هرساله با فرارسیدن ایام محرم، پیروان امام حسین (ع) در سراسر جهان، آمادهٔ برگزاری بزرگداشت و مراسم آیینی مربوط به این ماه میشوند و نقطهٔ اوج این بزرگداشت، روز دهم محرم (عاشورا) است. در چنین روزی، بزرگپرچمدارِ حریت و آزادگی، با قامت استوار و قلبی مطمئن، در برابر بردگی و اسارتِ «انسان» و «انسانیت» میایستد و «هیهات مناالذله» گویان، «مرگ با عزت» را بهتر از «حیات با ذلت» دانسته و آن را با آغوش باز پذیرا میشود.
مهمترین درس سالار شهیدان، حضرت امام حسین (ع) درس آزادی و آزادگی برای تمامی نسلهای بشری بود. او که خود اسوه و نمادی از فضیلت، کرامت و انسانیت بود، برای آیندگان، این پیام جاودانی را در جملهای بسیار نغز و کوتاه ثبت تاریخ کرد و چنین گفت: «فردی همچون من، با فردی همچون یزید بیعت نمیکند!» یعنی، بعد از این، نباید حسینیان زمان، با یزیدیان دهر، در هرکجای تاریخ که ایستاده اند، بیعت کنند. آیا میشود آینهٔ تمام نمای تمام خوبیها، با مظهر همهٔ زشتیها و پلیدیها در کنار یکدیگر قرارگیرند؟
پیام دیگر پیشوای راستقامتانِ تاریخ، از آن قیام خونین، این بود که در بین اُمّت جدّش «اصلاح» بیاید و «امر به معروف و نهی از منکر» که به فراموشی سپرده شده بود، دوباره احیا گردد. اصلاح اُمّت جدّش یعنی زندگی اُمّتی مبتنی بر صلح و امنیت و خداپرستی در یک جامعه توحیدی. و امر به معروف و نهی از منکر یعنی، کوشیدن به هرچه خوبی و نیکویی و دوری کردن از هرچه پلیدی و پلشتی، در جامعه اسلامی پس از جدش...
در آخرین دقایق فاجعه، چند جمله بسیار مهم و آموزنده دیگر هم، برای جهانیان به امانت نهاد: نخست هنگامی که دشمنان قصد حمله به خیمهگاه وی را داشتند فرمود: ای پیروان شیطان، اگر دین ندارید حداقل از آزادگان باشید... و تا من زنده ام به خیمهها حمله نکنید.» و میدانیم که واژه آزاده، آزادگان و آزادگی با «آزادی» و آزاد بودن فرق دارد. «آزادگان» از واژه «احرار» گرفته شده و «حُرّ» به معنای «آزاده» است و آزاده یعنی بنده کسی نبودن و در صفات انسانی پاک و خالص بودن. با آنکه امام میدانست مخاطبان وی در آن زمان، فاقد چنین صفاتی اند، بازهم آنها را به «احرار» بودن ترغیب میکند. در حقیقت، امام نه فقط آنها را؛ بلکه، همه جهانیان را به «حریت» و «آزادگی» دعوت میکند و این دعوت، اختصاص به همان زمان و همان مکان، ندارد.
جملههای دیگر امام؛ یعنی آخرین پیام امام راستان در آخرین نفسهای زندگیاش که به مثابه تیر خلاصی بود برای بشریتی که در منجلاب «منیت»، «خودخواهی»، قتل و غارت و «فساد اجتماعی» تا گلوگاه فرورفته بود و در آینده نیز فروخواهد رفت، برخلاف جملهٔ مشهور و منتسب به وی (هل من ناصر ینصرنی) این جملههای حیرتانگیز بود: «آیا کسی هست تا از حرم رسول خدا(ص) حمایت و دفاع کند؟... آیا فریادرسی هست تا به امید ثواب الهی به فریاد ما برسد؟»
این جملهها به قدری عمیق و نافذ است که از اعماق تمام قرون و اعصار میگذرد و از درازای زمان ما هم عبور میکند و میرود تا زمانی که طومار زمان هم درهم بپیچد و به پایان خط خود برسد؛ ولی بازهم این ندا، در زلال روح و روان «آدمیت» جاری و طنینانداز خواهد بود...
