یک هیأت بلندرتبه دولت پاکستان اخیرا به کابل سفر کرد و با مقامات طالبان دیدار و گفتگو داشت.
خواجه آصف؛ وزیر دفاع پاکستان و جنرال ندیم انجم؛ رئیس سازمان اطلاعات نظامی (آیاسآی) این کشور با عبدالغنی برادر؛ معاون نخستوزیر، محمد یعقوب مجاهد؛ وزیر دفاع و سراج حقانی؛ وزیر داخله حکومت طالبان دیدار کردند.
بنا به خبرنامه معاونت اقتصادی رئیسالوزرای طالبان در این دیدار دوطرف درباره «مناسبات دوجانبه، تجارت، اتصال منطقه ای و انکشاف همکاریهای اقتصادی» بحث و گفتگو کردهاند.
عبدالغنی برادر در این دیدار گفته که افغانستان و پاکستان «باید با همدیگر روابط حسنه داشته باشند». او تاکید کرده که باید «مسایل تجاری و اقتصادی از مسایل سیاسی و امنیتی» تفکیک شود «تا شکار سیاست نگردد».
حدود سه ماه قبل نیز حنا ربانی کهر؛ معاون وزیر خارجه پاکستان نیز در کابل با امیرخان متقی؛ وزیر خارجه طالبان و برخی مقامات دیگر این گروه دیدار کرد؛ این نخستین سفر وزیر دفاع پاک و جنرال ندیم انجم به عنوان رئیس اداره «آیاسآی» به افغانستان پس از بازگشت طالبان به قدرت است.
سطح مقام هایی که در ترکیب هیات امنیتی پاکستان در کابل حضور داشتند به وضوح نشان می دهد که ماجرا برای اسلام آباد بسیار جدی، مهم و حیاتی است و پاکستان به دردسری عظیم افتاده است. اسلام آباد از همان چیزی هراس دارد که پیش از این به طور بی پروا از آن علیه افغانستان استفاده می کرد؛ افغانستانی که به کمک همسایه جنوبی اش اکنون به دام و دامن تروریزم، سقوط کرده؛ تروریزمی که این بار نوک پیکان حملات خود را به سمت پاکستان نشانه رفته است.
حمله مرگبار اخیر در پیشاور، کاسه صبر پاکستانی ها را لبریز کرد. مقام هایی که دیروز به کابل سفر کردند، پس از کشتار پیشاور در اظهار نظرهای مختلف اذعان کردند که ریشه مشکل در افغانستان است. آنها همچنین اعتراف کردند که مشکل اصلی، سیاست خارجی میلیتاریستی خود پاکستان در قبال افغانستان و حمایت گسترده آن کشور از گروه های تروریستی است.
به هر حال، اکنون تمام راه ها به روی پاکستان، بسته شده، طالبان پاکستانی به طور لجام گسیخته، وارد مراحل عملیاتی شده و بی محابا آدم می کشند، خون می ریزند و وحشت می کارند.
دولت اسلام آباد از هراسی سهمگین رنج می برد و آن خطر افغانستانی شدن وضعیت امنیتی آن کشور است. این چیزی است که کاملا امکان پذیر است. مناطق قبایلی که در طول ده ها سال گذشته، بهشت امن افراط گرایان سراسر جهان برای «جهاد در افغانستان» بود اکنون به پاشنه آشیل امنیت ملی پاکستان تبدیل شده است. ارتش و آی اس آی قادر به کنترل بر این منطقه نیستند.
از سوی دیگر، آنها نمی خواهند همانند دولت های مرکزی مسلط بر کابل، خود را در برابر قبایل نیمه خودمختار در مناطق قبایلی قرار دهند. پس تنها یک راه باقی می ماند و آن، نسبت دادن ریشه های بحران به آنسوی مرز است؛ کاری که دولت های پیشین افغانستان نیز از آن استفاده می کردند. با این تفاوت که پاکستان می خواهد با این رویکرد، تروریزم را مهار کند و جلو کشتار و ناامنی در سرزمین خود را بگیرد؛ اما دولت های پیشین مستقر در کابل نمی خواستند یا نمی توانستند و با نسبت دادن ناامنی ها و کشتارها به آنسوی مرز، صرفا از خود رفع مسئولیت می کردند و ضعف و ناکارآمدی و فساد و بی مسئولیتی و زد و بندهای قومی خود با گروه های تروریستی را توجیه یا پنهان می کردند.
به این ترتیب، سران وزارت دفاع و آی اس آی به کابل آمدند تا از طالبان بخواهند که مرحله دوم مأموریت خود به عنوان نیروی نیابتی پاکستان را شروع کنند و آن مبارزه با «برادران جهادی» شان است که برای برپایی «نظام اسلامی» در پاکستان وارد عمل شده اند. آنها که روزگاری به اردو «خدایی خدمتگار» خوانده می شدند، امروزه چون منافع پاکستان را هدف گرفته اند و برای براندازی رژيم سکولار اسلام آباد می جنگند «تروریست» اند و باید سرکوب شوند.
طالبان اما بعید است که بخواهند یا بتوانند با طالبان پاکستانی بجنگند. آنها مستقیما با «امیرالمؤمنین» طالبان در قندهار «بیعت» کرده اند؛ کسی که معتقد است که دولت پاکستان «کفری» و مبارزه افراطیون علیه آن، مجاز و مشروع است.
جنگ طالبان افغان و پاکستانی همچنین خودزنی و قیام علیه اصول خودشان است. آنها چگونه می توانند «جهاد علیه جهاد» راه اندازی کنند؛ تنها به این دلیل که این دستور پاکستان است؟!
شاید به همین دلیل بود که ملا برادر از مقام های امنیتی پاکستان خواست که مسایل اقتصادی و وضعیت مهاجرین و شرایط مرزها را از مسایل امنیتی جدا کنند؛ چیزی که انتظار نمی رود پاکستان به آن اعتنا کند. بنابراین، مشکل همچنان بزرگ و لاینحل باقی خواهد ماند؛ مگر اینکه دستگاه های تولید فتوا در مدارس دیوبندی از اساس از جنگ طالبان پاکستانی، مشروعیت زدایی کنند و نیروی تازه ای در برابر آن بگمارند.
عبدالمتین فرهمند - جمهور