در آستانه اولین سالگرد حمله روسیه به اوکراین، آنتونیو گوترش؛ دبیرکل سازمان ملل، این تهاجم را «توهین» به وجدان جمعی جهانیان توصیف و آن را محکوم کرد.
گوترش گفت که پیامدهای احتمالی «افزایش سطح درگیری» یک «خطر آشکار و عینی» است.
سخنرانی آقای گوترش پس از سخنرانی رییس جمهور روسیه ایراد شده که در آن که غرب را مسئول این جنگ دانست.
دولت روسیه کشورهای غربی را متهم کرده که میخواهند به هر قیمتی روسیه را شکست دهند.
واسیلی نبنزیا؛ سفیر روسیه در سازمان ملل گفت که ایالات متحده و متحدانش آماده اند تا کل جهان را به جنگ بکشانند.
آقای پوتین هم تصمیم روسیه برای تعلیق یک معاهده کلیدی تسلیحات هستهای با امریکا را اعلام کرد.
پیشتر، جو بایدن در یک سفر غیرمنتظره به کییف، از غرب به خاطر ایستادگی در برابر تجاوز روسیه تمجید کرده بود.
آقای پوتین همچنین با وانگ یی؛ مقام ارشد سیاست خارجی چین در مسکو دیدار کرد و گفت که همکاری با پکن «برای ثبات در عرصه بینالمللی بسیار مهم است».
به این ترتیب، چین نیز علیرغم تظاهر به بی طرفی در جنگی که یک طرف آن روسیه و طرف دیگر آن کل کشورهای غربی به رهبری و فرماندهی امریکا هستند، عملا وارد میدان شده و به نفع روسیه کار می کند.
این صرفا یک تصمیم احساسی نیست؛ بلکه بسیار حساب شده و ناشی از تغییرات راهبردی ملموسی است که پکن را وادار به اتخاذ رویکردهای تهاجمی تر یا دست کم بازدارنده علیه امریکا کرده است.
چینی ها احتمالا به این نتیجه رسیده اند که امریکا مصمم به توسعه دامنه جنگ اوکراین یا شبیه سازی آن در سرزمین تایوان است؛ منطقه ای که چینی ها آن را بخشی از چین می دانند؛ اما امریکا به عنوان یک کشور مستقل، به رسمیت می شناسد.
افزون بر این، چین می داند که حتی اگر مساله تایوان به نفع امریکا حل شود، بازهم مسایل امریکا با چین حل نخواهد شد. آنها از اینکه چین طی چندین سال اخیر در کنار روسیه به عنوان دشمن درجه یک ایالات متحده، تعریف و طبقه بندی می شود، آگاه اند و معنای آن را می فهمند.
بنابراین، آیا اکنون زمان پایان دادن عملی به بی طرفی محافظه کارانه چین ثروتمند نیست؟ آیا آینده وجودی و حیات راهبردی چین مهم تر است یا حفاظت بزدلانه از سود و سرمایه و منافع اقتصادی آن در بازارهای جهانی؟
از سوی دیگر، در اوکراین یک جنگ حهانی در مقیاسی محدود در جریان است که روز به روز، قدرت های بیشتری را درگیر می کند. غرب با تمام قدرت وارد شده است و بایدن عملا رهبری این جنگ را برعهده دارد. تصادفی نیست که اتاق عملیات جبهه اوکراین در پایگاه نظامی امریکا در آلمان قرار دارد و در آنجا فرماندهان امریکایی بر زیردستان تحت سلطه شان از دیگر کشورهای عضو ناتو، فرمان می دهند و در آن سو در انگلیس نیز وزارت دفاع آن کشور از جنگ اوکراین، گزارش روزانه تحولات جنگ، منتشر می کند و تیم هایی از نظامیان انگلیسی نیز به بهانه آموزش نیروهای اوکراینی برای استفاده از تسلیحات غربی عملا در جبهات حضور دارند و برای درهم کوبیدن مواضع روسیه به اوکراینی ها کمک می کنند.
معادلات جنگ را نیز تسلیحات موشکی و راهبردی امریکا و ناتو تا حدود زیادی تغییر داد و تلفات و هزینه های روسیه را به شدت بالا برد.
در این سو هم ایران و دیگر متحدان روسیه، مستقیم یا غیرمستقیم درگیر شده یا دست کم متهم به دخالت می شوند.
بنابراین، بی طرفی به سبک چینی در جنگ اوکراین، عملا بی معنی است؛ زیرا به تعبیر نماینده روسیه در سازمان ملل، امریکا و متحدانش آماده اند تا تمام جهان را به جنگ بکشانند و این کاری است که در اوکراین، جریان دارد.
آنها به پیروزی یا شکست در اوکراین، فکر نمی کنند و اصولا برای شان مهم نیست که چه بر سر اوکراین می آید. اوکراین میدان جنگی است که قرار نیست متوقف شود و اگر این آتش خانمان سوز در اوکراین، مهار شود، در جایی دیگر روشن خواهد شد؛ تایوان، کوریای شمالی، خاورمیانه یا هر جای دیگری.
بنابراین، بی توجه به کنش پذیری، انفعال و بی عملی سازمان ملل، محکومیت جنگ اوکراین از سوی گوترش و نگرانی صریح او درباره پیامدهای ویرانگر آن برای صلح و امنیت جهانی، عمیقا قابل درک است؛ اما این راه حل نیست و کسی نمی داند که ابرقدرت های جاه طلب با تصمیمات جنگ افروزانه شان چه فجایع تازه ای را برای دنیای به شدت ناآرام و آشوب زده ما طراحی کرده اند.
محمدرضا امینی - جمهور