آری! او گفت از حرم رسول خدا دفاع کنید، یعنی ساکنان حرم رسول خدا ماییم، یعنی اسلام ناب محمدی در وجود ما خلاصه شده است. او گفت، به امید ثواب الهی از ما دفاع کنید؛ یعنی شما که خود را مسلمان میپندارید، اگر ما را جزو حریمِ حرمِ پیامبر هم نمی شناسید، بهعنوان یک انسان بشناسید و در جلب رضایت خدا ما را کمک کنید؛ اما نفرمود، آیا کسی هست که بعد از کشته شدن ما شیون و زاری کند؟ و نگفت، آیا کسی هست که بعد از ما «خودآزاری» و «خودزنی» کند و خون خود را به نام ما در معابر و اماکن مقدسه و غیرآن بریزد؟
آیا خواست امام از پیروانش چنین بود؟ بدون تردید چنین نبوده و نیست. با وجود اینکه برخی توجیه میکنند که برای امام، این اعمال و این عزاداری بسیار ناچیز است و باید پیروانش از فرط این غصه دست به اعمال فراتر از آن بزنند تا زمانی که بمیرند؛ لذا، همهٔ این اعمال را جایز میدانند.
سؤال اینجاست که آیا، امام (ع) راضی خواهد بود که پیروانش به جای مبارزه با ظلم، استبداد، بیعدالتی، فقر، بیسوادی، جهل، فحشا، فساد و صدها نابسامانی دیگر، مروج بی خردی و خرافات باشند؟ کاملاً واضح است که کلام امام و خواست امام از پیروانش، بسیار آشکارا و روشن است.
به گفته برخی از دین پژوهان، «حسین پیرو میخواهد، نه عزادار»... او به جای «خودآزاری» و «خودزنی»، از پیروانش، «خردورزی» و «خودآگاهی» میخواهد، نه چیز دیگر... عزاداری برای امامی چون حسین (ع) بسیار خوب و بجاست؛ بنابراین، باید برای حسین که «ثارالله» است و «وارث آدم» به معنای واقعی کلمه عزاداری کنیم؛ یعنی با کنار گذاشتن بسیاری از بدعتها و اعمال ناروا، از مرام و آرمان جاودانیاش که فرازمانی و فرامکانی است، «آگاهانه» و «هوشمندانه» و «مردانه» پاسداری کنیم.
با کمی دقت در مییابیم که هیچیک از پیامها و خواستهای امام، علاوه براینکه مقید به زمان خاصی نیست، به هیچوجه، رنگ و بوی شخصی هم ندارد؛ حتا آنجایی که میفرماید «فردی همچون من، با فردی همچون یزید بیعت نمیکند!» این کلام، نه در حصار زمان است و نه در حصار مکان؛ و نیز، نه محصور در هوای نفسِ شخص خودش...
او نگفت «من» با «یزید» بیعت نمیکنم؛ بلکه فرمود، «فردی همچون من» با «فردی همچون یزید» بیعت نمیکند. یعنی هر فردی، در هر زمانی و هرمکانی که همانند او باشد و حسینی بیندیشد، با هرکسی که پیرو اعمال و کردار یزید است و یا همچون یزید بیندیشد، قابل مقایسه نیست و هیچگاه حسینیان زمان با یزیدیان زمان، بیعت نخواهد کرد و مطیع امر و اراده چنین شخص و اشخاصی نخواهد شد.
جمع بندیِ پیام و اهداف سترگ سالار شهیدان به جهانیان این است:
ای مردم جهان! در هرکجای از خط زمان که ایستاده اید، حتا اگر دین هم ندارید، «آزاده» باشید؛
ای مردم جهان! در هر زمانی که بسر میبرید، مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است؛
ای مردم جهان! هیچگاه، نباید حسینیان زمان با یزیدیان زمان همدست شوند؛
ای مردم جهان! حسین همواره پیروان عامل، باتقوا، خردمند و آگاه میخواهد، نه عزاداران بیعمل، بیتقوا، ناآگاه و مغروق در جهالت و اشک و آه!
نویسنده: دکتر حسن فضایلی