همان گونه که انتظار میرفت، نشست سازمان ملل در دوحه، منجر به رسمیت یافتن اداره طالبان نشد.
من چند روز پیش از برگزاری این نشست در گفتگویی با شفقنا گفته بودم که هیچ نشانهای دال بر اینکه حکومت طالبان، رسمیت پیدا کند، به چشم نمیخورد.
البته همسایگان افغانستان، تمایل دارند به منظور پاسخگو کردن اداره طالبان نسبت به خود، حاکمیت این گروه، به رسمیت شناخته شود، اما همین کشورها نیز این مسأله را با وسواس و اما و اگر، مورد توجه قرار داده اند و نسبت به عواقب چنین ریسکی، بیمناک هستند. چرا که همسایگان، در آستانه دوسالگی تسلط طالبان بر کشور، نسبت به حسن نیت این گروه در تعاملات منطقه ای تردید دارند و تقریباً هیچ یک از تعهدات طالبان نسبت به آنها محقق نشده است تا موجب دلگرمی همسایه ها برای تامین منافع شان یا حداقل پیشگیری از آسیب های احتمالی شود.
طالبان طی دو سال گذشته هرچند در زبان، بارها خود را دوست همسایگان معرفی کرده اند، اما در عمل، همان مسیری را طی کرده اند که مطلوب آمریکا بوده و حتی در موضوعات غیر سیاسی که به مسایل حقوقی و زیست محیطی و نیز اخلاقی مرتبط است (همچون حقابه ایران از هیرمند) نیز مطابق با سیاستهای آمریکا عمل کرده و غیرقابل اعتماد نشان داده اند.
از آن طرف، آمریکا و غرب و همچنین سازمان ملل به عنوان مجری منویات آمریکا در دنیا، در شرایط فعلی، رسمیت دادن به اداره طالبان را مطابق با تامین منافع خود نمیدانند.
از نظر آمریکا، افغانستان کنونی، مطلوب ترین شرایط را برای تامین منافع غرب دارد. چرا که یک گروه مسلح با ساختار مافیایی-استخباراتی بر جغرافیای افغانستان مسلط است.
در شرایط فعلی، منافع آمریکا از طریق تعامل با گروهی تامین میشود که نسبت به عملکرد خود و آسیب هایی که ممکن است از جغرافیای تحت تسلط آنها به همسایگان وارد شود، پاسخگو نیست.
آنچه که آمریکا با تحویل دادن جغرافیا و امکانات نظامی به طالبان تعقیب میکرد، این بود که حکومت رسمی و قانونی افغانستان را که طبیعتاً باید به کشورهای همسایه پاسخگو هم می بود ساقط کند، و یک نظم مافیایی غیر پاسخگو برای یک بازه زمانی نه چندان بلندمدت به منظور فراهم شدن مقدمات سناریوهای جدید در منطقه ایجاد نماید..
به زعم من، مهمترین نکته ای که اکنون باید ذهن اصحاب خرد را درگیر خود کند، چگونگی حاکمیتی است که قرار است بعد از پایان پروژه حکومت غیر پاسخگو در منطقه مستقر شود.
من تصور میکنم موضوع رسمیت یافتن حکومت طالبان یا هرحکومت مشابه دیگری، زمانی در سیاست های عملیاتی آمریکا در منطقه جدی خواهد شد که مقدمات شکل گیری پشتونستان و یکجا شدن پشتون های لر و بر، فراهم شده باشد.
یکی از مقدمات ضروری این اتفاق، فارغ البال شدن آمریکا از بحران اوکراین است.
اما تا آن زمان، تحولات داخلی پاکستان و نیز چگونگی بازیگری کنشگران غیرپشتون در افغانستان، میتواند از مولفه های تاثیرگذار بر این طرح باشد.
کرخت شدن رهبران غیر پشتون حکومت جمهوری در سالهای اخیر، به نظر من بخشی از طراحی آمریکا برای چنین روزهایی بود.
سید احمد موسوی مبلغ- نگارش برای
خبرگزاری جمهور