طالبان و مشروعیت فیسبوکی!
برخی منابع طالبانی تایید کردهاند که این گروه در دو سال گذشته صدها مبلغ امارتی در شبکههای اجتماعی استخدام کرده و میلیونها افغانی بودجه را صرف این تبلیغات کردهاند.
منابع افزوده اند که این افراد که شمارشان به بیش از 700 نفر میرسد، زیر عنوان "قلموال مبارز امارتی" به منظور تبلیغ و ترویج قرائت طالبانی از دین و سیاست در رسانههای اجتماعی استخدام شدهاند.
قلموال های طالبان در بدل تبلیغات برای این گروه در شبکه های اجتماعی، معاش میگیرند و طالبان نیز به آنها تاکتیکهای فعالیت را آموزش میدهند و آخرین نشست آموزشی آنها اخیرا در کابل برگزار شده است.
گفته میشود که اکثر این کاربران به نامهای دخترانه و یا با تخلص "پنجشیری، بدخشانی، غزنوی، مجاهد و افغانی" در شبکههای اجتماعی از جمله فیسبوک و شبکه اکس، فعالیت میکنند.
طالبان همچنین به ریاستهای اطلاعات و فرهنگ ولایات نیز وظیفه داده اند که برنامههای رسمی این رژیم را با "قلموالهای" خود در میان بگذارند.
این در حالی است که در مقابل، رسانه های آزاد و خبرنگاران مستقل به ویژه در ولایات، اجازه ندارند سوژه های شان را بدون هماهنگی با ریاست های اطلاعات و فرهنگ و اداره استخبارات طالبان، کار کنند. حتی در مرکز نیز رسانه ها مجبور اند اخبار رویدادهای دولتی را از رسانه های طالبان بگیرند و در بسیاری از موارد به نشست های خبری و مراسم دیگر طالبان، دعوت نمی شوند.
این رویکرد نشان می دهد که طالبان در صدد جریان سازی تبلیغاتی با استفاده از بسترهای رسانه و شبکه های اجتماعی به منظور تحمیل روایت یکجانبه، نگاه ایدئولوژيک ویژه خود و فیلترینگ اطلاعات بربنیاد منافع، ایدئولوژی و اولویت های خاص خودشان هستند.
آنها همچنین از این واقعیت، آگاه اند که عصر ما عصر سیطره شبکه های اجتماعی است؛ رسانه هایی که از محدودیت های تنگ سانسور و سرکوب به سادگی عبور می کنند، هر شهروند در آن تبدیل به یک خبرنگار می شود و در آن جریان آزاد اطلاعات نه تنها از رژيم سرکوب متاثر نمی شود؛ بلکه بالعکس بر آن تاثیر می گذارد، روایت حاکم را به چالش می کشد، جریان رسانه ای و تبلیغاتی را مهار و خنثی می کند، خود جریانی نو می سازد و جهانی را در معرض آگاهی های تازه، مستند و غیرقابل کنترل قرار می دهد.
هشتک های دادخواهانه ای که پیش از این بارها برای جلب توجه جهان به وضعیت اقلیت های قومی و مذهبی، زنان و دختران و... راه اندازی شده و واکنش های گسترده ای را در دنیای واقعی برانگیخته، تنها بخشی از اثرگذاری ناشی از جریان سازی شبکه های اجتماعی است.
از سوی دیگر، شماری از شبکه های اجتماعی با «تروریستی» خواندن طالبان، هرگونه تبلیغ از این رژيم را فیلتر می کنند تا به این ترتیب، با موضع کشورهای جهان و سازمان های بین المللی در مشروعیت زدایی از رژيم طالبان، همصدا شده باشند.
با اینهمه طالبان که همواره در تلاش نشان دادن «تصویر مثبت» از افغانستان زیر سلطه خود هستند، این بار در ابتکاری جالب توجه، لشکری از «مبلغان امارتی» را استخدام کرده اند تا بر موج منفی شبکه های اجتماعی، غلبه کنند و با بزرگنمایی گسترده اقدامات نمایشی و تبلیغاتی این رژيم و سرپوش گذاشتن بر ضعف، فساد، ناکارآمدی، قوم گرایی، ارتباط با تروریزم، سوء مدیریت، بی برنامگی، وابستگی به کشورهای خارجی، واگذاری پروژه های ملی به قدرت های استعماری در قبال امتیازات اندک و... چهره تیره و خشن آنها را زیبا و قابل تحمل نشان دهند و به این ترتیب، مشروعیتی که از طریق لابی گری، زد و بندهای سیاسی با قدرت های بزرگ، معاملات ننگین استعماری در پشت پرده و... به دست نیامده، از طریق تبلیغات و پروپاگندای مثبت نگرانه در شبکه های اجتماعی به دست آید.
در این میان، هوشیاری کنشگران رسانه ای و فعالان شبکه های اجتماعی در شناسایی حساب های تبلیغاتی ارتش سایبری طالبان، نکته مهمی است که برای خنثی کردن مأموریت خطرناک این جریان، اهمیت ویژه ای دارد؛ اما مهم تر از آن، رویکرد شبکه های اجتماعی به حضور مبلغان طالبان است. برخی شبکه های اجتماعی، هنوزهم طالبان را در لیست سیاه خود قرار داده اند؛ اما شبکه هایی مانند اکس (توییتر سابق) از همان آغاز، یک تریبون آزاد در خدمت طالبان بوده و فعالان طالبان به طور گسترده در این شبکه اجتماعی، از آن برای عضوگیری، تبلیغ و توسعه ایدئولوژی نفرت استفاده می کردند. این مساله مهمی است که ناقض حقوق کنشگران آزاد است و معیارهای دوگانه شبکه های اجتماعی غربی در قبال یک رژيم نامشروع را نشان می دهد؛ معیارهایی که به همان میزان در سیاست دولت ها و دولتمردان شان نیز مشهود است.
نرگس اعتماد - جمهور