انفجاری در منطقه باجور ایالت خیبر پختوانخواه پاکستان هممرز با افغانستان دستکم ۳۵ کشته و دهها زخمی به جا گذاشته است.
انفجار در گردهمایی هواداران «جمعیت علمای اسلام» به رهبری مولانا فضل الرحمان، رخ داده است.
مولانا ضیاءالله جان یکی از رهبران اصلی محلی این تشکل در این رویداد کشته شده است.
یک مقام محلی این ایالت، شمار مجروحان این انفجار را حدود ۲۰۰ نفر اعلام کرده است و به گفته مقامهای محلی انتظار میرود شمار قربانیان افزایش یابد.
انفجار احتمالا در نتیجه یک حمله انتحاری بوده است.
مولانا فضلالرحمان از نخستوزیر کشور و همچنین سروزیر ایالت خیبرپختونخواه خواسته است تا درباره این انفجار تحقیق کند. در این زمینه او با شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان تلفنی صحبت کرده است.
در همین حال، ذبیحالله مجاهد؛ سخنگوی حکومت طالبان در افغانستان این رویداد را محکوم کرده و در توییتی نوشته است: «چنین جنایاتی به هیچ وجه قابل توجیه نیست.»
اگرچه تا زمان نوشتن این متن، هیچ گروهی مسئولیت این کشتار هولناک و مهیب را به عهده نگرفته؛ اما هیچ تفاوتی نمی کند که سرانجام داعش بپذیرد یا طالبان پاکستانی یا ارتش آزاد بلوچستان و... همه این گروه ها در زیرمجموعه نهاد بزرگتری به نام «تروریزم پاکستانی» قرار می گیرند.
پاکستان که تا پیش از اشغال افغانستان به کمک طالبان، از تروریزم به مثابه ابزاری برای پیشبرد پروژه های ضد امنیتی و مداخله جویانه فرامرزی خود در کشورهای همسایه و منطقه استفاده می کرد، پس از سلطه طالبان، مدیریت این پدیده مرگبار و خطرناک به یک درد سر امنیتی بزرگ و تهدیدی آنی و مستقیم برای امنیت ملی خودش تبدیل شده است.
اینکه یک اجتماع مهم جمعیت علمای اسلام به رهبری مولانا فضل الرحمان هدف قرار گرفته نیز نشان می دهد که تروریزم پاکستانی به مرحله خودبسندگی رسیده و اکنون خودش خارج از کنترل ملاهای تروریست پرور، سازمان های عظیم مسئول ترویج ایدئولوژی افراط و تربیت تروریست مانند جمعیت علمای اسلام، هدف تعیین کرده و حمله می کند.
از سوی دیگر، با توجه به اینکه نمایندگان وابسته به جریان تروریست پرور جمعیت علمای اسلام در پارلمان پاکستان از متحدان و مؤتلفان دولت مستقر هستند، به نظر نمی رسد که این حمله، از درون ساختار امنیتی پاکستان سازمان دهی و عملیاتی شده باشد.
بنابراین، دولت اسلام آباد که در پی این حمله به طور مستقیم از سوی جریان پرقدرت به رهبری مولانا فضل الرحمان، تحت فشار قرار گرفته، خود یکی از طرف هایی است که در پی این حمله، آسیب دیده و هزینه خواهد داد.
از جانب دیگر، این حمله پس از یک دوره، تهدید و هشدار و رجزخوانی مقام های امنیتی پاکستان صورت می گیرد که تاکید می کردند که تروریست ها دو راه بیشتر ندارند: یا تسلیم می شوند و یا نابود خواهند شد. این حمله اما نشان داد که همه این تهدیدها پوشالی بوده و دستگاه امنیتی پاکستان در برابر عمل گرایی تروریست های دست پرورده خودش به مرحله استیصال رسیده و قادر به مهار آنها نیست.
سازمان دهندگان این کشتار خونین همچنین به مقام های امنیتی پاکستان، یک راه سوم را نیز پیشنهاد کردند و آن ادامه حملات خونین تروریستی در درون خاک پاکستان و حتی علیه اصلی ترین مولدان و مبلغان تروریزم است!
نکته دیگری که این حمله خونبار یکبار دیگر بر آن مهر تایید می زند این است که به قدرت رسیدن طالبان به کمک پاکستان در افغانستان، به تروریزم پاکستانی جان تازه ای بخشیده و اکنون آنها تصور می کنند که بدون نیاز به کمک و حمایت پاکستان و سازمان هایی مانند جمعیت علمای اسلام می توانند اهداف «جهادی» شان را محقق سازند که یکی از این اهداف، برپایی «حکومت اسلامی» و برگزاری «شریعت محمدی» در پاکستان است که به تعبیر رهبر طالبان در آن قوانین کفر حاکم است.
در این میان، پیام توییتری ذبیح الله مجاهد ضعیف تر از آن است که قادر به تغییر این واقعیت باشد و نظر دولتمردان پاکستانی در این باره که تروریزم فعال در پاکستان از افغانستان، حمایت می شود را دگرگون کند.
بنابراین، حمله خیبرپختونخواه ثابت کرد که تروریزم پاکستانی از کنترل پاکستان خارج شده و با این رویداد، یکبار دیگر مقام های امنیتی پاکستان در برابر این انتخاب دشوار قرار گرفته اند که آیا قادر و مصمم به اجرای تهدیدهای شان برای مقابله با تروریزم در قلمرو طالبان در افغانستان هستند یا همچنان به رجزخوانی و تهدید و هشدار بسنده می کنند.
نرگس اعتماد – جمهور