طالبان روز ۱۵ آگوست را «روز پیروزی» دانسته و از آن با راهپیمایی همراه با پرچمهای سفید خود در شهرهای مختلف افغانستان تجلیل کردند.
انس حقانی؛ از اعضای برجسته طالبان عکسی از نیروهای مسلح طالبان پشت میز ریاست جمهوری در ۱۵ آگوست/ ۲۰۲۱ را منتشر کرده و نوشته «تحمل سختیها در آزادی دشوار نیست».
او روز سقوط کابل به دست طالبان را «روز استقلال» خوانده است.
همزمان گروههایی از فعالان علیه طالبان تجمعات اعتراضی برپا کردهاند. آنها در بیانیههایی از جامعه جهانی خواستند تحریم و فشار بر طالبان را افزایش دهند.
گروهی از زنان معترض در این روز از سازمان ملل، امریکا و کشورهای دیگر خواستند «دست از حمایت و همکاری طالبان بردارند» و در کنار زنان و نیروهای دموکراتیک افغانستان بایستند؛ زیرا «گفتگو و تعامل با یک گروه تروریستی باجدهی برای تروریزم است و فاجعه را بزرگتر میسازد».
این صدای عموم مردم افغانستان است؛ زیرا مردم افغانستان، چند تروریست تغییر چهره داده شده نیستند که در خیابان های کابل، پرچم های سفید برافراشتند و از «روز استقلال» طالبان، تجلیل کردند. مردم افغانستان همه میلیون ها نفری هستند که امروزه از سرکوب و ستم و بیداد و استبداد و تبعیض و تعصب رنج می برند، زیر چکمه های دیکتاتوری مولوی های پشتون، شکنجه می شوند، از کمترین حقی برای اعتراض و دادخواهی برخوردار نیستند، هیچ سهمی در سیاست و قدرت ندارند، یک نیروی حامی تروریزم، یکجانبه گرا و قوم پرست بر سرنوشت شان مسلط شده و رویاها و آرزوهای حداقلی شان را نابود کرده، دو دهه مبارزه و بی شمار قربانی های شان را از میان برده و چشم اندازی تیره و تاریک را برای شان ترسیم کرده است.
مردم افغانستان، میلیون ها زن و دختری هستند که نه می توانند درس بخوانند، نه حق دارند، کار کنند، نه آزادی پوشش و سفر دارند و نه از کمترین کرامت به مثابه یک انسان برخوردار اند.
مردم افغانستان، ارتش عظیم بیکارانی هستند که از بیکاری و قحطی رنج می برند و در پی تسلط طالبان به گدایی و دریوزگی افتاده اند و برای رهایی از این روزگار رقت بار، راهی مسیرهای مرگبار ایران و پاکستان و اروپا و امریکا می شوند و هر روز در فراسوی مرزها بی رحمانه تیر می خورند یا قایق های حامل شان در آب های سرکش دریاهای بی کران، واژگون می شوند و طعمه کوسه ها و نهنگ ها می گردند.
مردم افغانستان، هزاران هزار خبرنگار و روزنامه نگار و دانشجو و استاد دانشگاه و نخبه و تحصیلکرده ای هستند که با تسلط رژیم طالبان، مشاغل خود را از دست داده، منزوی و خانه نشین شده اند و با گرسنگی و فقر و فلاکت و فاجعه و فروپاشی روانی دست و پنجه نرم می کنند و هر لحظه شاهد مرگ تدریجی خویش و خاکستر شدن آخرین رویاهای شان هستند.
مردم افغانستان همان صدها هزار نفری هستند که پس از فاجعه ۱۵ آگست به طرز رقت انگیزی از کشور گریختند و اکنون در کشورهای منطقه و جهان با بحران های هویت و بی خانمانی و تنهایی و بی کسی و فقر و افسردگی دست به گریبان اند.
آیا چنین مردمی بازهم از روز ۲۴ اسد / ۱۵ آگست به عنوان «روز استقلال» افغانستان، تجلیل خواهند کرد و به پرچم سفید طالبان که یادآور هولناک ترین جنایت های یک نیروی سرکوبگر و جهنمی است، عشق می ورزند و افتخار می کنند؟
آیا به راستی استقلال طالبان، اضمحلال افغانستان نیست؟
اگر به موارد و مصادیق مورد اشاره باور ندارید، یک نظرسنجی ساده در فضایی آزاد و بدون ترس و وحشت و سرکوب و سانسور در خیابان های کابل، انجام دهید تا ببینید که به راستی چند درصد از مردم افغانستان، طالبان را می خواهند، آنها را به عنوان یک گروه آزادیبخش و واقعا وطنی و افغانی قبول دارند و به پرچم و پیام و کارنامه شان افتخار می کنند.
طالبان هم نیک می دانند که هیچکس آنها را نمی خواهد. نیرویی که در نتیجه تبانی با یک ابرقدرت استعماری، جنایتکار و اشغالگر به قدرت رسیده، چگونه می تواند ادعای استقلال و آزادی کند و روز رسیدن به قدرتی را که امریکا به آن واگذار کرد، جشن بگیرد؟ شرم آور و خنده دار است.
با اینهمه، هنوز به نظر نمی رسد که تطهیرگران، سفیدنمایان، موزهپاک ها و مزدوران طالبان این مهم را باور کرده باشند که همه چیز به همین اندازه شرم آور و همقینقدر مضحک است؛ زیرا آنها در مواردی حتی وقیح تر از طالبان، این مناسبت مصیبت بار را جشن می گیرند و بر درد و رنج مردم افغانستان می افزایند. مرگ شان باد!
سکینه محمدی - جمهور