؛ رییس شبکه حقانی و سرپرست وزارت داخله رژیم طالبان میگوید که سهلانگاری و خودخواهی در عرصه حکومتداری به هیچ وجه قابل تحمل نیست.
او در مراسمی به مناسبت ۶ جدی؛ سالروز اشغال افغانستان توسط شوروی سابق در کابل گفت: «ما باید از گذشته درس بگیریم و با دقت به جلو برویم.»
به گزارش رسانهها، وزیر داخله طالبان ، روز چهارشنبه(۶ جدی) با تاکید بر اینکه سهلانگاری و خودخواهی در عرصه حکومتداری به هیچ وجه قابل تحمل نیست، گفت که پس از خروج شوروی از افغانستان، رهبران سابق بر سر تصاحب قدرت دچار اختلاف شدند و جنگهای داخلی آغاز شد.
سراجالدین حقانی در این مراسم با تاکید بر اینکه «ما باید از گذشته درس بگیریم و با دقت به جلو برویم» گفت که به دلیل اختلاف رهبران سابق و آغاز جنگهای داخلی، مردم عادی افغانستان از «جهاد متنفر شدند».
به نظر می رسد که سراج الدین حقانی، درس های مهمی از تجارب تلخ تاریخ معاصر افغانستان گرفته است. او حتی اذعان می کند که مردم افغانستان، از جهاد متنفر شده اند؛ اما نمی خواهد اعتراف کند که اگر بخشی از این نفرت، ناشی از جنگ های داخلی رهبران جهادی بر سر قدرت و ثروت بوده، بخشی دیگر مربوط به عملکرد طالبان و هم پیمانان تروریست شان مانند القاعده و... می شود.
او که گفته می شود اختلاف های عمیقی با حلقه قندهار دارد و در عین حال، سرگرم یک جنگ قدرت ریشه دار با قبیله قدرتمند درانی است، به درستی متوجه خطر انشعاب و قطبی گری در درون تشکیلات طالبان شده و نگران پررنگ تر شدن دوگانگی بنیادین طالبان – شبکه حقانی است.
سراج الدین حقانی که گفته می شود به طور مستقیم، قدرت را از همقبیله اش اشرف غنی تحویل گرفت، از همان روزهای نخست، افرادش را در گلوگاه های کلیدی قدرت، مستقر کرد و اجازه نداد که درانی های وفادار به حلقه قندهار در جنگ پنهان قدرت، برگ برنده را در اختیار داشته باشند و جناح حقانی و قبیله غلجایی را تضعیف کنند.
با اینهمه، وضعیت در روزهای بعد با دخالت استخبارات پاکستان تغییر کرد و اگرچه با تقسیم قدرت میان دو قبیله اصلی، خطر جنگ داخلی میان طالبان و شبکه حقانی، مرتفع یا معلق شد؛ اما اختلاف های ریشه دار، باقی ماند؛ اختلاف هایی که در اظهار نظرهای گاه به گاه سراج الدین حقانی بازتاب می یابد و نوری کمرنگ به دالان های تاریک و ترسناک قدرت طالبان می تابد.
او در تازه ترین اظهار نظرش نیز درباره پیامدهای غیرقابل تحمل «سهل انگاری» و «خودخواهی» در حکومت داری هشدار داده و رهبران رقیب را به تجارب تلخ و تاسفبار رهبران سابق، رجعت داده است که چگونه در جنون جنگ قدرت درهم شکستند و سرنوشتی تحقیرآمیز و غم انگیز پیدا کردند.
با این حال، سراج الدین حقانی که او را یکی از مخوف ترین، اقتدارگراترین و خشن ترین چهره های رژيم طالبان می دانند، با وجود اذعان به واقعیت های پیشگفته، عمدا از پذیرش این واقعیت، طفره می رود که یکی دیگر از دلایل شکست رهبران پیشین، فاصله آنها از مردم بود. آنها پس از دستیابی به قدرت، مردم را فراموش کردند؛ زیرا مانند طالبان و شبکه حقانی، تصور کردند که می توانند با سرنیزه و ستم و سرکوب، بر مردم حکومت کنند و آنان را مطیع و فرمانبردار خویش سازند.
نکته دیگر اینکه حقانی می پذیرد که مردم از جهاد متنفر شدند؛ اما نمی گوید که طالبان هم نقش بزرگ و به سزایی در بازتولید نفرت از جهاد داشتند و در واقع آنها با عملکرد خشن و مرگبارشان، جهاد را معادل ترور قرار دادند و به این ترتیب، آخرین میخ را بر تابوت مبارزات جهادی ملت مسلمان افغانستان کوبیدند و راه را برای تهاجم قدرت های استکباری به نام «مبارزه با تروریزم» باز کردند.
به این ترتیب، شاید هشدارها و انذارهای سراج الدین حقانی بتواند دیگر رهبران طالبان را به تأمل درباره گذشته وادارد و از بروز یک جنگ داخلی بر سر قدرت میان آنان در میان مدت، جلوگیری کند؛ اما از آنجایی که او حاضر نیست از دو مورد پیشگفته، درس بگیرد، راه بازگشت رژيم طالبان به مردم و کسب مشروعیت از اراده آنان را باز کند و سهم طالبان و شبکه حقانی در بدنامی «جهاد» را بپذیرد، تکرار تجارت تلخ رهبران پیشین بر حاکمان کنونی، غیرقابل اجتناب خواهد بود؛ شاید کمی دور، شاید اندکی دیر.
محمدرضا امینی - جمهور