سفارت افغانستان در هند با انتشار بیانیهای اعلام کرد که «با غم عمیق، تأسف و ناامیدی این تصمیم مبنی بر توقف فعالیت خود را اعلام میکند».
سفارت افغانستان در هند «عدم حمایت دولت میزبان» را از دلایل اصلی توقف فعالیتهایش عنوان کرده است. «فقدان یک دولت مشروع» در کابل از دیگر دلایل این تصمیم عنوان شده.
این خبر دو روز پس از آن اعلام میشود که شماری از دیپلماتهای سابق افغان در سفارت هند تایید کرده بودند که تمامی فعالیتهای این سفارتخانه متوقف شده است.
پیشتر رویترز خبر داده بود که حداقل پنج دیپلمات پیشین افغانستان در هند این کشور را به مقصد اروپا ترک کردهاند. سه نفر از این دیپلماتها گفته بودند که ساختمان سفارت در حال حاضر «متروک است».
کمبود «پرسنل و منابع کافی» از دیگر دلایلی است که سفارت افغانستان در بیانیهاش به عنوان چالشی فزاینده از آن یاد کرده است.
به این ترتیب، شراکت استراتژیک افغانستان و هند به گونه غم انگیزی پایان یافت؛ اما سرآغاز این پایان تلخ، تعطیلی رسمی و کامل سفارت افغانستان در دهلی نو نبود.
شروع ماجرا زمانی بود که اشرف غنی؛ رییس جمهوری پیشین، فرید مومندزی را به عنوان سفیر افغانستان در دهلی بر رهبران هند، تحمیل کرد. بربنیاد گزارش ها، هند بنا به هر دلیلی هرگز مایل نبود تا به آقای مومندزی، اعتبارنامه بدهد و او را به عنوان سفیر کابل در دهلی بپذیرد. او حتی پیش از اینکه به عنوان سفیر، معرفی شود، به دلیل فعالیت هایش در لیست سیاه دولت هند قرار داشت و ممنوع الورود شده بود.
با این حال، اشرف غنی با اصرار و پافشاری فراوان، رهبران دهلی را مجاب یا مجبور کرد تا سفیر مورد نظر او را بپذیرند.
به این ترتیب، علیرغم اعطای اعتبارنامه به سفیر غنی، روابط دهلی با کابل از آن پس به طور ملموسی رو به سردی نهاد و این وضعیت البته از برخی رویدادهای دیگر در اوایل به قدرت رسیدن اشرف غنی مانند تعلیق یک قرارداد نظامی مهم میان افغانستان و هند از سوی غنی به امید همکاری پاکستان با دولت افغانستان نیز ناشی می شد.
بنابراین، سیاست خارجی پراشتباه و مبتنی بر گرایش ها و عصبیت های قومی و قبیله ای غنی، نقش مهمی در تخریب روابط راهبردی افغانستان با تنها و بزرگترین متحد استراتژيک کابل یعنی دهلی نو ایفا کرد.
خیانت بزرگ غنی به آرمان مردم افغانستان و واگذاری کامل کشور به طالبان هم این روند را تکمیل کرد و آخرین میخ را بر تابوت شراکت استراتژيک افغانستان و هند کوبید؛ زیرا در نتیجه این خیانت، در یک رقابت فشرده ژئوپلیتیک، پاکستان، پیروز شد و هند شکست خورد.
در این میان، البته هند هم به منظور حفظ منافع حیاتی خود در افغانستان، در صدد تغییر رؤوس و اصول سیاست خارجی خویش در قبال کابل برآمد و برای دستیابی به این هدف، یک دیپلمات ارشد هندی که پیشتر به عنوان معاون وزارت خارجه آن کشور در حوزه افغانستان و... کار می کرد، به عنوان سفیر هند در دوحه منصوب شد؛ نخستین نشانه از تمایل هند برای ارتباط با طالبان!
پس از آن، روابط هند و طالبان، علیرغم برخی موضع گیری های آشکارا خصمانه طالبان علیه دهلی نو، روز به روز متحول شد که در نتیجه آن، سفارت هند در کابل بار دیگر بازگشایی گردید؛ اما این امر، چیزی از نگرانی های هند درباره رشد تروریزم و مواد مخدر و فقدان یک دولت فراگیر در کابل نکاست.
دولت هند در تازه ترین اقدام خود برای نزدیک شدن به طالبان و فاصله گرفتن از بقایای نظام ساقط شده جمهوری، تمدید اعتبار اقامت و بورسیه هزاران دانشجوی افغانستانی در آن کشور را معلق کرد؛ تصمیمی که موجب بی سرنوشتی و بلاتکلیفی دانشجویان شد و اعتراض و نگرانی وسیع آنان را به دنبال داشت.
در کنار این مسایل، عدم همکاری هند با سفارت باقیمانده از دوره جمهوری هم بر حجم مشکلات و محدودیت ها افزود و در نهایت موجب تعطیلی کامل این نمایندگی سیاسی شد؛ این رویداد، عملا ده ها هزار دانشجو، تاجر، مهاجر و پناهجویانی را که پس از سقوط نظام جمهوری برای انتقال به کشور سوم، راهی هند شده اند در شرایط بسیار سختی قرار می دهد؛ زیرا پاسپورت ها تمدید نمی شود، اسناد تحصیلی، تایید نخواهد شد و خدمات کنسولی مورد نیاز دیگر مانند صدور نکاح خط، تثبیت هویت و... عملا ناممکن می شود و به این ترتیب، راه برای اخراج اجباری آنها از هند هموار خواهد شد.
بنابراین، بزرگترین قربانیان فروپاشی شراکت استراتژيک افغانستان و هند، مردم افغانستان هستند؛ دانشجویان، مهاجران، پناهجویان، تاجران، بیماران و همه کسانی که در طول این سال ها از امتیازات بزرگ روابط سنتی کابل – دهلی نو بهره برده و منتفع شده بودند. بزرگترین سود نیز نصیب طالبان می شود؛ زیرا آنها از این طریق بیشتر از پیش می توانند خود را بر هند تحمیل کنند و دهلی نو هم ناگزیر است آنان را به مثابه یک واقعیت انکارناپذیر بپذیرد.
محمدرضا امینی - جمهور