چین درباره «حرکت ناتو به سمت شرق در منطقه آسیا و اقیانوسیه» هشدار داده و گفته است که با این کار شدیدا مخالف است و به چنین حرکاتی قاطعانه پاسخ خواهد داد.
سفارت چین در اتحادیه اروپا اعلام کرده که هرگونه اقدامی که حقوق پکن را تهدید کند با پاسخ قاطع مواجه خواهد شد.
چین تاکید کرده که قاطعانه با آنچه «حرکت ناتو به سمت شرق در منطقه آسیا و اقیانوسیه» نامیده، مخالف است.
چین ناتو را متهم کرده که حقایق اساسی را نادیده میگیرد و مواضع و سیاستهای پکن را تحریف میکند.
مقامهای پکن گفتهاند که اعلامیههای مکرر ناتو مبنی بر «اتحاد هستهای» تنشها در منطقه آسیا و اقیانوسیه را تشدید میکند.
این بیانیه برای مقابله با یک بیانیه نشست سران ناتو در لیتوانیا منتشر شده که در آن آمده «چین نظم جهانی را به چالش میکشد».
به ندرت پیش می آید که چین به موضع گیری های هشدارآمیز قدرت ها و سازمان های غربی اینگونه صریح، بی پرده و کاملا تهدیدآمیز پاسخ دهد.
به عبارت دیگر، موضع گیری تازه نمایندگی چین در اتحادیه اروپا در واکنش به بیانیه نشست سران ناتو در لیتوانی نشان می دهد که سیاست خارجی پکن از محافظه کاری معمول یک قدرت اقتصادی که در سال های گذشته به شناسه اصلی دیپلماسی این کشور در مواجهه با قدرت های غربی تبدیل شده بود، به طور ملموسی فاصله می گیرد. این یک تغییر بزرگ ژئوپولیتیک محسوب می شود و پیامدهای بسیاری برای صلح و امنیت و ثبات در مقیاس جهانی خواهد داشت.
این شاید نخستین بار در نوع خود باشد که چین نسبت به پاسخ قاطعانه خود به امپریالیزم نظامی معطوف به شرق ناتو هشدار می دهد. معنای این موضع آن است که چین برخلاف سنت سیاسی دیرپای خود، دیگر مایل نیست که در قبال تنش های ژئوپولیتیک بی تفاوت باشد.
چرا چنین تغییری رخ می دهد و پیامد آن چیست؟
در پاسخ به پرسش اول می توان به دو عامل عمده اشاره کرد. نخست اینکه چین به وضوح قدرتمندتر شده است. این کشور دیگر نمی خواهد یک کشور ترسو و محافظه کار و خویشتن دار باشد که به دلیل نگرانی از منافع اقتصادی بزرگ و صیانت از ثروت عظیم اش در زد و بندهای تجاری و اقتصادی با قدرت های غربی و همه کشورهای دیگر جهان، عمدا از تنش های سیاسی و امنیتی فاصله می گیرد و نمی خواهد بخشی از تنش ها باشد.
پکن که پا به پای رشد پرشتاب اقتصادی به نوسازی و مدرنیزه کردن ارتش و توان تسلیحاتی اش نیز پرداخته، اکنون تصور می کند که برای صیانت از منافع راهبردی اش از قدرت کافی برخوردار است و می تواند در برابر تهدیدهای بالفعل و بالقوه خارجی بایستد و یا در کنار سیطره اقتصادی و استیلای مالی بر ثروت و منابع، می تواند حتی به پایه ریزی یک ابرقدرت نظامی و استعمار ملت ها از طریق زور نیز بیاندیشد و همانند امریکا و روسیه و... یک نام بزرگ و پرمدعا در این حوزه باشد.
عامل دومی که به تغییر لحن سیاست خارجی پکن منجر شده، تهدیدهای روزافزون غرب است که البته تغییر موضع غرب نیز به نحوی ریشه در همان رویداد اول دارد و آن قدرت گیری ترسناک و پرشتاب چین است.
غرب ظاهرا به این نتیجه رسیده که تهدید چین، کاملا واقعی است و اگر فکری برای توقف و مهار آن نکند، اژدهای خفته بیدار می شود و در آن صورت، مهار آن هزینه هایی به مراتب سنگین تر خواهد داشت.
بنابراین، سیاست توسعه ناتو به شرق که پای روسیه را به اوکراین کشاند و اکنون صدای چین را نیز برآورده، می تواند به مثابه یک جهش ژئوپولیتیک تازه در تقابل شرق و غرب تلقی شود و با توجه به واکنش های روسیه و چین به این رویداد، در یک ارزیابی اندکی بدبینانه تر می توان پیش بینی کرد که این وضعیت، دنیا را به سمت جنگ جهانی سوم هدایت می کند و در نهایت به یک برخورد عظیم در مقیاس جهانی منجر خواهد شد.
اجلاس اخیر سران ناتو در لیتوانی، تلاشی آشکار برای نمایش قدرت و اتحاد بود؛ اینکه به تعبیر بایدن، ناتو بیش از هر زمان دیگری در گذشته، قوی و متحد است و برای مواجهه با تهدیدهای روسیه و چین، آمادگی دارد.
در برابر، چنین رویکردی، روسیه و چین به مثابه دو غول نیرومند در شرق را به همدیگر نزدیک تر می کند و خرده قدرت های نوظهور دیگر از آسیا تا اروپا، امریکای لاتین و افریقا را نیز حول این محور، جمع خواهد کرد تا به سیطره راهبردی امریکا و غرب پایان دهند؛ اما چنین هدفی به آسانی به دست نخواهد آمد؛ مگر اینکه جهان جنگ زده ما خود را برای یک جدال جنون آمیز و مرگبار دیگر آماده کرده باشد.
محمدرضا امینی – جمهور