در ادامه تنشهای لفظی مقامهای ایران و طالبان بر سر حقابه، یک رسانه راستگرای ایرانی خواهان بازپسگیری سفارت افغانستان در تهران از طالبان شد.
روزنامه «جمهوری اسلامی» روز یکشنبه، ۳۱ ثور در یادداشتی نوشت که ایران باید «سفارت افغانستان را از طالبان پس بگیرد».
این روزنامه با اشاره به درگیری لفظی میان تهران و کابل بر سر حقابه دریای هلمند نوشت: «سفارت افغانستان را از آنان پس بگیرید».
روزنامه جمهوری اسلامی از همان آغاز، یکی از منتقدان سرسخت روابط غیرمعمول تهران با طالبان بود و درباره پیامدهای تقویت طالبان برای امنیت و ثبات در ایران و منطقه، هشدار می داد. اکنون که جنگ آب تشدید شده و طالبان نمی خواهند به خواسته ایران، تمکین کنند، بسیاری از منتقدان روابط تهران – طالبان، حافظه جمعی را به هشدارهای پیشین خود در این باره رجعت می دهند و از سیاست گذاران دولت تهران می پرسند که آیا پر و بال دادن به گروهی که پیش از این درباره خصومت و ضدیت آن با ایران، هیچ تردیدی وجود نداشت، اقدامی خردمندانه و معقول و مبتنی بر منافع و امنیت ملی ایران بود؟
در این میان، یکی از بزرگترین اقدامات ایران در مسیر تقویت و اعطای مشروعیت به طالبان، واگذاری سفارت افغانستان در تهران به نمایندگان این رژيم بود؛ کاری که با انتقادهای گسترده ای در داخل و خارج از ایران رو به رو شده و سطح هشدارها درباره پیامدهای این تصمیم را به شدت افزایش داد.
علیرغم آن اقدام اما طالبان حتی به خواست ها و انتظارات حداقلی تهران نیز تمکین نکردند و در مورد اخیر نیز از اجرای یک توافق تاریخی درباره آب، سر باززدند تا به این ترتیب، حتی جدی ترین حامیان آنها در تهران نیز به جای توجیه و تشریع و تقویت، زبان به انتقاد و هشدار و تهدید بگشایند؛ زیرا آنها ظاهرا از دیپلماسی ناامید شده و به این نتیجه رسیده اند که برای دستیابی به سهم خود از آب هلمند، راهی جز اعمال زور نیست.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشته که «طالبان، میخواهند ایران را درگیر جنگ کنند».
این روزنامه در ادامه نوشته: «ایجاد ناامنی در منطقه به ویژه وارد ساختن جمهوری اسلامی ایران به یک درگیری نظامی، مأموریتی است که گروه تروریستی طالبان به نیابت از امریکا برعهده دارد.»
این روزنامه در ادامه ادعا کرده است که «اصولا فلسفه توافقنامه دوحه که در مرداد (اسد) ۱۴۰۰ با برکناری اشرف غنی توسط امریکا و روی کار آوردن طالبان در کابل اجرائی شد، این بود که افغانستان تحت سلطه طالبان به یک قانون تروریستی تبدیل شود و در نهایت جمهوری اسلامی ایران با وارد شدن به یک درگیری نظامی در مرزهای شرقی گرفتار باتلاق جنگ و بیثباتی شود.»
اینکه ارزیابی این روزنامه درباره تلاش طالبان برای درگیر کردن ایران در یک جنگ منطقه ای تا چه اندازه درست است یا نیست، مساله زمان است؛ اما آنچه در حال حاضر، جریان دارد این است که طالبان با یکی از حامیان منطقه ای شان، وارد تنش شده اند و با وجود تاکید مقام های این رژيم بر لزوم حل مسایل از راه دیپلماسی، عملا از هیچگونه اقدامی برای تحریک تهران دریغ نمی کنند.
در این میان، همزمانی وقوع درگیری و تنش در مرزها با بحران دیرینه آب، هرگز نمی تواند تصادفی باشد و این نشان می دهد که به احتمال قوی، دست های قدرتمندی در پشت پرده کار می کنند تا به تعامل تهران با طالبان، پایان دهند و اعتماد رهبران ایرانی در رابطه با طالبان را به تلخکامی تبدیل کنند.
