یکی از پنلهای دومین روز نشست امنیتی هرات در شهر دوشنبه تاجیکستان با عنوان «نوروزستان: ایرانشهر و همبستگی همسایهها» برگزار شد. در این پنل بحث مفصلی درباره حوزه فارسیزبان، جدال هویتی در منطقه، و برخورد دولتهای ایران، تاجیکستان و افغانستان نسبت به ارزشهای «ایرانشهری» صورت گرفت.
این یکی از مهم ترین مواردی بود که پس از سلطه رژيم طالبان کمتر در سطح منطقه و کشورهای حوزه زبان فارسی به آن توجه شده و پرداخته شده بود. این در حالی است که طالبان پس از بازگشت دوباره به قدرت، با تمام قوا برای تضعیف زبان فارسی و گسترش زبان بیگانه در مناطق فارسی زبان، کار می کنند و در این زمینه حتی با بزرگترین نمادهای زبان فارسی یعنی دانشگاه ها و مراکز علمی، نظام آموزشی و حتی شخصیت های تاریخی مانند مولانا جلال الدین محمد بلخی نیز به مقابله برخاسته اند. به این ترتیب، اگرچه پرداختن به مساله ای به این اهمیت در حاشیه یک کنفرانس امنیتی، هرگز بسنده نیست؛ اما انتظار می رود که طیف شرکت کنندگان و بحث های مطرح شده در آن بتواند سرآغاز توجه به سرگذشت و سرنوشت این زبان فاخر و مقابله با دشمنان جدید و قدیم آن از سوی دولت ها و ملت های فارسی زبان و حوزه تمدنی نوروز شود.
حبیبالله فاضلی؛ استاد دانشگاه تهران در نشست امنیتی هرات، درباره مفهوم «ایرانشهر» گفت که قدیمیترین مفهوم سیاسی در «ایران فرهنگی» است و تاکید کرد که وطن ایرانشهر، وطن فارسیزبانها است.
بر این اساس، این قدیمی ترین مفهوم سیاسی به مثابه عنصر مقوم و پیونددهنده ملت های حوزه نوروز باید احیا شود و این رسالتی تاریخی است که در حال حاضر بر عهده دولت های فارسی زبان گذاشته شده است. اگرچه در این میان، موانع بزرگ بسیاری مانند مذهب، ملی گرایی و منافع ملی کشورها وجود دارد؛ اما برای حفظ بقا و حیات زبانی که اکنون یک دشمن جدید در قلب تمدن نوروز یعنی رژيم فارسیستیز طالبان نیز پیدا کرده، هیچ اولویت و ملاحظه و منفعت دیگری نباید مانع ایجاد کند.
جاوید احور؛ پژوهشگر نیز در این نشست گفت که ناسیونالیزم در منطقه «بین ما شکاف ایجاد کرد.»
ناسیونالیزم و ملی گرایی، یکی از پیامدهای سیطره استعمار بر سرنوشت سیاسی ملت های منطقه بود که به نظر می رسد در این میان، بیشترین هزینه را افغانستان تحت سلطه رژیم های خودکامه پشتون پرداخته و در سایه سیاست های فارسی ستیزانه این رژیم ها برای سال ها از قلب تمدن کهن فارسی و کشورهای حوزه نوروز، طرد و تجرید شده بود.
او گفت باید در فکر وصل کردن کابل و مراکز عمده فرهنگی در شبه قاره هند و آسیای میانه باشیم.
این می تواند یک راهکار کم هزینه؛ اما بسیار مؤثر و زودبازده باشد. آخرین حلقه های این زنجیره از هم گسسته، هرچه سریع تر باید بهم متصل شوند تا شبکه پیوندهای کهن، احیا گردد و ملت ها با شناختن پیوندهای پیشین خویش، تمدن فاخر فارسی را بازیابند و به سرچشمه ها بازگردند.
از سوی دیگر، این راهکار چون ماهیتا فرهنگی است، به نظر نمی رسد که با حساسیت و مخالفت شدید و جدی رژيم های سیاسی و دولت های حاکم بر کشورهای حوزه نوروز رو به رو شود؛ بنابراین، خیلی زود می تواند به نتیجه برسد و پیامدهای سودمند و ثمربخشی برای تحقق یک رویای تاریخی مشترک میان ملل متمدن منطقه داشته باشد.
عبدالله راهنما؛ نویسنده تاجیکستانی نیز گفت کشورهای مختلف در این حوزه تمدنی با منافع ملی خود وجود دارند. از طرف دیگر، «افراطگرایی دینی» تهدیدی به این حوزه تمدنی است و به نوعی «مرگ تمدنی» را به وجود آورده است.
پیشتر هم اشاره کردیم که مذهب و منافع ملی، از عوامل بازدارنده اتخاذ رویکردهای یگانه و سیاست های مشترک برای احیا، تقویت و گسترش زبان و تمدن فارسی در میان کشورهای منطقه است. در این میان، افراط گرایی مذهبی، یک تهدید جدی و بسیار ویرانگر است که با حاکمیت رژیم طالبان در افغانستان، بیش از هر زمان دیگری مایه تضعیف و تخریب تمدن و زبان فارسی و استیلای ابرهای سیاه نفرت و افراط بر گستره تمدنی نوروز شده است.
او تاکید داشت که مبارزه ما با افراطگرایی فراتر از جنبه امنیتی است و اشتباه بزرگی بود که «مثلا در افغانستان آن را در چارچوب مبارزه قدرت» دیدند. این مبارزه حیاتی است و باید «ضدیت با این سیل خرابگر» تمدنی باشد.
به گفته او، «فتواهای ضد نوروز» در منطقه نشان میدهند که دیدگاه افراطگرایی در حال «پیروز شدن» است.
این نویسنده تاجیک به درستی به ابعاد پنهان مبارزه با افراط گرایی پرداخته، و روشن کرده است که چگونه در مبارزه با افراط گرایی به ویژه در افغانستان، رویکرد تمدن ستیزانه و خصومت ذاتی افراطیون مذهبی با نوروز و نمادهای آن نادیده گرفته شد.
او به عنوان نمونه به فتواهای تکفیری علیه نکوداشت نوروز، اشاره کرده که در سال های اخیر مورد توجه و تاکید ویژه افراط گرایان در افغانستان بوده و پس از تسلط طالبان به طور رسمی به یکی از رؤوس اساسی سیاست فرهنگی رژيم تبدیل شده است. این نیازمند یک کارزار گسترده منطقه ای با حمایت فعال دستگاه های دولتی است؛ زیرا نوروز، هویت مشترک و نماد مقدس تمام فارسی زبانان است و امروزه به عنوان یک رویداد فرهنگی و تمدنی، حیثیت و اعتبار جهانی یافته است؛ پس نباید در زادگاه و زیست بوم خویش زیر هجمه ویرانگر افراط گرایان و تروریست ها تکفیری محو و نابود شود.
آقای راهنما افزود: «در سه کشور فارسیزبان امروز، در دو تای آنها نظام دینی است که اولویتهای آنها مذهبی است و ارزشهای نوروز به سطح دوم رفته است و حتی کشورهای فارسیزبان نتوانستند در مورد ایجاد یک تلویزیون مشترک به توافق برسند و پروژه کشورهای فارسیزبان شکست خورد.»
او از یکی از ملاقاتهای اخیر مقامهای سطح بالای دو کشور فارسیزبان افغانستان و تاجیکستان یاد کرد که «از مترجم استفاده شد».
نکات مورد اشاره این دانشمند دردمند فارسی زبان، بسیار تاسفبار و دردآور است و نشان می دهد که دشمنان زبان فارسی و تمدن نوروز، صرفا طالبان و همفکران افراطی و تکفیری آنان نیستند؛ بلکه حتی دولت های فارسی زبان نیز خواسته یا ناخواسته، پرداختن به زبان را مساله ای درجه دوم و کنشی صرفا فرهنگی می دانند و اهمیت آن را نادیده می گیرند و این به خودی خود، دشمنان این زبان و تمدن را قدرتمندتر می سازد و آنان را در رسیدن به اهداف شان برای نابودی آن، مصمم تر می کند.
او گفت: «۱۵۰ سال پیش ۱۰ برابر بیشتر در منطقه به زبان فارسی صحبت میشد و قدرت سیاسی ۵۰ برابر بیشتر از امروز بود»؛ حالا تاجیکستان تنها کشوری است در منطقه که درفش کاویانی را در پرچم خود زده است.
اگرچه تاجیکستان تنها در سال های اخیر به طور محدود و محتاطانه ای اقدام به تقویت زبان فارسی و زدودن سیطره فرهنگی روسیه کرده است؛ اما این اقدامات، بدون شک کافی نیست و هنوز راه زیادی وجود دارد که این کشور بتواند به طور کامل بر سلطه زبان روسی، غلبه کند و درفش کاویانی را به طور کامل بر قلمرو خود به اهتزاز درآورد و استقلال فرهنگی اش را جشن بگیرد؛ اما اشاره آقای راهنما درباره قدرت پیشین زبان فارسی و مقایسه آن با وضعیت اسفبار امروز آن، بسیار غم انگیز بود و انتظار می رود که موجب بیداری و همبستگی نخبگان فارسی زبان در تمامی حوزه های سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی شود.
نظیف شهرانی؛ استاد دانشگاه در امریکا نیز گفت که در دوره اسلامی ایرانشهری مطرح نبود؛ اما بعد از دوره دولت - ملت، فرهنگ سیاسی ملی ایجاد شد که به گفته او «زهرآلود» بوده است. در حالی که در دوره امپراتوریهای اسلامی خواسته قدرت مرکزی از اقوام با فرهنگهای مختلف تنها باج و خراج بود و کاری به فرهنگ آنها نداشت.
با در نظرداشت بیانات این پروفسور افغانستانی، در حال حاضر هم رژيم های خودکامه مذهبی و مفهوم استعماری دولت – ملت، تهدیدهای بزرگی علیه زبان و تمدن فارسی در حوزه تمدنی نوروز هستند و مقابله با آنها نیازمند عزم و اراده و عبور دولت ها و ملت ها از ملاحظات، محدودیت ها، موانع و منافع بازدارنده ملی، ناسیونالیستی و مذهبی است.