در همین حال، ابوالفضل ظهرهوند؛ سفیر پیشین ایران در افغانستان نیز در رابطه به حقابه دریای هلمند گفته که طالبان مانند دور نخست حاکمیت شان با منحرفسازی مسیر آب، از حقابه ایران برای کشت تریاک استفاده میکنند.
آقای ظهرهوند آب هلمند را «دردسرساز» خوانده و گفته که طالبان با ایجاد بند انحرافی کجکی، حقابه ایران را برای کشت تریاک استفاده میکنند.
او همچنین افزوده که طالبان در دور نخست حاکمیت خود نیز با ایجاد بندهای انحرافی در منطقه لشکرگاه، آب را برای کشت تریاک استفاده میکردند.
این نیازمند، تحقیقات فنی و کارشناسانه است تا ادعای مهم این دیپلمات پیشین ایرانی مورد راستی آزمایی قرار بگیرد؛ اما آنچه در عمل وجود دارد این است که طالبان در دشت های حاصلخیز جنوب، سود سرشاری از مزارع بی کران تریاک به دست می آورند و این مزارع نیز نیازمند منابع پایدار آب هستند؛ بنابراین، اگر این ادعا درست باشد، طالبان تنها تحت تاثیر سیاست دولت قبلی، از تامین «حقابه» ایران از دریای هلمند، سر باز نمی زنند؛ بلکه در عین حال، با هدایت آب به سمت مزارع تریاک و رونق بخشیدن به این تجارت پول ساز و سودآور و مرگبار، جامعه ایران به مثابه یکی از اصلی ترین مشتریان و مصرف کنندگان تریاک طالبان را هدف قرار می دهند و از این مسیر هم به متحد خود آسیب می زنند.
بنابراین، تهران ناگزیر است برای رهایی از زیان های چندجانبه ناشی از تنش های آبی با طالبان، دست به اقدامات مؤثر و بازدارنده و زودبازده بزند که در این میان، از نظر روزنامه «جمهوری اسلامی» بازپس گیری سفارت افغانستان در تهران، یکی از ابزارهای ایران در تنبیه طالبان است.
این گزینه اما از نظر عملی با مشکلات فراوانی رو به رو است؛ زیرا ایران میزبان میلیون ها مهاجر و پناهجوی افغانستان است که مدیریت امور آنها نیازمند ارائه خدمات کنسولی از سوی نماینده دولت مسلط بر کابل می باشد؛ در غیر آن، مسایل امنیتی و مشکلات خدماتی مهاجران در ایران چندین برابر افزایش خواهد یافت.
از جانب دیگر، مسترد کردن دوباره سفارت به دیپلمات های پیشین هم با دشواری هایی رو به رو است؛ زیرا اغلب آنها ایران را ترک کرده اند و از نظر قانونی هم بازگشت دوباره شان به کاری که قبلا از دست داده اند در غیاب یک دولت مشروعیت بخش در کابل، بسیار سخت است.
بنابراین، بازپس گیری سفارت، تنها در صورتی امکان پذیر است که تهران عزم خود را جزم کند که مهاجرین بدون مدرک را از ایران اخراج کرده و روابط دیپلماتیک خود با طالبان را به طور کامل قطع کند. هزینه های این تصمیم اما بسیار بیشتر از فواید و پیامدهای مثبت آن خواهد بود و بدون شک، بیشترین زیان را از این رهگذر، خود ایران متحمل خواهد شد تا طالبان؛ زیرا برای طالبان، سرنوشت مهاجرین مقیم ایران هیچ اهمیتی ندارد. آنها چه بسا تلاش می کنند تا با گسیل سیل عظیم مهاجران بیشتر به سمت ایران، فشارها بر ایرانی ها را افزایش دهند و از طرفی راه را برای تغییرات جمعیتی و قومی مورد نظر خود علیه اقلیت های غیرپشتون در داخل کشور هموار سازند.
به این ترتیب، در مرحله کنونی، ایده بازپس گیری سفارت، غیرمعقول، زیانبار، ناموجه و دارای پیامدهای منفی بی شمار به ویژه برای خود ایرانی ها خواهد بود.
محمدرضا امینی - جمهور